غنا از مسائلى است که از دیر باز تاکنون مورد توجه و نظر فقیهان بوده و رساله هاى فراوانى در این زمینه نگاشته شده است. تمامى فقیهان شیعى بر این باورند که غنا حرام بوده و هیچ شک و تردیدى در آن نیست و اگر اختلافى هم هست، همه به مصادیق باز مى گردد. از این رو سخن عده اى از فقیهان و نویسندگان – که اظهار مى دارند دو تن از فقیهان شیعى (فیض کاشانى و محمدباقر سبزوارى) قائل به حلیت غنا هستند و همان چیزى را معتقدند که اهل تسنن به آن گرایش دارند – توهم و گزافى بیش نیست!! اگر اندکى در سخن این دو فقیه تأمل و درنگ شود، روشن مى گردد که آن دو نیز در اصل حرمت غنا تردیدى ندارند و معتقدند غنا دو قسم دارد: غناى حرام و غناى حلال. غناى حرام آن است که با محرمات دیگرى از قبیل کلام باطل، نواختن آلات موسیقى و گرد آمدن زن و مرد در یک مکان و.. آمیخته شود (نظیر آنچه که در عصر بنى امیه و بنى عباس رواج داشته است). این نوع غنا با این ویژگى خودش، حرام است؛ نه اینکه حرمت تنها به این امور اختصاص یابد!
این دو فقیه بزرگوار یک دسته از آوازها را از اصل غنا استثنا کرده اند و آن غنا و آوازى است که در قالب اشعار و مراثى مذهبى و یا قرآن و ذکر بوده و از خدا و بهشت یاد مى شود. این غنا حلال است. استثنا و جدا کردن، شاهد بر این است که ایشان اصل غنا را حرام مى دانند و در حرمت غنا همسنگ فقیهان دیگر فتوا و نظر مى دهند با این تفاوت که یک دسته از غنا و آوازها را حلال مى دانند. الوافى، ج 17، ص 223-218؛ کفایة الاحکام، ص 85. لکن بیشتر فقیهان این نوع از غنا را نیز حرام مى دانند و مى گویند آواز قرآنى و مذهبى نیز اگر با مجالس لهو و خوش گذرانى تناسب داشته باشد، مشمول حرمت قرار مى گیرد. در واقع آنان قالب (صوت) را حرام مى دانند و براى محتوا نقشى قائل نیستند و یا حد اقل احتیاط مى کنند. بر این اساس امام خمینى مى گوید: این دو فقیه راهى بر خلاف اجماع فقیهان برنگزیده اند تا مورد طعن و سرزنش قرار گیرند؛ بلکه آنان نیز بر حرمت غنا فتوا داده اند؛ منتها در برخى ویژگى و خصوصیات با آنان اختلاف نظر دارند. افزون بر آن آیةاللَّه خویى در صحّت انتساب این نظر به محقق سبزوارى، تردید دارد. امام خمینى، (مکاسب المحرمه)، ج 1، باب الغناء مصباح الفقاهه، ج 1، ص 486، (باب الغناء).
اما تمامى فرقه هاى اهل تسنن بر این باورند که اصل غنا، به تنهایى حلال است و آنچه از محرمات همراه آن انجام مى گیرد، آن را دچار مشکل و حرمت مى سازد!!. عبد الرحمن جزیرى، الفقه على المذاهب الاربعه، ج 2، ص 41؛ مصباح الفقاهه، ج 1، ص 304.
این دو فقیه بزرگوار یک دسته از آوازها را از اصل غنا استثنا کرده اند و آن غنا و آوازى است که در قالب اشعار و مراثى مذهبى و یا قرآن و ذکر بوده و از خدا و بهشت یاد مى شود. این غنا حلال است. استثنا و جدا کردن، شاهد بر این است که ایشان اصل غنا را حرام مى دانند و در حرمت غنا همسنگ فقیهان دیگر فتوا و نظر مى دهند با این تفاوت که یک دسته از غنا و آوازها را حلال مى دانند. الوافى، ج 17، ص 223-218؛ کفایة الاحکام، ص 85. لکن بیشتر فقیهان این نوع از غنا را نیز حرام مى دانند و مى گویند آواز قرآنى و مذهبى نیز اگر با مجالس لهو و خوش گذرانى تناسب داشته باشد، مشمول حرمت قرار مى گیرد. در واقع آنان قالب (صوت) را حرام مى دانند و براى محتوا نقشى قائل نیستند و یا حد اقل احتیاط مى کنند. بر این اساس امام خمینى مى گوید: این دو فقیه راهى بر خلاف اجماع فقیهان برنگزیده اند تا مورد طعن و سرزنش قرار گیرند؛ بلکه آنان نیز بر حرمت غنا فتوا داده اند؛ منتها در برخى ویژگى و خصوصیات با آنان اختلاف نظر دارند. افزون بر آن آیةاللَّه خویى در صحّت انتساب این نظر به محقق سبزوارى، تردید دارد. امام خمینى، (مکاسب المحرمه)، ج 1، باب الغناء مصباح الفقاهه، ج 1، ص 486، (باب الغناء).
اما تمامى فرقه هاى اهل تسنن بر این باورند که اصل غنا، به تنهایى حلال است و آنچه از محرمات همراه آن انجام مى گیرد، آن را دچار مشکل و حرمت مى سازد!!. عبد الرحمن جزیرى، الفقه على المذاهب الاربعه، ج 2، ص 41؛ مصباح الفقاهه، ج 1، ص 304.