غنیمت شمردن فرصت ها
فرصت، وقت مناسب برای انجام عملی در ظرف مشخصی از عمر انسان است، و بهره گیری از آن به این است که همان کار در آن وقت صورت پذیرد و تأخیر نیفتد.
به عنوان مثال، نماز ظهر و عصر وقت مشخصی دارد، و انجام نماز برای همان وقت خاص تشریع شده است. اگر از آن حد بگذرد فرصت از دست رفته و نماز در غیر وقت خود اتیان شده است.
از آنجا که همه عمر انسان بایستی در تحقق هدف خداوند از خلقت وی، سپری شود و از آنجا که هدف او از خلقت بشر، عرفان و شناخت وسیع نسبت به خالق، و حرکت در آن مسیر است، بنابراین اساس، تمامی عمر انسان وقت مناسب برای حرکت در مسیر اطاعت از حق جلّ و علی می باشد.
در میان وصایای حضرت رسالت صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر رحمهم الله دیده می شود:
یا اباذَرْ ایاک وَ التَّسْویفَ بِامَلِک، فَانَّک بِیوْمِک وَ لَسْتَ بِما بَعْدَهُ فَانْ یکنْ غَدٌلَک فَکنْ فِی الْغَدِ کما کنْتَ فِی الْیوْمِ، وَ انْ لَمْ یکنْ غدٌ لَک لَمْ تَنْدِمْ عَلی ما فَرَطْتَ فِی الْیوْمِ.
ای ابوذر، بپرهیز از اینکه کار امروز را به فردا واگذار کنی، تو مالک امروز هستی و از فردا بی خبر می باشی، اگر فردا را داشتی، فردا نیز مانند امروز کاری است، و اگر فردا را نداشتی، پشیمان نمی شوی.
و نیز فرموده است:
یا اباذَر کمْ مِنْ مُسْتَقْبِلٍّ یوْماً لایسْتَکمِلُهُ، وَ مُنْتَظِرٍ لا یبْلُغُهُ.[1]
ای ابوذر چه بسیار است کسی که روزی بر او آید و آن را به پایان نرساند و چه بسیار است کسی که انتظار فردا برد و مرگ مهلتش ندهد.
و باز همان حضرت فرموده است:
بادِرْ بِارْبَعٍ قَبْلَ ارْبَعٍ، بِشَبابِک قَبْلَ هَرَمِک، وَ صِحَّتِک قَبْلَ سُقْمِک، وَ غِناک قَبْلَ فَقْرِک، وَ حَیاتِک قَبْلَ مَماتِک.[2]
به چهار چیز قبل از رسیدن چهار چیز سبقت جوی، جوانی قبل از پیری، صحت قبل از بیماری، ثروت قبل از فقر، زندگی قبل از مرگ. قبل از رسیدن پیری، بیماری، فقر، مرگ، از جوانی و صحت و ثروت و حیات خود، به درستی بهره گیری نما و به غفلت مگذران.
از خصوصیات فرصت این است که، به سرعت می گذرد، شما نگاهی به گذشته خویش کنید، چند سال از سنتان گذشته است؟ چه به سرعت ثانیه ها تبدیل به دقائق و ساعات و شبانه روز و ماه و سال و عمر می شوند و می گذرند.
قال علی علیه السلام: ما اسْرَعَ السَّاعاتِ فی الْیوْمِ وَ اسْرَعُ الْایامَ فی الشَّهْرِ وَ اسْرَعُ الشُّهُورِ فِی السَّنَةِ وَ اسْرَعُ السِّنینَ فِی العُمْرِ.[3]
چقدر ساعات در روز، روزها در ماه، ماه ها در سال و سال ها در عمر جمع می شوند و به سرعت می گذرند.
آن حضرت در بیان دیگری که در آغاز بحث گذشت، فرصت را به ابر تشبیه کرده است. ابر بهاری که لحظه ای بیش دوام ندارد، تشبیه خوبی برای فرصت زودگذر است.
الفرصة تمر مر السحاب، فانتهزوا فرص الخیر.[4]
فرصت ها چون ابر می گذرند، پس فرصت های خیر را غنیمت شمارید.
و البته انسان را در بازگرداندن فرصت اختیاری نیست.
قال علی علیه السلام: الْفُرْصَةُ خُلْسَةٌ.[5]
فرصت بدون اینکه انسان اختیاری در آن داشته باشد، اخذ می شود( خُلْسَة، به معنای سلب با مکابره و اجبار است.
خصوصیت دوم فرصت این است که به کندی پیش می آید و لذا همیشه موقعیت انجام هر کاری فراهم نیست.
قال علی علیه السلام: الْفُرْصَةُ سَریعَةُ الْفَوْتِ بَطیئَةُ الْعَوْدِ.[6]
فرصت سریع می گذرد و دیر به دست می آید.
از دست دادن فرصت، آثار زیانبار روانی را به دنبال دارد، شخصی که نتواند از موقعیت هایی که برای او بدست می آید حداکثر بهره برداری را بنماید، و از آن غافل باشد، بعد از مدتی در پی از بین رفتن موقعیت، دچار غصه و اندوه می شود، چون می بیند آنها که از فرصت های خویش بهره برداری نموده اند، اکنون پاداش آن را می یابند، و او از قافله اهل پاداش عقب افتاده است.
حضرت امیر علیه السلام دراین باره می فرماید:
بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ انْ تَکونَ غُصَّةً.[7]
فرصت ها را قبل از اینکه مایه اندوه شود، غنیمت شمار.
و نیز فرموده است:
اضاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَةٌ.[8]
از دست دادن فرصت غم انگیز است.
و در جای دیگر از آن، تعبیر به شدیدترین غصه ها نموده است.
اشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ.[9]
سخت ترین غصه ها، از دست رفتن فرصت ها است.
استحباب تعجیل در امور خیر و سرعت گرفتن در آن می تواند در این باب بگنجد، زیرا کندی در انجام اعمال نیک نیز نوعی هدر دادن وقت انجام عمل است.
رسول مکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
مَنْ فُتِحَ لَهُ بابٌ مِنَ الْخَیرِ فَلْینْتَهِزُهُ، فَانَّهُ لا یدْری مَتی یغْلَقُ عَنْهُ.[10]
کسی که در رحمتی برایش گشوده می شود، آن را غنیمت شمارد، زیرا که نمی داند چه وقت بر او بسته می شود.
پیداست که منشاء عجله قبل از آغاز وقت عمل، جهل و نادانی است. چه اینکه عمل قبل از زمان خود چه بسا اثر طبیعی خود را از دست دهد.
قال علی علیه السلام: مِنَ الْخَرْقِ الْمُعاجَلَةُ قَبْلَ الْامْکانِ وَ الْاناةُ بَعْدَ الْفُرْصَةِ.[11]
از علائم جهالت و نادانی انسان، عجله وی قبل از امکان و از دست دادن امکان پس از فرصت است.
پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار، ج 77، ص 75.
[2] خصال، شیخ مفید، ج 1، ص 239؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 180.
[3] نهج البلاغه، خطبه 230 به ترتیب فیضالاسلام و 188 به ترتیب صبحى صالح.
[4] نهج البلاغه، حکمت 20 به ترتیب فیض الاسلام و 21 به ترتیب صبحى صالح.
[5] بحارالأنوار، ج 78، ص 79.
[6] غررالحکم.
[7] نهج البلاغه، نامه 31.
[8] نهج البلاغه، حکمت 114 به ترتیب فیضالاسلام و 118 به ترتیب صبحى صالح.
[9] غررالحکم.
[10] کنزالعمال، 43134.
[11] نهج البلاغه، حکمت 355 به ترتیب فیضالاسلام و 363 به ترتیب صبحىصالح.
منبع: حوزه نت