خانه » همه » مذهبی » عوامل رو سیاه شدن در قیامت

عوامل رو سیاه شدن در قیامت

عوامل رو سیاه شدن در قیامت

یکی از اوصافی که در قرآن در مورد روز قیامت آمده” روزی که چهرهایی سفید و چهره هایی سیاه شود ” که برخی از عوامل رو سفید شدن در قیامت عبارتند از تقوای الهی ،انس و الفت با اهل بیت علیهم السلام ،جهاد،انفاق،عفت، و …. در این مقاله برخی از عوامل رو سیاه شدن و بی آبرویی در برزخ را به اختصار ذکر می کنیم .

29eba295 6532 4214 a2b4 a3663ea9a07e - عوامل رو سیاه شدن در قیامت

7746 - عوامل رو سیاه شدن در قیامت
عوامل رو سیاه شدن در قیامت

 

 

یکی از اوصافی که در قرآن در مورد روز قیامت آمده” روزی که چهرهایی سفید و چهره هایی سیاه شود ” که برخی از عوامل رو سفید شدن در قیامت عبارتند از تقوای الهی ،انس و الفت با اهل بیت علیهم السلام ،جهاد،انفاق،عفت، و …. در این مقاله برخی از عوامل رو سیاه شدن و بی آبرویی در برزخ را به اختصار ذکر می کنیم .
سیه چهرگان
قرآن به این حقیقت اشاره دارد که «یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه» ؛(1) «روزی که چهره‌هایی سفید و چهره‌هایی سیاه شود.» در دعای وضو نیز می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوه…؛ (2) خدایا! صورتم را سپید فرما در روزی که چهره‌ها در آن روز سیاه می‌شوند.»
اموری که باعث می‌شود گروهی با چهره سیاه در قیامت ظاهر شوند، گاهی امور اعتقادی و اصولی، و گاه انحرافات عملی و ارتکاب گناهان بزرگ، و زمانی عمل نکردن به وظایف اخلافی و صنفی‌ و گاه … است. تلاش می‌کنیم اهم این امور را در چند بخش ارائه دهیم:‌

الف. اعتقادات
 

1. افترا بستن بر خدا
 

افترای بر خدا نوعاً در بی‌اعتقادی به خداوند ریشه دارد. کسانی که خدا و اوصاف او را درست نشناخته‌اند، به افترا روی می‌آورند. خداوند متعال در قرآن کریم، باطن این افترا را این‌گونه ترسیم کرده است: «وَ یوْمَ الْقِیامَه تَرَى الَّذینَ کذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّه أَلَیسَ فی‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکبِّرین»؛(3) «روز قیامت می‌بینی کسانی که بر خدا دروغ بسته‌اند، چهره‌هایشان سیاه است. آیا دوزخ جای متکبران نیست؟»
حضرت صادق‏علیه‏السلام در توضیح و تفسیر آیه فرمود، مراد این است که «مَنِ ادَّعَى أَنَّهُ إِمَامٌ وَ لَیسَ بِإِمَامٍ قِیلَ وَ إِنْ کانَ عَلَوِیاً فَاطِمِیاً قَالَ وَ إِنْ کانَ عَلَوِیاً فَاطِمِیاً؛(4) کسی که ادعا کند امام [بر حق است] و حال آنکه امام نیست [این کار، افترا بر خدا است.] گفته شد: هر چند شخص مدّعی، علوی نسب و فاطمی نسب باشد؟ حضرت فرمود: هر چند علوی تبار و فاطمی نسب باشد [باز هم با این مدّعی کاذب با چهره سیاه وارد محشر می‌شود].»
کفر، ظاهری دارد که همان انکار خدا و قیامت و شریک قائل شدن برای خداوند است؛ ولی باطن کفر، سیاهی و ظلمتی است که در عالم آخرت خود را نشان می‌دهد و همین طور بدعتگذارای در دین مشوش کردن چهره دین است که حقیقت آن در روز قیامت به صورت سیاهی چهره نمودار می‌شود

2. کفر و بدعت‌گذاری
 

کفر، ظاهری دارد که همان انکار خدا و قیامت و شریک قائل شدن برای خداوند است؛ ولی باطن کفر، سیاهی و ظلمتی است که در عالم آخرت خود را نشان می‌دهد و همین طور بدعتگذارای در دین مشوش کردن چهره دین است که حقیقت آن در روز قیامت به صورت سیاهی چهره نمودار می‌شود.
در قرآن کریم می‌خوانیم: «یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کفَرْتُمْ بَعْدَ إیمانِکمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کنْتُمْ تَکفُرُون»؛(5) [آن عذاب بزرگ نفاق افکنان] روزی خواهد بود که صورتهایی سفید و صورتهایی سیاه می‌شود؛ امّا آنها که چهره‌هایشان سیاه شده [به آنها گفته می‌شود] آیا پس از ایمان کافر شدید؟ سپس (اکنون) بچشید عذاب را در برابر آنچه کفر ورزیدید.»
امیرمؤمنان ‏علیه‏السلام در تفسیر این آیه چنین فرمود: «هُمْ اَهْلُ الْبِدَعِ و الْاَهواءِ وَ الْآراءِ الْباطِلَه مِنْ هذِهِ الْاُمّه؛(6) آنها بدعت گذاران و هواپرستان و صاحبان آرای باطل از این امّت هستند.»

3. دشمنی با اهل بیت‏علیهم‏السلام
 

دوستی اهل بیت عامل اتصال به آنها است و عامل نورانیت انسان می‌شود؛ ولی قطع رابطه و یا دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت‏علیهم‏السلام باعث سیاه شدن چهره است.
پیامبر اکرم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در این باره فرمود: «هر کس دوست دارد که خداوند مرگش را به تأخیر اندازد (و عمرش طولانی شود) و بهره‌مند شود از آنچه خدا به او عطا کرده است، باید درباره اهل بیت من به نیکی و خوبی رفتار کند و اگر کسی چنین نکند، خدا عمر او را کوتاه می‌کند و در روز قیامت با چهره‌ای سیاه بر من وارد می‌شود.» (7)
حضرت سجاد ‏علیه‏السلام درباره دوستان و دشمنان اهل بیت ‏علیهم‏السلام فرمود: «بر خداوند حق است که دوستان ما [اهل بیت‏علیهم‏السلام] را با صورتی درخشنده و برهان [و دلیل] نورانی و حجّت و استدلالی محشور کند که نزد خداوند بزرگ است؛ ولی دشمن ما، وارد قیامت می‌شود؛ در حالی که چهره‌اش سیاه و دلیلش نزد خداوند باطل شده است.» (8)

ب. اعمال و رفتارهای ناروا
 

برخی اعمال زشت و گناهان بزرگ، باطن انسان را تغییر می‌دهد و باعث محشور شدن با چهره سیاه و ظلمانی در روز قیامت می‌شود.
قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ الَّذینَ کسَبُوا السَّیئاتِ جَزاءُ سَیئَه بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّه ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ کأَنَّما أُغْشِیتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیلِ مُظْلِماً أُولئِک أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون»؛(9) «و کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند و ذلّت و خواری چهره آنها را می‌پوشاند و هیچ چیز نمی‌تواند آنها را از [مجازات] خدا نگه‌دارد، [چهره‌‌هایشان آن‌چنان سیاه و تاریک است که] گویی پاره‌هایی از شب تاریک، صورت آنها را پوشانده است. آنها یاران آتش‌اند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «اَمَا تَرَی الْبَیتَ إِذَا کانَ اللَیلَ کانَ أَشَدَّ سَواداً فکذلِک هُمْ یزْدادُون سَوَداً؛(10) آیا خانه را دیده‌اید وقتی شب هنگام شود [و چراغی روشن نباشد] به شدّت سیاه است. پس این گناهکاران نیز این گونه بر سیاهی [چهره‌های] شان افزوده می‌شود.»
هر کس به ناحق، گواهی و شهادت دهد، و یا در جایی که باید حق را اظهار کند آن را کتمان کند، اثرش این است که با چهره سیاه وارد محشر می‌شود

گناهانی که باعث روسیاهی می شوند
 

از میان گناهان به برخی گناهان کبیره و بزرگ به صورت ویژه اشاره شده است که در سیاهی چهره‌های گناهکاران، نقش خاصی دارد که به اهم آنها اشاره می‌شود:

1. شراب خواری
 

امام باقر‏علیه‏السلام فرمود: «شراب خوار در روز قیامت وارد محشر می‌شود در حالی که صورتش سیاه شده و زبانش از حلقومش خارج شده و آب دهانش بر سینه‌اش جاری شده است و بر خداوند است که او را از چاه خبال سیراب کند. راوی می‌گوید پرسیدم: چاهی خبال چیست؟ فرمود: چای است که در آن، آب زناکاران ریخته می‌شود.» (11)
امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «شراب خوار در روز قیامت وارد محشر می‌شود، در حالی که صورتش سیاه شده، و لب او آویزان شده و زبانش از دهانش بیرون آمده است. فریاد می‌زند: تشنه‌ام! تشنه‌ام!» (12)

2. گواهی ناحق و کتمان حق
 

انکار حق، در واقع جلوگیری از تابش نورانیت حق است که برای انکار کنندگان تاریکی و ظلمت را در پی دارد.
هر کس به ناحق، گواهی و شهادت دهد، و یا در جایی که باید حق را اظهار کند آن را کتمان کند، اثرش این است که با چهره سیاه وارد محشر می‌شود.
پیامبر اکرم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در این باره فرمود: «کسی که شهادتی را مخفی کند (و به آن گواهی ندهد) یا به مطلب [باطلی] گواهی دهد تا خون مسلمانی را پایمال کند و هدر دهد و یا [باعث شود] مال مسلمانی را دیگری تصاحب کند، روز قیامت وارد می‌شود؛ در حالی که چهره‌اش تاریک [و سیاه] است تا آنجایی که چشم کار کند، و در صورتش زخمهایی دیده می‌شود که همه مردم او را [به عنوان گناهکار] با اسم و نسب می‌شناسند؛ ولی اگر کسی به حق شهادت دهد تا حق مسلمانی را زنده کند، روز قیامت وارد محشر می‌شود؛‌ در حالی که چهره‌اش نورانی دیده می‌شود تا آنجایی که چشم می‌بیند.» (13)

3. ترک تقیه و اظهار اسرار اهل بیت‏ علیهم‏السلام
 

اهل بیت عصمت و طهارت‏ علیهم‏السلام برای حفظ جان شیعه و ناموس و مال و اموال آنان، تقیه را تجویز کردند و آن را در مواردی، واجب و ضروری دانستند. مراعات نکردن تقیه، در مواردی باعث سیاه شدن چهره می‌شود.
معلّی بن خُنَیس می‌گوید که امام صادق‏علیه‏السلام به من فرمود: «ای معلّی! اسرار ما را کتمان کن و آنها را نزد دشمن افشا مکن. هر کس اسرار ما را کتمان کند و افشا نکند، خدا او را در دنیا عزیز می‌کند و در آخرت بین دو چشم او نور قرار می‌هد تا به وسیله آن نور به بهشت رود.» و در ادامه فرمود: «ای معلّی! هر کس امر (واسرار) ما را افشا کند و آن را پوشیده ندارد، خداوند او را در دنیا ذلیل و خوار می‌کند و در آخرت نور را از بین چشمهای او (و پیشانی او) می‌گیرد و برای او تاریکی قرار می‌دهد که او را به سمت آتش جهنّم می‌برد. ای معلّی! تقیه کردن، جزئی از دین من و دین پدران من است.» (14)
امید به خداوند در واقع نوری در درون انسان است که انسان را به حیات و نجات امیدوار می‌کند. اگر کسی این نورانیت را از مردم بگیرد و مردم را از حیات و رحمت الهی ناامید کند، اثرش در آن فرد، این است که خود، دچار تاریکی و ظلمت می‌شود و نمود آن در قیامت، سیاهی چهره است

4. برآورده نکردن حاجت دیگران با قدرت و تمکن
 

امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «هر مؤمنی منع کند مؤمنی را از آنچه نیاز دارد، با اینکه از ناحیه خود یا دیگری توان انجام آن حاجت را دارد، خداوند او را روز قیامت نگه می‌دارد، در حالی که صورتش سیاه، چشم هایش نابینا، دستانش بسته شده بر گردنش است. پس گفته می‌شود: این خائنی است که به خدا و رسول خدا خیانت کرده است. سپس دستور داده می‌شود که داخل آتش شود.» (15)

5. ناامید کردن از رحمت خدا
 

امید به خداوند در واقع نوری در درون انسان است که انسان را به حیات و نجات امیدوار می‌کند. اگر کسی این نورانیت را از مردم بگیرد و مردم را از حیات و رحمت الهی ناامید کند، اثرش در آن فرد، این است که خود، دچار تاریکی و ظلمت می‌شود و نمود آن در قیامت، سیاهی چهره است.
از موسی بن جعفر‏علیه‏السلام نقل شده است که رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: « خداوند روز قیامت، کسانی که مردم را [از رحمت خدا]‌ مأیوس کرده است، در حالی محشور می‌کند که سیاهی چهره آنها بر سفیدی آن غلبه دارد. به آنها گفته می‌شود که اینها همان کسانی هستند که [مردم را] از رحمت خدا مأیوس کردند.»(16)
مأیوس شدن از رحمت خداوند از گناهان بزرگی است که در قرآن به صراحت از آن نهی شده است. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَه اللَّه»؛(17) «از رحمت خداوند ناامید نشوید.»

6. فخر فروشی
 

ملاک برتری نزد خداوند فقط به تقوا و عمل صالح است. نَسَبْ و قیافه و اموال، باعث برتری انسان نمی‌شود؛ از اینرو افتخار به این موارد، افتخار غیر واقعی است که باطن آن در روز قیامت به صورت سیاه شدن چهره انسان ظاهر می‌شود. حضرت علی‏ علیه‏السلام در این باره می‌فرماید: «مَنْ صَنَعَ شَیئاً لِلْمُفَاخَرَه حَشَرَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَه ِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ؛(18) هر کس کاری را برای فخرفروشی انجام دهد، خداوند او را در روز قیامت با صورت سیاه محشور می‌کند.»

پي‌نوشت‌ها:
 

(1) آل عمران/106.
(2) من لا یحضره الفقیه، صدوق، دار الاضواء، بیروت، دوّم، 1413 ق، ج1، ص41.
(3) زمر/60.
(4) تفسیر الصافی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوّم، 1402 ق/ 1982م، ج4، ص327.
(5) آل عمران/106.
(6) تفسیر الصافی، ج1، ص36.
(7) بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج23، ص116.
(8) بحار الانوار، ج23.
(9) یونس/27.
(10) تفسیر الصافی، ج2، ص400.
(11) وسائل الشیعه، حرّ عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1387ق، ج17، ص237، باب 9 اشربه محرّمه، روایت 2.
(12) همان، روایت 3.
(3) وسائل الشیعه، ج18، ص227، باب 2، روایت2.
(14) کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج2، ص223، روایت8.
(15) اصول کافی، ج2، ص367، ح2؛ وسائل‌ الشیعه، ج16، ص387، باب 39 و بحار الانوار، ج72، ص174.
(16) بحار الانوار، ج2، ص55.
(17) زمر/53.
(18) بحار الانوار، ج73، ص292، ح20؛ منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ص402 و ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص255.
 

منبع:پایگاه اطلاع رسانی ذی طوی
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد