غم و شادي در نهج البلاغه (2)
غم و شادي در نهج البلاغه (2)
دانشجوي دوره دکتري روانشناسي، دانشگاه اصفهان
با تمرکز بر روش هاي شادي آفرين
روشهاي رفتاري
1- سخن گفتن با خداوند:
حضرت علي (ع) در نامه خود به فرزندش امام حسن (ع) مي فرمايد:
«… غم و اندوه خود را در پيشگاه خداوند مطرح کن تا غمهاي تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را ياري رساند…» [همان، ن 31].
روشن است که سخن گفتن با کسي که دسترسي به او در هر زماني امکان پذير است و صحبت کردن با او هيچ قيد و شرطي لازم ندارد و هيچ محدوديت زماني ندارد و هيچ واکنش نامناسب و پيامد نامطلوبي در پي ندارد و از همه مهمتر اينکه از قدرت بي پاياني برخوردار است و مشتاق است که بندگانش با او سخن گويند و از او کمک بخواهند تا از اين قدرت بي پايان خود براي ياري رساندن به آنها استفاده کند، غم و اندوه را از انسان دور مي نمايد و او را اميدوار و شاد مي سازد. به اعتقاد دول و اسکوکان (1) ( 1995) دعا و نيايش باعث مي شود که افراد خوشبينانه احساس کنند بر [وقايع] آينده کنترل بيشتري دارند و اين اعتقاد موجب افزايش اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس هدفمندي در آنها مي شود. بيشترين تأثير مذهب بر شادي به دليل نيايش زياد و نزديکي به خداوند است (آرجايل، 2001).
2- نماز خواندن:
حضرت علي (ع) در مورد تأثير نماز برکاهش غم و اندوه مي فرمايد:
«آن چه که بين من و خدا ناروا است اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم تا از خدا عافيت بطلبم، مرا اندوهگين نخواهد ساخت.» [همان، ق291].
از آن جا که نماز خواندن نيز نوعي سخن گفتن با خداوند است، بنابراين همه مزاياي سخن گفتن با خداوند را دارد و علاوه بر اين به دليل اينکه عبارات مورد استفاده در نماز از سوي خداوند تعيين شده است مي توان گفت که اين عبارات بهترين عبارات براي سخن گفتن با خداوند است و بهترين نتيجه و بيشترين تأثير را دارد. دول واسکوکان ( 1995) معتقدند که نماز و دعا خوشبيني و احساس کنترل را افزايش مي دهد و اين عوامل به نوبه خود باعث ايجاد احساس شادي مي شود.
3- جستجوي لذتهاي حلال (براي مثال ورزش، گردش در طبيعت، مصرف خوراکيهاي خاص، استفاده از عطر):
حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«…. خردمند را نشايد جز آن که در پي سه چيز حرکت کند: کسب حلال براي تأمين زندگي يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذتهاي حلال.» [همان، ق382].
و نيز مي فرمايد:
«…بوي خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواري بهبودي آور، و نگاه به سبزه زار درمان کننده بيماري و نشاط آور است. (همان، ق 392].
اديان الهي هيچگاه لذت هاي حلال را نهي نکرده اند. آن چه آنها نهي کرده اند لذتهاي کاذب و زودگذري است که در کوتاه مدت يا دراز مدت بر روح و جسم انسان در زندگي فردي و اجتماعي او اثرات نامطلوبي باقي مي گذارد. تأثير ورزش، گردش در طبيعت، مصرف خوراکيهاي خاص و استفاده از بوي خوش در ايجاد شادي مورد تأييد روانشاسان امروزي نيز هست. آرجايل (2001) معتقد است که ورزش و تمرين جسماني اگر به طور منظم انجام شوند، خلق مثبتي ايجاد مي کنند که ممکن است تا روز بعد ادامه پيدا کند ؛ به اعتقاد او دليل اصلي تأثير تمرينات جسماني بر شادي، آزاد شدن آندروفين ها و در نتيجه ايجاد خلق مثبت، برقراري تعاملات اجتماعي، فراهم شدن زمينه موفقيت وکاهش يافتن افسردگي و تنش است. همچنين آرجايل (2001) معتقد است که گردش در طبيعت مي تواند به «تحقق خويشتن» و کمال بخشيدن به خود و ايجاد آرامش دروني کمک کند. علاوه بر اين، آرجايل (2001) مصرف خوراکيها را يکي از رايج ترين منابع ايجاد شادي مي داند.
4- صله ارحام (روابط خويشاوندي):
حضرت علي (ع) در مورد اثرات مثبت رابطه با خويشاوندان مي فرمايد:
«…خويشاوندان انسان بزرگترين گروهي هستند که از او حمايت مي کنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و به هنگام مصيبت ها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم مي باشند.» [همان، خ 23].
کمک به ديگران در موقع پريشاني، تجربه نوعدوستي ايجاد مي کند که منبعي براي هيجان مثبت است (باتسون (2)، 1987). به اعتقاد آرجايل (2001) معاشرت پذيري با ارزش است زيرا به تعاون و کمک دو جانبه منجر مي شود. و اين وضعيت لذت بخش است. روابط اجتماعي يکي از بزرگترين منابع شادي است. کامان وفلت(3) (1983) در تحقيقي دريافتند که مردم شاد احساس نزديکتري با ديگران دارند. و احساس اعتماد و مورد علاقه بودن مي کنند و بيشتر علاقه مندند با ديگران باشند. احساس تنهايي نمي کنند. با دوستان بودن نيز يکي از منابع اصلي لذت است. برخي از فوايد با دوست بودن ممکن است ناشي از فعاليت هاي لذت بخشي باشد که آنها براي يکديگر انجام مي دهند يا خود در فعاليتهاي لذت بخشي مشارکت مي کنند. حداقل کار کرد ممکن اين فعاليتهاي مشترک اين است که موجب لذت و روابط حمايت کننده مي شوند. مردم شاد نه تنها تعامل اجتماعي بيشتري با يکديگر دارند بلکه کيفيت روابط آنها بالاتر است (آرجايل، 2001) براي وهانسن (4) (1996) دريافتند که کيفيت رابطه دانشجوياني که شادترند در مقايسه با دانشجويان ديگر، بالاتر است. اگر ما عميقاً از شخص ديگري مراقبت کنيم نه تنها خودمان تشويق مي شويم بلکه اين کار در شادکامي ديگران مؤثر است (آرجايل، 2001).
5- جستجوي سخنان حکمت آميز: حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«همانا اين دلها همانند تن ها افسرده مي شوند، پس براي شادابي دلها سخنان زيباي حکمت آميز بجوييد.»[همان، ق89].
در حکمت 197 نهج البلاغه نيز چنين روشي مورد تأکيد قرار گرفته است.
حضرت علي (ع) همچنين مي فرمايد:
«گفتار حکيمان اگر درست باشد درمان [است]….» [همان، ق 257].
از آن جا که سخنان حکمت آميز غالبا ارضا کننده حس زيبايي شناختي و ياد آوري کننده حقايق فراموش شده است و انسان فطرتاً هميشه طالب زيبايي و جوياي حقيقت است، بنابراين طبيعي است که با شنيدن سخنان زيباي حکمت آميز احساس لذت و شادابي به او دست بدهد. روشن است که قرآن و احاديث که دربردارنده سخنان خداوند و پيامبر اکرم و امامان هستند، بهترين و زيباترين سخنان حکمت آميز مي باشد. بسياري از بررسي ها تأثير مثبت آموزش (که سخنان حکمت آميز نيز جزئي از آن است) را برخشنودي نشان داده اند (آرجايل، 2001).
6- اهل عمل بودن:
حضرت علي (ع) مي فرمايد:
«آن کس که در عمل کوتاهي کند دچار اندوه مي شود.» [همان، ق 132].
از آن جا که رسيدن به هر هدفي، چه اين هدف دنيوي باشد چه اخروي چه مادي چه معنوي مستلزم برنامه ريزي درست و عمل کردن به اين برنامه است، بنابراين، اهل عمل بودن ضامن دستيابي به شادي و خوشبختي و کوتاهي در عمل به ارزشها و اعتقادات و برنامه هاي خود، ايجاد کننده حسرت و غم و اندوه است. بي کاري همه جنبه هاي شادي از جمله عاطفه مثبت، رضايت از زندگي و عاطفه منفي را متأثر مي سازد. افراد بيکار احساس ملالت مي کنند، عزت نفس اندکي دارند، گاهي عصباني مي شوند و گاهي اوقات بي تفاوتي عاطفي در آنها بروز مي کند (آرجايل، 2002).
7- غنيمت شمردن فرصتها:
حضرت علي (ع) در نامه خود به فرزندش امام حسن مي فرمايد:
«….پيش از آن که فرصت از دست برود و اندوه به بار آورد، از فرصتها استفاده کن.» [همان، ن31].
ايشان در حکمت 118 نيز اندوهبار بودن از دست دادن فرصتها را مورد تأکيد قرار داده اند.
از آنجا که لازمه عمل به برنامه هاي خود و در نتيجه دستيابي به اهداف دنيوي و اخروي و مادي و معنوي، استفاده بهينه از فرصتهاست، بنابراين با استفاده درست از وقت است که مي توان به شادي دست يافت و در مقابل، از دست دادن فرصتها به اين دليل که باعث ناکامي در دستيابي به اهداف مي شود، غم و اندوه به دنبال دارد. معلوم شده است که افراد بيکارکمتر زمان خود را سازمان دهي مي کنند [فيدر و بوند (5)، 1983] و اين مسأله يکي از علل بهداشت رواني (و ازجمله شادي) کمتر است [ وانبرگ و همکاران (6)، 1997].
پي نوشت ها :
1- Dull & Skokan
2- Batson
3- Kammann & Flett
4- Berry & Hansen
5- Feather & Bond
6- Wanberg et al
منبع: نشريه النهج شماره 21 و 22