فرقهی بَکریّه
بَکریّه فرقه ای کلامی است که پیرو بَکر، خواهرزادهی ابوعُبَیده عبدالواحدبن زید بصری (متوفی پس از 150) بودند. اشعری (1) و بغدادی (2) عقاید بکریه را- که عقاید خاص کلامی است- در کنار عقاید نجاریّه، جَهمیّه و ضِراریّه به طور مستقل آورده اند. نویسندگان کتب ملل و نحل، به سبب ناآگاهی از نام پدر و قوم بکر، او را به واسطهی دایی اش، عبدالواحدبن زید که از صوفیان و اهل حدیث و صاحب عقاید خاص کلامی بوده، معرفی کرده اند. تاریخ وفات عبدالواحدبن زید با تاریخ وفات ابوبشر عبدالواحدبن زیاد بصری (متوفی 177) خلط شده است. (3)
به عقیدهی بکر، مرتکب گناه کبیره، «منافق» است، و اگر اهل نماز هم باشد، در صورت اصرار بر آن گناه، همواره در آتش دوزخ خواهد بود، اما در عین حال مؤمن و مسلمان است. او حضرت علی علیه السلام و طلحه و زبیر را به سبب گناه جنگیدن با یکدیگر، کافر و مشرک می دانست، اما بنابر حدیثی که خداوند مسلمانان حاضر در جنگ بدر را، به زعم هر کاری که انجام دهند، بخشیده است معتقد بود که خداوند از گناهان ایشان درگذشته است. بکر اصرار بر گناه صغیره را به منزلهی گناه کبیره می دانست و برای مرتکب قتل، توبه و بازگشتی قائل نبود. (4) او در انکار «تولّد» (5) و نیز اعتقاد به رؤیت خداوند در آخرت با اشاعره هم عقیده بود، و در اینکه توانایی و قدرت انسان پیش از فعل، و نه همراه آن، است با معتزله موافق بود. بکر معتقد بود که خداوند در هر مکانی هست. به عقیدهی او «اخلاص» کسی که خداوند بر قلبش «مُهر» زده، بی فایده است، اما او باز مأمور به اخلاص است، و این مهر که میان او و اخلاص، و نیز میان او و «ایمان» حائل شده، عقوبت و کیفر اوست. (6)
بکر، مانند نظّام، معتقد بود که انسان فقط روح است، نه مجموعه ای از «روح و جسد». او دربارهی حیوانات نیز بر همین عقیده بود، زیرا جایز نمیدانست که خداوند در جماد، حیات و قدرت و علم حادث کند. قاضی عبدالجباربن احمد (7) به تفصیل، به ردّ این قول نظام پرداخته است. احتمالاً این اعتقاد با مسئلهی معاد، و بحث لذت و الم (آلام) از نظر او، مربوط است. بکر دربارهی آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را می آفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با اشاعره موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح» تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر نمیشود، و این خداوند است که به ارادهی خود گاهی درد را در موضعی از بدن می آفریند یا نمیآفریند. (8) گذشته از این، به گفتهی قاضی عبدالجبار، بعضی معتقدند که آلام و به عبارت دیگر ایجاد درد و رنج از خداوند قبیح است، مگر در حق کسی که در نتیجهی گناه یا اخلال در واجبات مستحق آن باشد؛ در این صورت، ایجاد درد مستحسن و پسندیده است. اما دربارهی رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمیشوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی) دیگر بوده اند، چون در آن قالب به خدا عصیان کرده اند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنج ها آنان را کیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به تناسخ اند و انسان را فقط روح می دانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس» (مرکب از روح و جسم). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمیکنند (9) و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد می کند؛ (10) ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجباربن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شده اند، و از این رو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است. (11)
پینوشتها:
1. ص 286-287.
2. ص 212-213.
3. ذهبی، ج7، ص 180؛ ابن حجر عسقلانی، ج2، ص 60- 61، ج4، ص 80، ج9، ص 7.
4. اشعری، ص 286-287؛ بغدادی، ص 213.
5. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تولّد».
6. بغدادی، ص 212-213؛ اشعری، ص 286-287.
7. 1382، ج11، ص 339-344.
8. اشعری، ص 287؛ بغدادی، ص 212.
9. قاضی عبدالجباربن احمد، 1382، ج13، ص 226، 382- 386؛ همو، 1408، ص 483، 485؛ ابن حزم، ج3، ص 157.
10. بغدادی، ص 213.
11. 1408، ص 488.
منابع تحقیق:
ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت 1390/ 1971.
ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النّحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیرة، بیروت 1405/ 1985.
علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400/ 1980.
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت [بی تا. ].
دانشنامهی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375 ش- .
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النّبلاء، ج7، چاپ شعیب ارنووط و علی ابوزید، بیروت 1402/ 1982.
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره 1408/ 1988.
___، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ ابوالعلاء عفیفی، قاهره 1382/ 1962.
منبع مقاله :
زریاب خویی، عباس؛ (1389)، مقالات زریاب (سی و دو جستار در موضوعات گوناگون به ضمیمهی زندگینامهی خودنوشت)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل