در محرّم سال چهاردهم هجرى قمرى، جنگ قادسیّه با پیروزى مسلمانان به پایان رسید. پایان این جنگ، شکستِ ایران در سرزمین عراق را مسلّم ساخت(تاریخ تحلیلى اسلام، ص 105، دکتر سید جعفر شهیدى، چاپ دوم/تاریخ طبرى، ج دوم از هشت مجلّدى ها، ص 657 به بعد/اسلام در ایران، پطرو شفسکى، ص 40. ). سپهبد رستم کشته شد و یَزدگِرد سوم از تیسفون فرار کرد و چیزى نگذشت که تیسفون پایتخت زمستانى ساسانیان به دست مسلمانان فتح شد و به این ترتیب سراسر عراق به دست مسلمانان افتاد. در سال بیست و چهارم هجرت همدان، قم، کاشان و اصفهان فتح شد. یزدگرد سوم به استخر فارس گریخت. پس از مدتى استخر هم فتح شد و یزدگرد سوم به کرمان گریخت، از کرمان به سیستان فرار کرد و از سیستان به خراسان فرار کرد. مسلمانان در سال سى و یکم هجرى قمرى، خراسان را هم فتح کردند و یزگرد سوم به مَروْ فرار کرد. یزدگِرد سوم به آسیابى پناه برد، آسیابان به طمع جواهراتِ پادشاه، او را در خواب کشت و جسدش را به رود انداخت. به این ترتیب در سال 31(سى و یکم) هجرت، شاهنشاهى ساسانى به دست مسلمانان سقوط کرد و جز برخى نواحى، همه ایران فتح شد(اسلام در ایران، ص 40 به بعد/تاریخ طبرى، ج 3، ص 244 به بعد).
همان طورى که ملاحظه مى کنید، ایران به سرعت فتح شد و نیروهاى نظامى ایران در همه ى جبهه ها شکست خوردند و نتوانستند در برابر مسلمانان مقاومت کنند و لکن مسلمان شدن ایرانیان به تدریج صورت گرفت و چنین نیست که هر منطقه اى که فتح مى شد، اسلام را بپذیرند. اکثر مردم ایران در دوره ى استقلال سیاسى ایران اسلام را پذیرفتند. استقلال سیاسى ایران از اول قرن سوّم هجرى قمرى شروع شد و تا قرن سوّم، بسیارى از مردم ایران به آئین هاى قدیم خود پایبند بودند. مانند آئین زرتشتى، مسیحى، صائبى و بودائى. مردم شمال ایران تا سیصد سال پس از هجرت، دین اسلام را نشناخته بودند. مردم کرمان در تمام مدّت خلافت امویان زرتشتى بودند(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 83 به بعد، چاپ جامعه مدرسین، 1362).
ایرانیان هنگامى به فکر استقلال سیاسى خود افتادند که از اسلامى بودن حکومت هاى عربى نابود شدند و وقتى هم به فکر استقلال سیاسى افتادند، نه تنها از اسلام دست نکشیدند، بلکه بیش از پیش به فکر پذیرش اسلام افتادند و براى همین هم، همه شان مسلمان شدند و هر چه ایرانیان به استقلال سیاسى خود نزدیک تر مى شدند، به معارف اسلامى هم علاقه مندتر مى گشتند(همان).
در مقدمه ى کتاب «احادیث مثنوى» نوشته ى بدیع الزمان فروزان فر آمده است: از اواخر قرن چهارم که فرهنگ اسلامى، انتشار تمام یافت و دین اسلام بر سایر ادیان غالب آمد و مقاومت رزتشتیان در همه بلاد شکست خورد و فرهنگ ایران به صبغه ى اسلامى جلوه گرى آغاز نهاد، توجه شعراء به الفاظ عربى فزونى گرفت(همان).
بر این اساس مى توان گفت که ایرانیان به تدریج اسلام را پذیرفتند و در قرن سوم هجرى، بیشترشان مسلمان شدند و فرهنگ اسلام در اواخر قرن چهارم، همه جاى ایران را فرا گرفت.
همان طورى که ملاحظه مى کنید، ایران به سرعت فتح شد و نیروهاى نظامى ایران در همه ى جبهه ها شکست خوردند و نتوانستند در برابر مسلمانان مقاومت کنند و لکن مسلمان شدن ایرانیان به تدریج صورت گرفت و چنین نیست که هر منطقه اى که فتح مى شد، اسلام را بپذیرند. اکثر مردم ایران در دوره ى استقلال سیاسى ایران اسلام را پذیرفتند. استقلال سیاسى ایران از اول قرن سوّم هجرى قمرى شروع شد و تا قرن سوّم، بسیارى از مردم ایران به آئین هاى قدیم خود پایبند بودند. مانند آئین زرتشتى، مسیحى، صائبى و بودائى. مردم شمال ایران تا سیصد سال پس از هجرت، دین اسلام را نشناخته بودند. مردم کرمان در تمام مدّت خلافت امویان زرتشتى بودند(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 83 به بعد، چاپ جامعه مدرسین، 1362).
ایرانیان هنگامى به فکر استقلال سیاسى خود افتادند که از اسلامى بودن حکومت هاى عربى نابود شدند و وقتى هم به فکر استقلال سیاسى افتادند، نه تنها از اسلام دست نکشیدند، بلکه بیش از پیش به فکر پذیرش اسلام افتادند و براى همین هم، همه شان مسلمان شدند و هر چه ایرانیان به استقلال سیاسى خود نزدیک تر مى شدند، به معارف اسلامى هم علاقه مندتر مى گشتند(همان).
در مقدمه ى کتاب «احادیث مثنوى» نوشته ى بدیع الزمان فروزان فر آمده است: از اواخر قرن چهارم که فرهنگ اسلامى، انتشار تمام یافت و دین اسلام بر سایر ادیان غالب آمد و مقاومت رزتشتیان در همه بلاد شکست خورد و فرهنگ ایران به صبغه ى اسلامى جلوه گرى آغاز نهاد، توجه شعراء به الفاظ عربى فزونى گرفت(همان).
بر این اساس مى توان گفت که ایرانیان به تدریج اسلام را پذیرفتند و در قرن سوم هجرى، بیشترشان مسلمان شدند و فرهنگ اسلام در اواخر قرن چهارم، همه جاى ایران را فرا گرفت.