اهل حق نام يكي از فرقههاي غلات است كه علي اللهي نيز ناميده ميشوند، آنان قائل به حلول و تناسخ و… ميباشند و برخي از طوايف آنها حضرت علي را مظهر خدا ميشمارند و لقب علي اللهي را از آن جهت به آنها دادهاند.[1]
مناطق زندگي اهل حق
آن گونه كه برخي از نويسندگان گفتهاند: عمدهترين مركز اهل حق استان كرمانشاه است و بيشتر آنان در اسلام آباد غرب، كرند غرب و توابع اين شهرها ساكن هستند. در آذربايجان شرقي نيز در بخش كوچكي بنام ايلخچي سكونت دارند كه به نام (گوران) معروف هستند و طبق تحقيقات به عمل آمده اين عده از منطقه (گوران) به مركزيت گهواره (كرند غرب) به آذربايجان مهاجرت كردهاند.[2]
مرام اهل حق (علي اللهيان)
از آن جا كه عقايد اين فرقه مبتني بر خرافات است و بنا به گفته خودشان جوهركشي از تمام اديان ميباشد[3] ، ضروري است در اين بخش به اهم باورهاي ايشان اشاره شود:
الف. در مورد خداي متعال
اين مسلك به سلطان سهاك و قبل از او بابا خويشن (مبارك شاه) و حضرت علي ـ عليه السّلام ـو… جنبه خدايي ميدهد، و نوعي الوهيت نسبت به آنها قائل است.[4]ب. نماز و روزه
نماز و روزه به شيوه اسلامي در مسلك اهل حق كاملاً مردود است و سلطان سهاك در مسائل عقيدتي تأكيد كرده كه روزه سه روز و نياز به جاي نماز قرار دارد.[5]لذا در حقيقت مصداق دوزخيانند كه خداي متعال ميفرمايد: «بهشتيان از دوزخيان ميپرسند: چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ ميگويند: ما از نمازگزاران نبوديم».[6] در مورد نياز هم بايد گفت: كه با وجود زكات (فطريه، زكات مال)، خمس، صدقات، قرباني عيد قربان و… كه همه از انفاقات شرعي هستند، احتياجي به نياز كه بدعتي در دين است، نيست.[7]ج. تناسخ و حلول
از اركان اصلي اعتقادات اهل حق، تناسخ و حلول است كه ميگويند: طبق نامه (سرانجام) هر صاحب روحي مظهر يا جامه روح ديگري از ماقبل است و انسان بايد هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبي زندگي كند تا در هزار و يكمين مرحله، بهشتي يا جهنمي شود و هر بار كه ميميرد، لازم نيست به صورت انسان ديگري متولد گردد، گاهي به صورت گاو، گاهي به صورت شتر و… به دنيا ميآيند.[8]و امّا در مورد حلول ميگويند: «خداوند به جسد پيامبران، امامان و رهبران اهل حق حلول كرده، به ميان مردم آمده و گفته است: «گهي بنده، گهي خالق كه مائيم».[9]در ردّ انديشه حلول و اتحاد گفتهاند كه لازمة اين سخن تركيب در ذات خداست كه ملازم با احتياج است و احتياج در ذات خدا راه ندارد.[10] علاوه بر اينها امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ميفرمايد: «تناسخيها خيال ميكنند خدايشان از بدني به بدن ديگر ميرود.»[11]در يك جمع بندي نهائي به اين نتيجه ميرسيم كه اهل حق بالاترين غلو را در حق پيشوايان خود قائل هست و اين مسلك جوهركشي از اديان مختلف وحياني و غيروحياني است، و آثاري از مذاهب مانوي و يهود و مسيحين در مذهب آنها به چشم ميخورد.[12] به تعبير ديگر مذهب آنها كشكولي است كه از هر مسلك و مذهبي يك مطلب اخذ كرده و بدون كمترين توجيه عقلاني و يا وحياني آنها را تبليغ ميكنند. اين عقايد نه تنها از ساختار مستحكمي برخوردار نيستند، بلكه در تناقض با هم ديگر ميباشند و هيچ تبيين عقلاني را بر نميتابند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. البدعة و التحريف، خراساني، جواد، ص 163 ـ 168.
2. فرهنگ فرق اسلامي، مشكور، محمد جواد، ص 8.
3. اسطوره اهل حق؛ بهرامي، ايراج، تهران، آتيه، 1378ه ش.
4. سر سپردگان تاريخ و عقايد ديني اهل حق، خواجه الدين، محمد علي، تبريز، بينا، 1349ه ش.
پي نوشت ها:
[1] . ر.ك: مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق (علي اللهيان)، با مقدمه مرحوم داود الهامي، انتشارات مؤسسه دفاع از حريم اسلام، ص 3.
[2] . ر.ك: مجله تخصصي كلام اسلامي، شماره 14، ص 85 ـ 87.
[3] . مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق (علي اللهيان)، ص 77 به نقل از آثار الحق، ج 1، ص 20، گفتار 42.
[4] . ر.ك به: مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق (علي اللهيان)، ص 36.
[5] . مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق (علي اللهيان)، ص 38، به نقل از كتاب سرسپردگان، ص 64.
[6] . مدثر/41 ـ 44.
[7] . ر.ك: مالا ميري كجوري، احمد، اهل حق، تحقيقي پيرامون تاريخ، پندار و كردار اهل حق، ص 249.
[8] . ر.ك: مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق (علي اللهيان)، ص 64، به نقل از شاهنامه حقيقت، جيحون آبادي، ص 44.
[9] . ر.ك: مالا ميري كجوري، احمد، تحقيقي پيرامون تاريخ، پندار و كردار اهل حق، ص 236.
[10] . ر.ك: سبحاني، جعفر، الالهيات و معارف اسلامي، ص 123.
[11] . ر.ك: بحار الانوار، ج 4، ص 320 ـ 321، باب ابطال تناسخ.
[12] . ر.ك: مرداني، محمد، سيري كوتاه در مرام اهل حق، ص3.