خانه » همه » مذهبی » فروید و منشأ دین

فروید و منشأ دین

فروید و منشأ دین

فروید در تعبیر پدر زمینی و پدر آسمانی از مذهب مسیحیت، متأثر شده است؛ در حالی که خدای انسان‌وار و اندیشه پدر آسمانی، در همه ادیان مطرح نیست

0973 - فروید و منشأ دین

دیدگاه فروید، درباره منشأ دین ، عقده ادیپ یا مادر خواهی و عقده الکترا یا پدر خواهی است که در آغاز این بحث، توضیح داده شد. او در کتاب توتم و تابوں منشأ دین و معتقدات مذهبی را بر الگوی خانواده و عقده خانوادگی و عقده ادیپ و الکترا تطبیق می کند. و با این که ایمان دینی را وهمی و ناشی از سرکوب نیازهای جنسی تلقی، و سرچشمه دین را احساس بیچارگی آدمی و ترس و لرز از حوادث طبیعی معرفی می کند، او برای توهم و پندار، تعریف خاصی ارائه میدهد، ثانیا هیچ گاه از کارکردهای فردی و اجتماعی دین غفلت نمی کند (آنتونی استوره: فروید، حسن مرندی، طرح نو، ۱۳۷۵ ش، ص ۱۲۲. ص ۱۲۳. ) و به کارکردهای فردی و اجتماعی دین توجه بیشتری مبذول می دارد. وی در تفسیر توهم می نویسد: «یک توهم و پندار لازم نیست که به طور حتمی نادرست و اشتباه باشد، در صورتی که اشتباه، همواره معنای نادرستی را افاده می نماید.» (زیگموند فروید: آینده یک پندار، ص ۳۲۲) حال که دیدگاه و رویکردهای فروید در باب منشأ دین روشن گشت، نوبت به تحلیل و نقد آن می رسد:
 
1. بسیار مایه شگفتی است که فروید در جایگاه چهرهای علمی، اساس رویکرد روانکاوی خود را بر چند اسطوره تاریخی و قصه بافتنی که پاره ای از مردم شناسان اسطوره گرا سروده اند، مبتنی ساخته است. قصه های ادیپ و توتم پرستی و تابو و مانند اینها، هیچ اساس و سندیت تاریخی ندارند؛ البته او کتاب توتم و تابو را از یک طرف، دستاوردی بزرگ میشمرد و از سوی دیگر می گوید: «آن را جدی نگیرید. من آن را عصر روز یک شنبه ای بارانی ساختم و پرداختم» و همچنین شگفتی دیگر در تئوری پردازی فروید، این است که چگونه با شرح حال چند بیمار روانی و کشف مشکلات جنسی آنها، به تسری این حکم به تمام بیماران روانی و نهادهای اجتماعی اقدام کرده است. این اشکال را ژوزف بروئر، دوست صمیمی او پیوسته مطرح می کرد.؟ و نیز پاره ای از آداب و رسوم قبایل و برخی گروه های اجتماعی، به شکل خرافه درآمده یا بر اساس خرافه شکل گرفته و صورت مذهبی به خود گرفته است. ترس از جن و پری یا ترس از اهرمن در ایران باستان یا انحرافات دیگر در یونان باستان، نمونه ای از این خرافه گراییها است و نباید از این خرافه گراییها قانون کلی را درباره پیدایش همه مذاهب حق و باطل استنباط کرد.
 
٢. اشکال دیگر این که، ترس، علت آفرینش خداوند نیست؛ گرچه ممکن است موجب اقبال به خداوند باشد. ما در بحث کارکردهای دین گفته ایم که اعتقاد به خدا و دیگر باورهای دینی، اثر آرامش بخشی دارند که انسان را وا می دارند در برابر ترس از هر عامل طبیعی و غیرطبیعی، به قدرت نامتناهی حق تعالی پناه برد. قرآن می فرماید: فإذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجاهم إلى البر إذا هم یشرکون». به عبارت دیگر، سرچشمه اعتقاد به خدا، از ناحیه عقده ها و نیازهای روانی، مستلزم نفی وجود واقعی خدا نیست و نباید بین منشأ دین و منشأ دینداری، یا انگیزه و انگیخته خلط کرد یا این که صدق و کذب منطقی گزاره «خدا هست» را با صحت و سقم اخلاقی عوامل ایمان به این گزاره یکی دانست. به نظر نگارنده، فروید، بین دو اندیشه «احساس وابستگی به قدرت نامتناهی و درک فقر وجودی به صورت واقعیت فلسفی» و «جرأت اندیشیدن و توسعه و تکامل بخشیدن به نیروهای فطری و استعدادهای انسان» نتوانست جمع کند؛ در حالی که این دو مطلب، قابل جمع هستند.
 
3. فروید، ادعا می کرد که خداوند توانا، در درمان دردها و رنج ها، ناتوان است. همین باعث تزلزل دین داری مردم شده است. اشکال ما به وی این است که اولا، تزلزل دین داری مردم، به دلیل نیاز دارد. گزارش ها و آمارهای دقیق، نشان دهنده افزایش و فراوانی دینداری در تمام جهان است. ثانیا، محرومیت فروید از کرامتها و درمان اعجاز آمیز دردهای لاعلاج، به وسیله وسائط فیض الاهی به ویژه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) منشأ چنین داوری نادرستی از سوی او شده است. ثالثة، خداوند اراده کرده است که عالم طبیعت، بر اساس قوانین طبیعی اداره شود.
 
۴. جامعه‌ای را فرض کنید که آزادی های بی حد و حصر داشته باشد و افراد آن در رفع نیازهای جنسی و ارضای غرایز فردی، موانع و محدودیتی احساس نمی کنند و در هر چیزی که نظرشان را جلب کرد، تصرف می کنند و حتی مخالفان خود را به قتل می رسانند. پرسش این است که آیا مشکلات روانی و بیماریهای چنین جامعه ای مرتفع خواهد شد؟ و در آن صورت، آشوب آن محیط، چگونه اصلاح خواهد شد و آیا مردم به زندگی مرفه و آسوده و سعادتمند می رسند؟ جالب این که خود فروید نیز ادعا می کند: «اگر محدودیت های تمدن بر طرف شود و محیطی آزاد برای ارضای غرایز پدید آید، فقط یک نفر خواهد توانست از لذت و بهره های حاصل از آن برخوردار شود و آن هم فردی خودکامه و سخت مستبد خواهد بود که با در دست گرفتن تمام وسایل زور و سرکوبی، همه چیز را به خود منحصر می کند».
 
5. فروید در تعبیر پدر زمینی و پدر آسمانی از مذهب مسیحیت، متأثر شده است؛ در حالی که خدای انسان وار و اندیشه پدر آسمانی، در همه ادیان مطرح نیست؛ افزون بر این که در باب پدر آسمانی، می توان چنین توجیه کرد که چون کودکان، توان در ک پدر آسمانی را نداشته اند، به پدر زمینی رو آورده اند، نه این که پدر آسمانی، زاییده گرایش کودکان به پدر زمینی باشد.
 
۶. بی شک، قرائن و شواهدی بر توتم پرستی، حیوان پرستی، حرمت کشتن و خوردن حیوان توتمیک در گذشته و حتی حال وجود داشته است و دارد؛ ولی ایجاد پیوند بین توتمیسم و مذاهب و ادیان حقه از سوی فروید، از مصادیق بارز تمثیل گرایی و قیاسهای مع الفارق است، و این خطا از آشکارترین خطاهای روش شناختی فروید به شمار می رود که بدون توجه به تحقیقات فلسفی و کلامی، همه ادیان را خرافه، توهم و زاییده دست بشر تلقی کرده است؛ در حالی که منع از آدم کشی و تحریم زنا با محارم، که فروید به صورت اصول مشترک مذاهب و تمدنها مورد استدلال خود قرار می دهد، زاییده فطرت و سرشت انسانی و عقل آدمی است.
 
۷. گمان باطل دیگر فروید، در دین شناسی او این است که عقاید دینی، اموری تعبدی و تقلیدی و بی چون و چرایند که بدون دلیل باید ایمان انسانها به آنها تعلق گیرد و موجب رعایت و احترام باشد. این ادعا درباره اسلام، ناتمام است؛ زیرا آموزه‌های اسلام، همیشه متدینان را به دین داری مدلل دعوت می کند و بر ایمان مستدل فرا میخواند. آری، همچنان که فروید ادعا کرده است، کتاب مقدس مسیحیت و یهودیت از آیات ضد و نقیض و تضادهای شگفت و نقل قول های افسانه ای پوشیده است؛ ولى ادیان تحریف شده کجا و دین عزیز اسلام کجا؟
 
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد