خانه » همه » مذهبی » عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

اكنون اين پرسش پيش مى‏آيد كه دوزخيان چه ويژگى‏هايى دارند، تا ما بدينوسيله بتوانيم خود را از آن ويژگى‏ها دور نماييم؟ و به ديگر سخن: چه عواملى موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ مى‏شود تا با دانستن آنها، خود را از آنها دور نموده، تا در قيامت از دوزخيان نباشيم؟ پاسخ به اين پرسش در سخنان امام عليه‏السلام به روشنى بيان گرديده است. اين سخنان در اين نوشتار تحت عنوان‏هاى مخصوصى به خود تقديم خوانندگان گرامى مى‏گردد:

0d4d9e6e 0d11 4416 a221 662b25a1d61f - عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

10217 - عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

 

 

اكنون اين پرسش پيش مى‏آيد كه دوزخيان چه ويژگى‏هايى دارند، تا ما بدينوسيله بتوانيم خود را از آن ويژگى‏ها دور نماييم؟ و به ديگر سخن: چه عواملى موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ مى‏شود تا با دانستن آنها، خود را از آنها دور نموده، تا در قيامت از دوزخيان نباشيم؟
پاسخ به اين پرسش در سخنان امام عليه‏السلام به روشنى بيان گرديده است. اين سخنان در اين نوشتار تحت عنوان‏هاى مخصوصى به خود تقديم خوانندگان گرامى مى‏گردد:

1- لغزش‏ها:
 

…ألا و ان الخطايا يا خيل شمس حمل عليها أهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فى النار…
((…آگاه باشيد كه خطاها بى‏تقوايى‏ها همانند اسبان سركش لجام گسيخته‏اى مى‏باشد كه صاحبان آنها بى‏تقوايان بر آنها سوار گرديده و همراه آنها در آتش دوزخ فرو افتند…))

2- اهميت ندادن به نماز:
 

تعاهدوا أمر الصلوة، و حافظوا عليها، و استكثروا، و تقربوا بها فانها ((كانت على المؤمنين كتابا موقوتا))، ألا تسمعون الى جواب أهل النار حين سئلوا ((ما سلككم فى سقر؟ قالوا: لم نك من المصلين)) سورة المدثر /42 و 43 و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها باطلاق الربق…
((نماز را رعايت، و بر آن محافظت نماييد و آن را بسيار به جا آوريد، و به وسيله آن به خداوند نزديك گرديد، كه آن براى مومنان در هنگام مخصوصى واجب گرديده است، آيا پاسخ دوزخيان را نمى‏شنويد در آن هنگام كه از آنان پرسش مى‏شود: (چه چيز شما را به دوزخ كشانيده است؟ مى‏گويند: ما از نماز گزاران نبوده‏ايم)، به راستى كه نماز گناهان را مى‏ريزد، همانند ريخته شدن برگ درخت، و نماز انسان را از كيفر گناه رها مى‏گرداند همانند رها شدن زنجير از گردن انسان به زنجير بسته شده…))

3- نپرداختن زكات:
 

…ثم ان الزكاة جعلت مع الصلوة قربانا لأهل الاسلام، فمن أعطاها طيب النفس بها، فانها تجعل له كفارة، و من النار حجازا حجابا و وقاية…
((…سپس پرداخت زكات اموال همراه با نماز براى مسلمانان به عنوان وسيله و ابراز نزديك شدن انسان به خداوند قرار داده شده است، پس هر كه به ميل و رغبت آن را بپردازد، سبب كفاره گناهان و مانع و نگهدارنده انسان در برابر دوزخ مى‏شود…))

4- خيانت در امانت:
 

…ثم أداء الأمانة، فقد خاب من ليس من أهلها…
((…سپس اداى امانت است، پس آنكه اهل آن امانت نباشد، زيان نموده است…))
…و من استهان بالأمانة، و رتع فى الخيانة، و لم ينزه نفسه و دينه عنها، فقد أحل أخل بنفسه الذل و الخزى فى الدنيا، و هو فى الأخرة أذل و أخزى و ان أعظم الخيانة خيانة الامة و أفظع الغش غش الأئمة .
((…و هر كه امانت را سبك بشمارد و همانند چهارپايان چراگاه خود را در وادى خيانت قرار بدهد، و خود و آيين خود را از آن پاك نگرداند، در دنيا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانيده و در روز واپسين خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستى كه بزرگترين خيانت، خيانت به امت، و زشت‏ترين دغلكارى، دغلكارى زمامداران است.))
امام عليه‏السلام در اين نامه، كه آن را براى يكى از كارگزاران نوشته است، دايره امانت را توسعه بخشيده، و پس از بيان نتيجه خيانت در امانت در دنيا و آخرت، بزرگترين امانت براى كارگزاران را امانت امت اسلامى دانسته است. و در نتيجه، خيانت به اين امانت را بزرگترين خيانت به شمار آورده است.

5- سركشى و فساد در روى زمين:
 

…فلما نهضت بالأمر نكثت طائفة و مرقت أخرى و قسط آخرون، كأنهم لم يسمعوا كلام الله، حيث يقول: ((تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتقين.)) سورة القصص/38بلى و الله لقد سمعوها و وعوها، ولكنهم حليت الدنيا فى أعينهم و راقهم زبرجها…
((… پس چون به امر خلافت برخاستم گروهى پيمان بيعت خود با مرا شكستند از ناكثين اصحاب جمل شدند كه جنگ جمل را برپا كردند و گروهى ديگر از حق خارج گرديدند از مارقين خوارج شدند كه جنگ نهروان را پديد آوردند و گروهى بر حكومت حق على عليه‏السلام ستم روا داشتنداز قاسطين معاويه و يارانش شدند كه جنگ صفين را برپا كردند گويا آنان اين سه گروه سخن خداوند را نشيدند در آنجا كه فرمود: آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏دهيم كه در روى زمين نخواهند سركشى كنند و نخواهند فساد پديد آورند و سرانجام نيك از آن پارسايان است. آرى به خداوند سوگند كه اين آيه را شنيدند و آن را فهميدند، ولى دنيا در برابر ديدگان آنان زيبا جلوه كرد، و زيور دنيا آنان را فريب داد…))
اين سخن قسمتى از خطبه معروف ((شقشقيه)) است كه امام عليه‏السلام در آن، سه گروه را نام برده و مورد سرزنش قرار داده و آنان را مصداق منفى آيه‏اى از قرآن دانسته است كه خداوند در آن آيه بهشت را ويژه كسانى قرار داده است كه نخواهند در روى زمين سركشى و فساد نمايند، و سه گروه نامبرده با جنگى كه در برابر على عليه‏السلام به راه انداخته بودند از مصاديق سركشى در برابر خداوند و فسادگرى در روى زمين به شمار آمدند و در نتيجه از بهشت محروم گرديده و سرانجام آنان دوزخ خواهد بود.

6- لغزش و گريز از ميدان جهاد:
 

در مقام تشويق به جهاد و پيكار در راه خدا فرمود:
…لقد حملتكم على الطريق الواضح التى لا يهلك عليها الا هالك، من استقام فالى الجنة، و من زل فالى النار .
((…من شما را بر راهى روشن جهاد در راه خدا فرا خوانده‏ام كه در برابر آن، تنها كسى به هلاكت مى‏رسد كه به سبب سرشت فساد آلود خود اهل هلاكت باشد، كسى كه در ميدان جهاد استقامت داشته باشد به بهشت مى‏رود، و كسى كه در اين راه بلغزد به دوزخ مى‏رود.))
و در مقام آموزش جنگيدن به يارانش كه گويا آن را در ليلةالهرير و يا آغاز جنگ صفين بيان كرده است، از جمله فرمود:
…فعاودا الكر، واستحيوا من الفر فانه عار فى الأعقاب و نار يوم الحساب…
((…پس بر دشمن يورش پى در پى ببريد، و از گريختن از ميدان جهاد شرم نماييد، كه گريز از ميدان جهاد براى نسل آينده تان ننگ را، و براى روز حسابتان آتش دوزخ را در پى خواهد داشت…))

7- خشم:
 

در آن هنگام كه عبدالله بن عباس را به عنوان جانشين و كار گزار خود در بصره منصوب كرد به او نوشت:
سع منع الناس بوجهك و مجلسك و حكمك و اياك والغضب فانه طيرة من الشيطان. و اعلم أن ما قربك من الله يباعدك من النار، و ما باعدك يباعدك من الله يقربك من النار .
((با مردم به هنگام روبرو شدن و نشستن و داورى كردن به نيكى برخورد كن با آنان گشاده روى و خوش برخورد و همنشين خوبى باشد و به هنگام داورى در اختلافات در ميان آنان از حق دورى مگزين و به داد و عدل داورى كن. و از خشم بر مردم بپرهيز! كه آن خشم گونه‏اى از سبك مغزى و ره آوردى از شيطان است، و بدان كه آنچه تو را به خداوند نزديك گرداند تو را از آتش دوزخ دور، و آنچه تو را از خداوند دور گرداند به آتش دوزخ نزديك مى‏گرداند.))

8- انكار حقانيت ائمه عليه‏السلام
 

پيش از اين درباره ويژگى‏هاى بهشتيان از امام عليه‏السلام نقل شد كه تنها كسانى در بهشت داخل مى‏شوند كه امامان معصوم عليه‏السلام را بشناسند و امامان عليه‏السلام نيز آنان را بشناسند،در ادامه آن سخن فرمود:
…و لا يدخل النار الا من أنكرهم و أنكروه…
((و در دوزخ داخل نمى‏شود جز كسى كه آنان امام معصوم را به عنوان پيشوايان بر حق مسلمانان و جانشينان پاك پيامبر اسلام باور نداشته، و امامان نيز او را به عنوان انسان مؤمن و مسلمان درستكار پذيرا نباشند…))
از اين سخن به دست مى‏آيد كه دوزخ تنها جايگاه كسانى است كه امامان معصوم عليه‏السلام را به عنوان پيشوايان بر حق و جانشينان واقعى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله باور نداشته باشند و آنانكه امامان معصوم عليه‏السلام را باور داشته و بر اين باور آنگونه باشند كه امامان عليه‏السلام نيز آنان را تصديق نموده و بپذيرند در دوزخ داخل نمى‏شوند.
پاسخ به یک پرسش:
در اينجا اين پرسش به ذهن مى‏آيد كه آيا تنها باور داشتن براى نجات از دوزخ كفايت مى‏كند؟ ظاهر سخن امام عليه‏السلام با چشم پوشى از سخنان ديگر آن حضرت چنين است. ولى به همانگونه كه در آيات قرآن، آيه‏اى تفسير آيه‏اى ديگر واقع مى‏شود، سخنان امام على عليه‏السلام نيز، تفسير سخن ديگر آن حضرت واقع مى‏شود، از اين رو براى پاسخ به پرسش مزبور بايد سخنان ديگر على عليه‏السلام را از نگاه خود بگذرانيم، سخنانى كه در آن ويژگى‏هاى ديگر اهل دوزخ بيان گرديده است، چنانكه توجه به سخنانى كه براى ويژگى‏هاى بهشتيان بيان گرديده بود نيز براى يافتن پاسخ درست مؤثر است.
از اين رو با توجه به مجموعه ويژگى‏ها و اوصاف بهشتيان و دوزخيان كه بيان گرديده است، مى‏توانيم بگوييم كه انسان معتقد به امامان معصوم عليه‏السلام كسى است كه در ميدان عمل نيز به گونه‏اى باشد كه امامان عليه‏السلام او را به عنوان شيعه و پيرو واقعى مورد پذيرش و قبول خود قرار بدهند، و به ديگر سخن: سيره عملى او به ميزان تواناييش سيره عملى امامان عليه‏السلام باشد. البته موضوع شفاعت شافعان در مورد برخى از گناهان با حفظ باور و اعتقاد به حقانيت امامان عليه‏السلام را نمى‏توان از نظر دور نگه داشت. كه البته آن هم خود داراى شرايطى است كه از موضوع بحث ما در اين كتاب بيرون بوده و نيازمند بررسى مستقل و جداگانه است.

9- دشمنى با بندگان خدا:
 

ستم بر بندگان خداوند در آيين اسلام، بسيار ناپسند بوده و خداوند انسان ستمگر را در روز قيامت به دوزخ گرفتار مى‏نمايد، چه اينكه آن ستمگر خداوند را باور داشته و خود را پيرو آيينى همانند آيين اسلام بداند، و چه منكر بوده و آيينى را پايبند نباشد، كه اينك به فرازهايى از سخنان على عليه‏السلام در اين باره توجه مى‏نماييد:
بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد .
((بدترين توشه براى روز رستاخيز، دشمنى و ستم بر بندگان خدا است.))
و لئن أمهل الله الظالم فلن يفوت أخذه و هو له بالمرصاد..
((و اگر خداوند انسان ستمگر را مهلت دهد، هرگز از كيفر او دست بر نخواهد داشت و او خداوند در كمينگاهش قرار دارد…))

10- گناه پيشگى:
 

هر انسانى در زندگى دنياى خود هدفى را برگزيده و براى رسيدن به آن در ميدان مسابقه قرار مى‏گيرد، ولى برخى از انسان‏ها هدف را نادرست برگزيده و سراب را به جاى آب، و هواى نفس را به جاى خدا مقصود خود پنداشته‏اند، از اين رو گناهكاران كه با ارتكاب گناه، قصد بهره‏مند شدن از نعمت‏ها را به هر گونه كه بخواهند در سر مى‏پرورانند، در وادى سراب گام برداشته و هواى نفس خود را خداى خويش مى‏پندارند، و آنگاه كه به سراى ديگر رهسپار گردند، جايگاهشان در دوزخ خواهد بود، چنانكه امام عليه‏السلام فرمود:
((…و آتش دوزخ، پايان مقصد حقيقى كسانى است كه در دنيا راه افراطگناه – را در پيش گرفته‏اند و آنچه را كه نبايد انجام بدهند، انجام مى‏دهند …))
البته هر انسان معمولى غير از معصومين عليه‏السلام در زندگى خود احيانا دچار گناهانى مى‏شود، و مقصود على عليه‏السلام اين نيست كه همه گناهكاران به آتش دوزخ مى‏افتند، بلكه بسيارى از گناهان به توبه واقعى از ميان رفته و انسان گناهكار از آن گناه پاك مى‏شود و برخى از گناهكاران با شايستگى‏هايى كه دارند در روز قيامت مورد شفاعت شافعان قرار مى‏گيرند.
بنابراين مقصود امام عليه‏السلام از كلمه ((مفرطين)) آن گناهكارانى است كه در اثر گناهان بسيار، شايستگى توبه و شفاعت را از دست داده‏اند، گناهكارانى كه از انجام گناه باكى نداشته، و به آسانى آن را مرتكب مى‏شوند، و از ارتكاب آن دچار احساس ندامت نشده و توبه نمى‏نمايند و بر گناه خود اصرار مى‏ورزند
منبع:vahid368.blogfa
ارسال توسط کاربر محترم سایت :farshid368

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد