در زمينة مسأله آزمايش الهي، نخستين سؤالي كه به ذهن ميرسد اين است كه مگر آزمايش براي اين نيست كه اشخاص يا چيزهاي ناشناخته را بشناسيم و از ميزان جهل و ناداني خود بكاهيم؟ اگر چنين است خداوندي كه علمش به همه چيز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه چيز و همه كس آگاه است، غيب آسمان و زمين را با علم بيپايانش ميداند، چرا امتحان ميكند؟ مگر چيزي بر او مخفي است كه با امتحان آشكار شود؟! در پاسخ بايد گفته شود كه مفهوم آزمايش و امتحان در مورد خداوند با آزمايشهاي انسان بسيار متفاوت است. آزمايشهاي انسان، براي شناخت بيشتر و رفع ابهام و جهل است، امّا آزمايش الهي در واقع همان پرورش و تربيت است.[1]استاد مطهري در شرح آيه دوم از سوره ملك ميفرمايند: «بايد توجّه داشت كه آزمايش خدا براي نمايان ساختن استعدادها و قابليتها است. نمايان ساختن يك استعداد، همان رشد دادن و تكامل دادن آن است. اين آزمايش براي پرده برداشتن از رازهاي موجود نيست؛ بلكه براي فعليت دادن به استعداهاي نهفته چون راز است. در اينجا پرده برداشتن، به ايجاد كردن است. آزمايش الهي، صفات انساني را از نهانگاه قوّه و استعداد به صفحه فعليت و كمال بيرون ميآورد. آزمايش خدا تعيين وزن نيست، افزايش دادن وزن است. دنيا پرورشگاه استعدادها و خانه تربيت انسانهاست.»[2] اين يك قانون كلي و سنت دائمي پروردگار است كه براي شكوفا كردن استعدادهاي نهفته (از قوه به فعل رساندن) و در نتيجه پرورش دادن بندگان آنان را ميآزمايد، يعني همانگونه كه فولاد را براي استحكام بيشتر در كوره ميگدازند تا به اصطلاح آبديده شود، آدمي را نيز در كوره حوادث سخت پرورش ميدهند تا داراي مقام گردد.[3]در واقع امتحان خدا به كار باغباني پرتجربه شبيه است كه دانههاي مستعد را در سرزمينهاي آماده ميپاشد، اين دانهها با استعداد از مواهب شروع به نمو و رشد ميكنند، تدريجاً با مشكلات ميجنگند و با حوادث پيكار مينمايند در برابر طوفانهاي سخت و سرماي كشنده و گرماي سوزان ايستادگي به خرج ميدهند تا شاخه گلي زيبا و درختي تنومند و پرثمر بارآيد كه بتواند به زندگي و حيات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.[4]انسانها در محاصره «آزمايش الهي» قرار دارند، استاد جوادي آملي فرمودند: تنها انسان بيمار نيست كه در معرض آزمايش الهي است. بلكه همه انسانها در معرض آزمايش و امتحان الهي قرار دارند، آني كه در تخت بيمارستان بستري هست هم در معرض آزمايش است آني كه با سلامتي كامل در تخت منزل در استراحت است هم در معرض آزمايش است. يكي با سلامتي امتحان ميشود، ديگري با بيماري. يكي با سرمايه امتحان ميشود و ديگري با فقر. يكي با استعداد امتحان ميشود، ديگر با استعداد متوسط. عدهاي با جنگ آزمايش ميشوند، و گروهي با صلح. عدهاي با نعمت آزمايش ميشوند و گروه ديگر با نقمت[5]… . گاهي ممكن است خداوند براي امتحان و آزمايش، جمعيتي را موقتاً از موضوعي خاص نهي كند، تا مقدار فداكاري آنها روشن شود. اين يكي از اشكال امتحان خداوند است. مثلاً خداوند يهوديان ساحلنشين را از ماهي گرفتن در روز شنبه نهي ميكند.[6] و يا اينكه خداوند سپاه طالوت را از خوردن آب نهي ميكند تا آنها را آزمايش كند. امام علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «سوگند به كسي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ را به حق مبعوث كرده به شدت مورد آزمايش قرار ميگيريد، و غربال ميشويد و همانند محتويات يك ديگ به هنگام جوشش، زير و رو خواهيد شد، آنچنان كه بالاي شما پايين و پايين شما بالا قرار خواهد گرفت.»[7]
امّا اطاقه:
«يُطيقونه» از ماده «طوق» در اصل به معنا حلقهاي است كه به گردن مياندازند و يا به طور طبيعي بر گردن وجود دارد. سپس به معناي نهايت توانايي به كار رفته است. «اطاقه» مصدر باب افعال، از «اَطاقَ»، «يُطيقُ» به معناي به كارگيري تمام توان و منتهاي تحمّل و ظرفيت در انجام كاري است. يعني توان و قدرت فاعل مطابق با عمل باشد. تكليف به «اطاقه» و داشتن قدرت عقلاً جايز است چون «بمايطاق» است نه «مالايطاق». لكن به فضل وجود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ تكليف در شريعت آن حضرت به قدر «طاقت» و به وجه «اطاقه» نيست، بلكه به قدر «وسع»، و توان و ظرفيت، به وجه «يُسر» است. به همين دليل است كه براي مريض و… فديه به جاي روزه را جايز شمرده، بنابراين بحث تكليف شرعي و مسايل فقهي با ساير امور فرق ميكند. وقتي پاي تكليف شرعي و عموم مردم به ميان آمد خداوند ميفرمايد: «خداوند آساني را براي شما ميخواهد نه دشواري را.»[8] «خداوند هيچ كس را به بيش از اندازه توانش فرمان ندهد».[9] «در دين مشقت و تنگنايي براي شما قرار نداد».[10] «خداوند نميخواهد مشقتي را براي شما ايجاد كند، بلكه ميخواهد شما را پاكيزه بدارد كه شكرش را به جا آوريد تا نعمتش را بر شما تمام كند».[11] به هر حال، هر كس توانمندي فوقالعادهاي از خود نشان داد و شبي هزار ركعت نماز شب و مستحبي خواند، خداوند به او پاداش عظيم و خير فوقالعاده ميبخشد. پس در «ميدان تكليف» وقتي پاي عموم بشر به ميان ميآيد، خداوند در يك قاعده كلّي، كسي را تكليف به «مالايطاق» (و حتّي «بمالايطاق») نكرده است و حكمي كه موجب عسر و حرج باشد، در اسلام نفي شده است. پس قرآن مجيد يك حقيقت عقلي و همهپسند را تأييد ميكند كه وظايف و تكاليف الهي هيچگاه بالاتر از ميزان قدرت و توانايي افراد نيست، و در ميدان تكليف خداوند از درِ «يُسر و آساني» با بندگان خود برخورد كرده و جلوي هر نوع غذرتراشي و بهانهسازي را گرفته است. بديهي است يك قانونگذار حكيم و دادگر نميتواند غير از اين قانون وضع كند. هيچگاه احكام شرعي از احكام عقلي و فرمان فرد جدا نميگردد، و اين دو در همه مراحل دوش به دوش يكديگر پيش ميروند.[12] پس طبق حديث پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ دين اسلام و شريعت، دين سهل و آساني است. و در ميدان تكليف همه چيز در طاقت و استطاعت مكلفين است.
بنابراين بايد گفت: بحث «اطاقه» در قرآن، بحث تكليف شرعي، پاداش يا عذاب، بهشت و جهنّم است. در اين صورت خداوند نه تنها، از بنده خودش تكليف «بما لايطاق» نميخواهد، تكليف «بمايطاق» هم نميخواهد و در اين جهت دين خداوند آسان است و مبناي آن «يُسر» است نه «عُسر». امّا امتحان الهي، بحث از كشف استعدادهاست. آزمايش خداوند تعيين وزن نيست، افزايش دادن وزن است. خداوند به طرق مختلف، بندگان خودش را امتحان ميكند و همانگونه كه فولاد را براي استحكام بيشتر در كوره ميگدازند تا به اصطلاح آبديده شود، آدمي را نيز در كوره حوادث سخت پرورش ميدهند تا مقاوم گردد.
آزمايش الهي به نسبت افراد مختلف است ولي «اطاقه» و بحث تكليف شرعي چنين نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الميزان، همان، ج 2، ص 473.
2. تفسير نمونه، همان، ج 2، ص294.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج 1، صص 526 و 527.
[2] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ج 1، ص 206.
[3] . تفسير نمونه، همان.
[4] . تفسير نمونه، همان.
[5] . ر.ك: بابايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرأن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1367، ج1، ص357.
[6] . تفسير نمونه. همان، ج 6، ص 428.
[7] . نهجالبلاغه، خ 16.
[8] . بقره/ 185.
[9] . بقره/ 286.
[10] . حج/ 78.
[11] . مائده/ 6.
[12] . تفسير نمونه، همان، ج 2، ص 294.