در مورد این مسأله باید به نکاتی توجه نمود:1. فاتحان مسلمان لزوما اموی یا عباسی نبوده اند بلکه مسلمانانی بودند که اکثرا با انگیزه های جهادی مبارزه می کردند و حتی گاهی به صورت مستقل و بدون نظارت حکومت مرکزی تصمیم گیری و جنگ و صلح داشتند. به عنوان مثال ورود اسلام به اندلس (اسپانیا) توسط گروهی بود که در زمان بنی امیه مأموریت یافتند اما پیشرفت اصلی و عمده آنها در زمان خلافت بنی عباس و بدون نظارت آنان بود. از این رو رفتار سپاه اسلام با سرزمین های فتح شده بسته به خصوصیات دینی و فردی فاتحان داشت هر چند رفتارهای دینی و انسانی مناسب در مقایسه با جنگ های آن روز دنیا در میان مسلمانان قابل انکار نیست اما حکم کلی رفتار اسلامی و مبتنی بر شرع نیز صحیح نیست. در کنار جنگجویانی چون صحابی پاک پیامبر(ص) ابی ایوب انصاری افرادی مانند خالد بن ولید و یزید بن ابی سفیان و… دیده می شوند که انگیزه غنایم و کشورگشایی و خونریزی در آنها بالا بود و جنایاتی از آنان در تاریخ ثبت شده است. تا جایی که پیامبر خدا(ص) پس از اطلاع از اقدامات خالد بن ولید در یکی از جنگ ها چند مرتبه فرمودند: «خدایا من به تو پناه می برم و بیزارم از کارهای خالد بن ولید» (بحارالانوار، ج 86، ص 140 و مصادر دیگر).
و در احوالات حجاج بن یوسف ثقفی نقل کرده اند که او به دلیل میل به دریافت مالیات از غیر مسلمانان از مسلمان شدن آنان خوشحال نمی شد و حتی اعلام کرد هر کسی از اهل ذمه که مسلمان شود باید کماکان مالیان ویژه غیرمسلمانان را بپردازد.
پس برخورد مناسب فاتحان مسلمان با مغلوبان را نباید به حساب سیاست حاکم بر دربار خلافت نهاد.
2. برخوردی که با اهل بیت(ع) و شیعیان آنان در زمان خلفای اموی و عباسی صورت می گرفت و دقیقا توسط کارگزاران خلافت به اجرا در می آمد. ناشی از هراس خلفا از قدرت گرفتن جانشینان واقعی پیامبر(ص) از یک سو و شدت عداوت و بغض و کینه نسبت به آنان از سوی دیگر بود. از این رو شیوه برخورد با اهل بیت(ع) و دوستدارانشان به صورتی دقیق و حساب شده از سوی دستگاه خلافت پیگیری می شد. به عنوان نمونه به نامه های معاویه خطاب به استانداران در مورد برخورد با شیعیان و نیز برخوردهای خلفای اموی و عباسی با امامان معصوم(ع) بعد از امام حسن(ع) و خلفای اموی با زید بن علی(ع) و فرزندان او و رفتار خلفای عباسی با سادات حسنی می توانید مراجعه کنید.
از نکات جالب این قضیه غمناک، نحوه رفتار مجریان این فرامین بود تا حدی که رفتار نیروهای عمر سعد با خاندان اهل بیت(ع) بدتر از خواسته های پلید خلافت اموی است.
3. تصوری که اسلام خلافت در ذهن مسلمانان آن روز ایجاد کرده بود باعث شده بود جنگجویان دستگاه خلفای اموی و عباسی به دوستداران و شیعیان اهل بیت(ع) با دیده عداوت و انحراف برخورد کنند. در حالی که این نگاه نسبت به غیر مسلمانان نگاهی معمولا همراه با نرمی بوده است. به عنوان نمونه، یکی از سرداران مسلمان صلاح الدین ایوبی است. او در دو مقطع مهم با دو گروه جنگید.
در فرازی از تاریخ با جنگجویان صلیبی اروپایی که فلسطین را اشغال کرده بودند جنگید و آنان را شکست داد و در مقطعی دیگر با سلسله فاطمیان مصر که حاکمان مسلمان و شیعه مصر بودند درگیر شد و این سلسله را برانداخت. رفتار این سردار مسلمان با این دو گروه مسیحی و شیعه تعجب برانگیز است. در حالی که او هنگام فتح قدس و دیگر شهرهای فلسطین به مسیحیان اجازه اقامت یا کوچ از فلسطین را می داد و احترام کلیساهای آنان را حفظ می کرد و رفتاری کاملا همراه با عطوفت با آنان داشت ولی در هنگام فتح مصر، تمام آثار علمی و فرهنگی سرزمین فاطمیان را اعم از کتابخانه ها، رصدخانه ها، آزمایشگاه های علمی، حوزه های دینی و… را که در طی چند قرن توسط خلفای فاطمی فراهم شده بود در آتش سوزاند و ویران نمود و کار به جایی رسید که از تشیع که زمانی مذهب غالب مردم مصر بود جز نامی در آن سرزمین باقی نماند.
4. با توجه به نکات فوق، دلیل تفاوت برخوردها را باید در نتایج و انگیزه های این رفتار دید. در حالی که دستگاه خلافت احساس می کرد برخورد ملاطفت آمیز با اهالی غیر مسلمان سرزمین های فتح شده باعث تحکیم پایه های قدرت آنان می شود. زیرا نارضایتی اتباع جدید را به حداقل می رساند و پذیرش فرهنگ جدید را برای آنان تسهیل می کند و چهره حاکمان را نزد مردم زیبا جلوه می دهد. اما در برخورد با اهل بیت پیامبر(ص) و محبان آنان، احساس حاکمان این بود که امامان و شیعیان خالص آنان رقیب آنان به شمار می آیند بنابراین هر چه به اهل بیت(ع) مجال فعالیت یا حتی حیات عادی داده شود، باعث تضعیف پایه های حکومت و زیر سؤال رفتن مشروعیت آنان خواهد شد، این بود که هر چه از زمان پیامبر(ص) در تاریخ اسلام دور می شویم سخت گیری نسبت به اهل بیت و محبانشان بیشتر می شود.
در پایان گفتنی است شدت جنایت گاهی در مقایسه با شدت کشتار و شکنجه بررسی می شود و گاهی در مقایسه با موقعیت اجتماعی و بزرگی شخصیت بررسی می شود. به طور مثال شاید سینه خیز بردن یک سرباز به طور عادی باشد اما «سلام ندادن» به یک افسر ارشد بسیار زشت باشد. بنابراین بی احترامی هر چند کوچک به بزرگان و پاکان که مورد احترام همگان باید باشند نشانه شدت پلیدی است و توهین هر چند کم به آنان بسیار زیاد به شمار می آید.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: گنجینه تاریخ ایران، ج 9، ص 1769، عبدالحسین رضایی، چاپ اول، 1378.
و در احوالات حجاج بن یوسف ثقفی نقل کرده اند که او به دلیل میل به دریافت مالیات از غیر مسلمانان از مسلمان شدن آنان خوشحال نمی شد و حتی اعلام کرد هر کسی از اهل ذمه که مسلمان شود باید کماکان مالیان ویژه غیرمسلمانان را بپردازد.
پس برخورد مناسب فاتحان مسلمان با مغلوبان را نباید به حساب سیاست حاکم بر دربار خلافت نهاد.
2. برخوردی که با اهل بیت(ع) و شیعیان آنان در زمان خلفای اموی و عباسی صورت می گرفت و دقیقا توسط کارگزاران خلافت به اجرا در می آمد. ناشی از هراس خلفا از قدرت گرفتن جانشینان واقعی پیامبر(ص) از یک سو و شدت عداوت و بغض و کینه نسبت به آنان از سوی دیگر بود. از این رو شیوه برخورد با اهل بیت(ع) و دوستدارانشان به صورتی دقیق و حساب شده از سوی دستگاه خلافت پیگیری می شد. به عنوان نمونه به نامه های معاویه خطاب به استانداران در مورد برخورد با شیعیان و نیز برخوردهای خلفای اموی و عباسی با امامان معصوم(ع) بعد از امام حسن(ع) و خلفای اموی با زید بن علی(ع) و فرزندان او و رفتار خلفای عباسی با سادات حسنی می توانید مراجعه کنید.
از نکات جالب این قضیه غمناک، نحوه رفتار مجریان این فرامین بود تا حدی که رفتار نیروهای عمر سعد با خاندان اهل بیت(ع) بدتر از خواسته های پلید خلافت اموی است.
3. تصوری که اسلام خلافت در ذهن مسلمانان آن روز ایجاد کرده بود باعث شده بود جنگجویان دستگاه خلفای اموی و عباسی به دوستداران و شیعیان اهل بیت(ع) با دیده عداوت و انحراف برخورد کنند. در حالی که این نگاه نسبت به غیر مسلمانان نگاهی معمولا همراه با نرمی بوده است. به عنوان نمونه، یکی از سرداران مسلمان صلاح الدین ایوبی است. او در دو مقطع مهم با دو گروه جنگید.
در فرازی از تاریخ با جنگجویان صلیبی اروپایی که فلسطین را اشغال کرده بودند جنگید و آنان را شکست داد و در مقطعی دیگر با سلسله فاطمیان مصر که حاکمان مسلمان و شیعه مصر بودند درگیر شد و این سلسله را برانداخت. رفتار این سردار مسلمان با این دو گروه مسیحی و شیعه تعجب برانگیز است. در حالی که او هنگام فتح قدس و دیگر شهرهای فلسطین به مسیحیان اجازه اقامت یا کوچ از فلسطین را می داد و احترام کلیساهای آنان را حفظ می کرد و رفتاری کاملا همراه با عطوفت با آنان داشت ولی در هنگام فتح مصر، تمام آثار علمی و فرهنگی سرزمین فاطمیان را اعم از کتابخانه ها، رصدخانه ها، آزمایشگاه های علمی، حوزه های دینی و… را که در طی چند قرن توسط خلفای فاطمی فراهم شده بود در آتش سوزاند و ویران نمود و کار به جایی رسید که از تشیع که زمانی مذهب غالب مردم مصر بود جز نامی در آن سرزمین باقی نماند.
4. با توجه به نکات فوق، دلیل تفاوت برخوردها را باید در نتایج و انگیزه های این رفتار دید. در حالی که دستگاه خلافت احساس می کرد برخورد ملاطفت آمیز با اهالی غیر مسلمان سرزمین های فتح شده باعث تحکیم پایه های قدرت آنان می شود. زیرا نارضایتی اتباع جدید را به حداقل می رساند و پذیرش فرهنگ جدید را برای آنان تسهیل می کند و چهره حاکمان را نزد مردم زیبا جلوه می دهد. اما در برخورد با اهل بیت پیامبر(ص) و محبان آنان، احساس حاکمان این بود که امامان و شیعیان خالص آنان رقیب آنان به شمار می آیند بنابراین هر چه به اهل بیت(ع) مجال فعالیت یا حتی حیات عادی داده شود، باعث تضعیف پایه های حکومت و زیر سؤال رفتن مشروعیت آنان خواهد شد، این بود که هر چه از زمان پیامبر(ص) در تاریخ اسلام دور می شویم سخت گیری نسبت به اهل بیت و محبانشان بیشتر می شود.
در پایان گفتنی است شدت جنایت گاهی در مقایسه با شدت کشتار و شکنجه بررسی می شود و گاهی در مقایسه با موقعیت اجتماعی و بزرگی شخصیت بررسی می شود. به طور مثال شاید سینه خیز بردن یک سرباز به طور عادی باشد اما «سلام ندادن» به یک افسر ارشد بسیار زشت باشد. بنابراین بی احترامی هر چند کوچک به بزرگان و پاکان که مورد احترام همگان باید باشند نشانه شدت پلیدی است و توهین هر چند کم به آنان بسیار زیاد به شمار می آید.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: گنجینه تاریخ ایران، ج 9، ص 1769، عبدالحسین رضایی، چاپ اول، 1378.