خانه » همه » مذهبی » فرق معجزه و کرامت

فرق معجزه و کرامت

خوب است به این نکته توجه نمایید که کرامت و معجزه با هم فرق دارند و آنچه از حضرات معصومین(ع) مانند امام علی(ع) صادر می شده اصطلاحا, کرامت خوانده می شود ، مساله روشن می گردد. قبل از بیان فرق این دو,تـوضـیـح مشابهت این دو نیز خالى از فایده نیست مشابهت اعجاز و کرامت درحقیقت این دو اسـت بـه طـورى کـه از نظر حقیقت هیچ گونه فرقى بین این دو نیست هردو فعال نمودن علل آشکار و پنهان به صورت غیر عادى توسط نیروی ولایت تکوینی نفوس پاک و زکیه و انجام کار خالق العاده مى باشند. البته راه تکامل براى همگان باز و بـه صورت یکسان هموار است همه مى توانند دراثر پیمودن راه حق به مراحلى از کمال برسند که مـظـهر اسما حسناى الهى شوند چنین انسانى مظهر صفات و افعال الهى مى شود آنگاه که مظهر اسما الهى شد با اراده خویش باذن اللّه کرامت مى آفریند, بیمار شفا مى دهد و مرده زنده مى کند, و اختصاص به پیامبران هم ندارد بنابراین اعجاز با کرامت از این جهت هیچ گونه تفاوتى ندارند, که هردو فعال نمودن علل به صورت غیر عادى بوده و هر دو سبب غالبند. تنها فرق اعجاز باکرامت در انـگیزه تحقق این دو است اعجاز در اصطلاح کلامی براى اثبات ادعاى نبوت تحقق مى یابد وپیامبر براى این که مردم نبوت او را بـپـذیرند معجزه مى آورد اما صاحب کرامت چنین ادعایى ندارد, او به جهات دیگر ار اقتدار ولایی خویش استفاده می کند و در صورت صلاح دید به اذن خدا بیمار را شفا مى دهد و مانند آن.

توضیح بیشتر:

افعال خارق عادت را به چهار قسم تقسیم کرده اند: معجزه، کرامت، اعانت و اهانت. آنچه انبیا دارند معجزه است و آنچه را ائمه و اولیای الهی دارند کرامت و آنچه مؤمنان متوسط واجدند اعانت و آنچه سایرین، نظیر مسیلمه کذاب، از آن برخوردارند اهانت است، چنانکه گفته اند: وی برای افزایش آب، به درون چاه، آب دهان انداخت و آب چاه خشک شد! این توهینی است نسبت به او و تثبیتی است نسبت به اصل رسالت رسول اکرم(ص).
خرق عادت اگر با دعوی نبوت و تحدّی (مبارز طلبی) همراه بود معجزه است و اگر با دعوی نبوت همراه نبود کرامت است.
خرق عادت به اذن خدای سبحان جزو شئون ولایت است و اختصاص به رسالت ندارد. فرق آنچه پیامبر می آورد با آنچه غیر او می آورد آن است که پیامبر مستقیماً به خداوند اتکاء تکوینی و تشریعی دارد و دیگران به وسیله پیامبر، فیض را از خداوند دریافت می کنند، همان طور که پیامبر در مسئله خرق عادت به پیش می رود.
محور تأسی و اقتدا به پیامبر، خصوص عمل به ظواهر دینی نیست، بلکه هم عمل به ظواهر- که آغاز سیر است_ و هم عمل به باطن_ که دسترسی به تصرف در نظام آفرینش و نیز نیل به مراحل فراتر و بهره مندی از علوم و اکتشافات غیبی، در گرو آن است_ را شامل می شود. همان گونه که روح بر بدن مسلط است و اگر قوی شد نه تنها بر بدنهای دیگران، بلکه به میزان قوتش بر عالم آفرینش مسلط است. البته همه این تصرفها به اذن خداست و ذکر جامع «لا حول و لا قوة الا بالله» هرگونه تحول و اعمال قدرت را به عنایت الهی می داند.
بنابر این سالکان الی الله می توانند این راه را پیموده، به اعانت و کرامت و بالاتر از آن نایل شده، خرق عادت کنند و به این وسیله دین مردم را تقویت کرده، مردم را به دینداری علاقمند کنند.
کرامت امری واقعی و محققی است و لذا شما نیازی به اثبات آن ندارید. زیرا می دانید که هم قرآن و هم روایات به صدق وجود آن گواهند و بزرگان و اولیائی همانند آصف بن برخیا را که از انبیاء نیستند صاحب کرامت (انتقال تخت بلقیس به طرفه العین) معرفی کرده اند. اما برای تبیین جواب نخست لازم است که هویت معجزه را باز شناسیم.
معجزه امر خارق العاده ای است که به دست خدا (مانند قرآن) یا به دست نبی (مانند مرده زنده کردن عیسی علیه السلام) صورت می گیرد تا گواه صدق ادعای پیامبری باشد و شاهدی بر ارتباط او با خدا به شمار آید و هیچ گاه مغلوب عامل دیگر قرار نمی گیرد و همواره ندای تحدی (هل من مبارز) بر زبان خویش جاری می کند بنابراین معجزه چند ویژگی مهم دارد: خرق عادت، از سوی پیامبران، گواه بر صدق رسالت و نبوت، مغلوب نشدن و فریاد تحدی. که هر یک از اینها در کتابهای اصول عقاید به بحث کشیده شده است.
اما کرامت اولیاء هم چنان که از نامش پیداست، از اولیاء یعنی پیروان ژرف رفتار انبیاء صورت می گیرد و این خود نشان می هد که گرچه کرامت دارای خصیصه خرق عادت است و به اذن الهی از سوی اولیاء صورت می گیرد ولی هیچ یک از اولیاء کرام ادعای نبوت و رسالت نداشته و به هیچ وجه فریاد تحدی بر زبان مبارک خویش جاری نمی کنند و همین سر تمایز کرامت از معجزه است. ولذا کرامت میوه ای است که از شاخه خرق عادت معجزه ثمر می دهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد