بخش یکم. وفادارى یاران
منابع تاریخى هنگام ذکر وقایع شب عاشورا، این نکته را متذکر شده اند که هنگام درخواست امام(ع) از اصحاب و خویشان خود مبنى بر ترک او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، آنان بالاتفاق با سخنان حماسى و شورانگیز خویش مراتب جانفشانى خود در رکاب امام(ع) را یادآور شده و هیچ کدام حاضر به ترک او نشدند. در اینجا بود که امام(ع) جمله معروف خود را فرمود: «… فانى لا اعلم اصحاباً اولى و لا خیراً من اصحابى و لااهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتى»؛ وقعة الطف، ص 197 و نیز ر.ک: طبقات ابن سعد، ج 5، ص 99؛ تاریخ طبرى، ج 5، ص 418؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 442. «من یارانى برتر و بهتر از یاران خود نمى شناسم و همین طور خاندانى را نیکوکارتر و مفیدتر به صله رحم از خاندان خود نمى دانم».
از سوى دیگر در همین منابع از پراکنده شدن تعداد زیادى از یاران امام(ع) در منزل زَباله و هنگام شنیدن خبر شهادت برادر رضاعى آن حضرت (عبدالله بن یقطر) خبر مى دهند! پس از شنیدن خبرهاى ناامیدکننده، امام حسین(ع) طى نوشته اى ضمن اعلان خبر شهادت مسلم، هانى و عبدالله چنین فرموده بود: «… و قد خذلتنا شیعتنا فمن احبّ منکم الانصراف فلینصرف لیس علیه منا ذمام»؛ وقعة الطف، ص 166. «شیعیان ما، خوارمان کردند! پس هر کس که دوست دارد، ما را ترک کند، چنین کند که ما بیعت خود را از شما برداشتیم».
در این هنگام بود که گروه گروه سپاهیان آن حضرت(ع) جدا شدند و در پایان تعداد اندکى با سیدالشهدا(ع) ماندند که این تعداد عمدتاً همان هایى بودند که از مدینه با آن حضرت حرکت کرده بودند!
کسانى که امام(ع) را ترک کردند، اعرابى بودند که به خیال آنکه امام(ع) به شهرى آرام و آماده اطاعت مى رود و در آنجا حکومت خود را به راه مى اندازد، به دنبال آن حضرت به راه افتاده بودند.همان. البته چنین جدایى طبیعى مى نمود.
در منابع معتبر از این منزل به بعد، سخنى از ترک یاران نیست؛ اما در نوشته هاى متأخّر، گزارشى از کتابى غیرمعتبر و مجهول به نام نورالعیون نقل شده که در آن از قول جناب سکینه دختر امام حسین(س) سخن از ترک دسته جمعى سپاه به صورت دسته هاى ده تایى و بیست تایى به میان آمده است که در پایان نفرین سکینه را به دنبال دارد!اکسیرالعبادات فى اسرار الشهادات، ج 2، ص 182.
این روایت ضعیف و متأخّر نمى تواند در برابر آن همه گزارش هاى معتبر با ذکر سلسله اسناد مقاومت نماید؛ به ویژه آنکه این گزارش جعلى با سخنان اصحاب و خاندان امام(ع) در شب عاشورا و نیز عبارت مشهور آن حضرت در مدح آنان تنافى دارد.
بخش دوّم. تعداد یاران
منابع مختلف تعداد یاران امام(ع) در روز عاشورا متفاوت ذکر کرده اند.از اینجا تا پایان این پرسش، همه منابع را به نقل از کتاب «تاریخ امام حسین(ع)» ج 3، ص 242-250 نقل مى کنیم. این کتاب عظیم که تاکنون پنج جلد آن توسط انتشارات آموزش و پرورش به چاپ رسیده است، حاوى عبارات کتب عاشورانگارى از آغاز تا دوره معاصر درباره وقایع مختلف مربوط به امام(ع) است. برخى مانند طبرى این تعداد را نزدیک صد نفر دانسته اند که در میان آنها پنج نفر از فرزندان امام على(ع)، شانزده نفر از بنى هاشم و تعدادى دیگر از قبایل مختلف دیده مى شود.تاریخ طبرى، ج 5، ص 393.
برخى مانند ابن شهر آشوب این تعداد را 82 نفر ذکر کرده اند.المناقب، ج 4، ص 98.
ابن نما از بزرگان شیعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام(ع) را صد پیاده و 45 سواره مى داند.مثیرالاحزان، ص 27 و 28. همین تعداد از سوى سبط ابن جوزى نیز مورد تأیید قرار گرفته است.تذکرة الخواص، ص 143.
روایتى از امام باقر(ع) نیز – که در جوامع روایى شیعه نقل شده – این قول را تأیید مى کند.بحارالانوار، ج 45، ص 4.
عجیب تر از همه قول مسعودى است که تا هنگام نزول امام(ع) در کربلا، تعداد یاران آن حضرت(ع) را پانصد سواره و صد پیاده ذکر مى کند.مروج الذهب، ج 3، ص 70.
اما قول مشهور – که هم اکنون نیز داراى شهرت است – آن است که تعداد یاران امام(ع) در کربلا 72 نفر بودند که به 32 سواره و چهل پیاده تقسیم مى شدندانساب الاشراف، ج 3، ص 187؛ دینورى، الاخبار الطوال، ص 254؛ ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 183؛ بحارالانوار، ج 45، ص 4؛ فتّال نیشابورى، روضة الواعظین، ص 158 و … .
براى آگاهى از نام هاى شهدا ر.ک:
1. بحارالانوار، ج 101، ص 269-274 زیارت ناحیه مقدسه که در آن اسامى تک تک شهدا آمده و بر آنها درود فرستاده شده است.
2. سماوى، شیخ محمد، ابصارالحسین فى انصار الحسین(ع)، که در آن نام 113 تن از یاران امام حسین(ع) و شرح حال آنها ذکر شده است.
3. فضیل بن زبیر، و تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام من اهله و اولاده و شیعته، که در مجلّه «تراثنا» شماره 2، سال 1406 ق چاپ شده است.
گفتنی است :گزارشگر صحنه عاشورا از لشگر دشمن «حومید بن مسلم» بود.که بطور رسمی وظیفه او روایت نویسی صحنه جنگ بود.در جبهه امام حسین(ع)فردی بنام ضحاک بوده،البته روایت امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) وحضرت زینب(س) در این میان از اهمیت بخصوصی برخوردار است.