خانه » همه » مذهبی » غاليان که بودند؟ موارد غلوشان چه بود؟ چه اهدافي داشتند؟ از کي به وجود آمدند؟ الان هم هستند؟

غاليان که بودند؟ موارد غلوشان چه بود؟ چه اهدافي داشتند؟ از کي به وجود آمدند؟ الان هم هستند؟

تعريف غلو:
غلو در لغت به معناي گذشتن از حدّ و خارج شدن از اعتدال است. لذا هرگونه توصيف از يک شيء که فراتر از حد و شأن و رتبه وجودي آن باشد از نظر لغوي غلو است. غلو اگر در دين واقع شود بسته به مورد آن، گاه بدعت و حرام، و گاه شرک است. موارد غلو بسيار زياد است امّا مظاهر عمده غلوّ شرک آميز يا غلوّ ارتداد آور، چند مورد است که علامه مجلسي (ره) با توجّه به روايات اهل بيت ^، در هفت بند، به قرار زير شمرده است:
1. اعتقاد به الوهيت پيامبر و ائمه ^، يا هر مخلوق ديگر.
2. اعتقاد به اينکه امام يا نبي يا هر شخص ديگري در خالقيت يا رازقيت يا تدبير عالم و امثال آنها شريک خدا هستند؛ يا خود مستقلّاً رازق و خالق و مدبّرند؛ يا خدا اين امور را به آنها تفويض نموده و خود کنار کشيده است.
3. اعتقاد به حلول خدا در آنها يا اتحاد خدا با آنها.
4. اعتقاد به عالم به غيب بودن آنها، مستقلّ از الهام و وحي خدا؛ همچنين اعتقاد به استقلال آنها در عصمت و آوردن معجزات و کرامات و امثال اين گونه خارق عادات. امّا اگر کسي بگويد امام يا پيامبر به اذن خدا عالم به غيب و قادر به آوردن معجزه است و به عنايت الهي معصوم است اشکالي ندارد.
5. اعتقاد به نبوّت ائمه ^ و نيز اعتقاد به استقلال امام و نبي در تشريع.
6. اعتقاد به تناسخ ارواح ائمه ^ يا انبياء (ع) در بدنهاي يکديگر يا ديگران.
7. اعتقاد به اينکه با معرفت اهل بيت ^ اطاعت خدا و ترک معصيت الهي لازم نيست يا کم اهمّيت است. (بحارالانوار، ج25،ص346 ، با اندکي تغيير در عبارات.)
بر اين اساس، غالي يا غاليان يا غلات، اسم گروه يا مذهب خاصّي نيست. بلکه هر شخص يا گروهي که در حقّ مخلوقات قائل به چنين اموري باشد اهل غلوّ است.
تاريخ غلو را مي توان با تاريخ دين يکي دانست؛ چون در اکثر اديان گذشته همواره کساني بودند که راه افراط پيش مي گرفتند. ولي در بين اديان ابراهيمي، دين مسيحيت، مبتلا به بارزترين و علني ترين شکل غلو است؛ چرا که اينها معتقد به الوهيت حضرت عيسي(ع) بوده و در کنار آن دهها اعتقاد غلوّ آميز ديگر نيز دارند. در بين مسلمين نيز فرقه هاي زيادي گرفتار غلوّ بوده و هستند. شايد اوّلين حرکت غلو آميز در اسلام، حرکت برخي اصحاب به هنگام وفات نبي اکرم | باشد که گفتند: پيامبر خدا نمرده است بلکه به آسمانها رفته است. در زمان خود امير المومنين × نيز کساني بودند که به الوهيت علي × اعتقاد داشتند. بعد از آن نيز همواره چنين اعتقادات افراطي در بين برخي افراد بوده است. در عصر حاضر نيز برخي از فرقه هاي غلات موجودند که ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود.
فرق مشهور غلات عبارتند از:
1. دروزي ها: که از شعب اسماعليليه هستند. اينها الحاکم بامرالله را خداي صمد واحد مي دانند. اين فرقه در قرن چهار پديدار شد و محل سکونتشان سوريه و لبنان و جمعيت آنها در سال 1956 ميلادي در حدود دويست هزار نفر بوده است.
2. نصيريه: اينها براي علي × قائل به مقام خدايي هستند. آنها را انصاريه و علويه هم مي گويند. به نظر اينها سلمان فارسي پيامبر و فرستاده علي × است. اينها به ابن ملجم هم ارادت دارند و مي گويند او لاهوت را از بند ناسوت رها کرد. همچنين شراب را نور و کندن درخت انگور را حرام مي دانند. خود اينها نيز فرقه هاي زيادي دارند. تاريخ پيدايش آنها قرن پنجم و محل سکونت آنها شمال غربي سوريه است.
3. شيخيه: برخي علماي ملل و نحل، شيخيه را هم از غلات دانسته و گفته اند آنها هم قائل به الوهيت ائمه ^ شده اند. لکن اين نسبت نياز به دليل دارد. موسس اين فرقه شيخ احمد احسايي متولّد 1166 هجري قمري است. وي بر اين اعتقاد بود که امام زمان # وجود دارد ولي در عالم ديگري غير از عالم مادّه است. همچنين معتقد بود که همواره در بين شيعه، شيعه کاملي وجود دارد که واسطه بين امام زمان # و مردم است، وي اين شخص را رکن رابع ناميده است. اصول دين آنها عبارت است از: توحيد، نبوت، امامت و رکن رابع.
محل سکونت آنها کرمان و آذربايجان است؛ البته بين شيخيه کرمان و آذربايجان، تفاوتهايي نيز وجود دارد؛ شيخيه آذربايجان در فروع دين از مراجع شيعه تقليد مي کنند ولي شيخيه کرمان با اجتهاد مخالفند. شيخيه را کشفيه هم مي گويند.
4. بابيت و بهائيت: اين دو فرقه افزون بر غلو در باب ائمه ^ دين خود را نيز دين جديدي مي دانند که بعد از اسلام آمده است. بنيانگذار بابيت سيد علي محمد است که در سال 1235 در شيراز متولّد و در سال 1266 در تبريز به دار آويخته شد. بابيه او را حضرت اعلي و نقطه اولي مي خوانند. او طلبه اي کم سواد و به شدّت علاقه مند به علومي مثل طلسمات و رمل و تسخير روح و جنّ و امثال آن بود. او از شاگردان شيخ احمد احسايي(بنيانگذار شيخيه) بود. او براي ائمه ^ مقام خدايي قائل بود. وي ابتدا ادّعا ذکريت، بعد ادّعاي بابيت(واسطه امام زمان بودن) و سپس ادّعاي مهدويت و نبوّت کرد و در نهايت مدّعي شد که خداي مجسّم است. بعد از مرگ او سيد علي محمد باب، ميرزا حسينعلي بهاء و برادر ناتني او يحيي صبح ازل، ادّعاي جانشيني او را کردند. و در نهايت با حمايت روسها ميرزا حسينعلي بهاء بر برادرش چيره شد و خود را «من يظهره اللهي» و «الهيکل الاعلي» ناميد و مدّعي خدايي شده، فرقه بهائيت را تاسيس نمود. حضور رسمي بابيت و بهائيت در ايران ممنوع است، ولي در برخي مناطق ايران حضور دارند. مرکز اصلي تجمع بهائيان، يکي در «حظيرة القدس» در عشق آباد و ديگري در «مشرق الاذکار» در شهر شيکاگو آمريکاست.
5. قاديانيه يا احمديه: اين فرقه نيز افزون بر غلو، دين خود را دين جديدي مي داند. اين فرقه همزمان با بابيت و بهائيت توسط ميرزا غلام احمد قادياني در هندوستان تاسيس شد. او مدّعي بود که روح نبي اکرم | در وجود او حلول کرده است همچنين وي خود را مسيح و مهدي موعود مي خواند.
6. اهل حق(علي اللهي ها)
امّا سخن گفتن در مورد اهداف بنيانگذاران اين فرقه هاي انحرافي، به خاطر تنوع اهدافشان و نيز به خاطر انجام نشدن تحقيقات کافي کار آساني نيست. اجمالاً معلوم است که عدّه اي از اينها در پي ثروت اندوزي و کسب شهرت، دست به اين کارها زده اند. البته نقش قدرتهاي سياسي نيز در تاسيس اينگونه فرقه ها بسيار چشم گير است. براي مثال علي محمّد باب، موسس فرقه بابيه که خود را خدا مي ناميد از زمان نوجواني به دنبال علوم غريبه و سحر و تلسمات و تسخير جنّ و امثال اين امور بوده است. امّا اگر حمايتهاي انگليس نبود هيچگاه نمي توانست دست به فرقه سازي بزند. موسسان بهائيت نيز به شدّت تحت حمايت کشورهاي استعمارگر بوده و هستند و هم اکنون به شدّت از سوي آمريکا و اسرائيل حمايت مي شوند. قاديانيه نيز از اين حيث، سرنوشتي مشابه اين دو فرقه داشته است. دروزي ها نيز از اسماعيليه منشعب شده اند که فرقه اي به شدّت سياسي بوده است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد