یکی از مفاهیم عام در اخلاق اسلامی که ناظر به صفتی نفسانی و بیانگر رابطه ای خاص میان انسان و خداوند است ، مفهوم « توکل » است . توکل ، منزلی از منازل سالکین الی الله و مقامی از مقامات موحدین است و از بالاترین درجات اهل یقین است . [1] [2]
توکل، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. [3]
پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند».[4]
این صفت با ارزش آثار بسیار مثبتی در زندگی انسان دارد و شایسته است که همه ما با فراهم آوردن اسباب و عوامل آن از آثار و برکات توکل بهره مند شویم.
در آیات قرآن عوامل متعددی برای توکل بیان شده است از جمله:
1. اطمینان انسان به فقر ذاتی خود: « ای مردم همه شما نیازمندان به خدا هستید و تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است.» [5] کسانی که خود را در برابر خداوند متعال فقیر مطلق بدانند زمینه توکل به خداوند را فراهم کره اند.
2. یقین به اینکه قادر مطلق خداوند است:
در قرآن مجید در موارد متعددی مردم را به این مسأله توجه داده که به دیگران اعتماد نکنند، در گرفتاری ها و سختی ها به خدا توجه کنید و به طور کلی امور خود را به خدا واگذارید و با اعتماد بر او دنبال فعالیت خویش بروید، از جمله می فرماید: “اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمىتواند آن را برطرف سازد! و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست (و از قدرت او، هر گونه نیکى ساخته است[6] “.هم چنین می فرماید:”بگو: «همه کارها (و پیروزیها) به دست خداست!»[7] در آیه دیگری می فرماید:”و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمىسازد و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مىرساند و او غفور و رحیم است!”.[8]
3. یقین به اینکه عالم مطلق خداست، قرآن می فرماید:” کار خود را به خدا وا می گذارم همانا خداوند نسبت به بندگانش بیناست….[9]».
4. یقین به اینکه مسبب الاسباب حقیقی خداوند است، قرآن در این باره می فرماید:” بگو: «چه کسى مىتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت.”[10] به عبارت دیگر؛ یقین به اینکه خداوند علت تامه و کامل همه امور است و همه را کفایت می کند قرآن می فرماید: ” آیا خداوند برای نجات و دفاع از بنده اش کافی نیست.”[11]
5. توکل را مایه سعادت خود بدانیم زیراخدای متعال بر باره توکل فرموده است : ” و چرا بر خدا توکّل نکنیم، با اینکه ما را به راههاى (سعادت) رهبرى کرده است؟!”[12]
6. یقین به اینکه سر انجام همه امور به خداوند بر می گردد و خداوند غایت الامور است . [13]
7. یقین به اینکه رازق واقعی خداوند متعال است.[14] کسی که تنها خداوند را روزی رسان خود بداند تنها بر او توکل خواهد کرد.
8. یقین به اینکه حاکمیت مطلق از آن خداست. چنانکه قرآن می فرماید :” بگو: «اگر مىدانید، چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بى پناهان پناه مىدهد، و نیاز به پناهدادن ندارد؟!» [15]
با شناخت اسباب و عوامل توکل و ایجاد آنها در حقیقت موانع و چالش های توکل را برطرف کرده ایم و می توانیم از توکل به خدا که بالاتر ین سرمایه است بهرمند شویم.
پاسخ های مرتبط:
پاسخ شماره: 3312 (سایت: 5435)
و 2434 (سایت: 2554)
.
[1]
برگرفته از نمایه ارتباط اخلاق و توکل سؤال 2434 (سایت: 2554).
[2]
. مهدی نیلی پور ، بهشت اخلاق ، ج1 ، ص 28 ، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ، چاپخانه شریعت ، قم ، 1385 ، ج2 ، ص 701 .
[3]
. ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی .
[4]
. نک: نمایه شماره 99 (سایت: 2385)، جواب اجمالی.
[5]
.
فاطر، 15.
:” یَأَیهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىُِّ الْحَمِید”
[6]
.
انعام ، 17
:” وَ إِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِن یَمْسَسْکَ بخَِیرٍْ فَهُوَ عَلىَ کلُِّ شىَْءٍ قَدِیر”
[7]
آل عمران، 154
:” قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کلَُّهُ لِلَّهِ”
[8]
یونس ،107
:” وَ إِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِن یُرِدْکَ بخَِیرٍْ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم”
[9]
مومن، 44
:” وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد…”
[10]
احزاب، 17
:” قُلْ مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیرا
[11]
زمر/36
: “أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ
[12]
ابراهیم ، 12
:” وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا”
[13]
هود ،123
:”… وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْه…”
[14]
نحل، 73
:” وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً وَ لا یَسْتَطیعُون”
[15]
مومنون، 88
:” قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ یُجیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ”