برداشت قشری مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت _ نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد _ از آستین بیرون می آید.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. بعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به گناهکار و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
آیات قرآن کریم، در جهت عکس برداشت بالاست. ظهور مهدی موعود، حلقه ای از حلقه های مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات اسلامی استناد شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج) مظهر نوید است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است. ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضفعان و خوار شمرده شدگان، و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای برای وراثت آنها؛ خلافت الهی روی زمین.
ظهور مهدی موعود، تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیمترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان، تنها به به متقیان تعلق دارد.
حدیث معروف که می فرماید: « یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا » نیز شاهد مدعای ماست، نه بر مدعای آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند.
شیخ صدوق روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که «این امر تحقق نمی پذیرد؛ مگر این که هر یک از شقی و سعید، به نهایت کار خود برسد.» پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می شوند. بدیهی است که این گروه یکباره خلق نمی شوند و به قول معروف، از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضا اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهدا. (ر.ک: مرتضی مطهری، قیام انقلاب مهدی(عج)، صص 54، 55، 56، 57 و 58.)
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
بعضی ها شبهه ای را مطرح کرده اند و مطلب خود را به احادیث استناد می دهند و آن اینکه در حدیثی آمده:«هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است» . ویا اینکه در برخی احادیث «زمان ظهور امام زمان (عج)پس از گسترش فساد در جهان» است؛ لذا با این گونه احادیث می خواهند القا کنند که انقلاب اسلامی، قیام حضرت امام ( قدس ) وتلاش برای ساختن جامعه ای اسلامی و اصلاح جامعه ، مردود است . در پاسخ به این گونه شبهات باید توجه داشت:
یکم_ مبارزه با فساد زمینه ساز ظهور است :
تلاش برای اصلاح جامعه و آمادگی مؤمنان راستین برای ظهور امام زمان(عج) منافات با فساد سراسری در آخر الزمان ندارد بلکه بر حسب روایات در آخر الزمان سراسر زمین را ظلم و ستم و فساد در بر می گیرد و در عین حال گروهی از شیعیان و مؤمنان چون کوهی استوار هستند که انتظار ظهور امام را می کشند تا در زیر پرچم ایشان عدالت و معنویت و صلاح در سراسر گیتی گسترش دهند.
از سوی دیگر بـایـد تـوجه نمود؛ که شرط ظهور امام , هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـیـسـت ; بلکه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فکرى و کمالات روحى به حدى برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک نمایند و شایسته رهبرى او گردند , در این صورت امام (عج ) بدون هیچ قید و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غیب بیرون مى آید . در کـتـابـ هاى عقاید و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است که مانع اساسى براى غیبت امام , اخلاق و روحیات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حکومت آن حضرت است و اگر این مانع برطرف گردد , دوران غیبت او سپرى خواهد شد . چنانکه خواجه نصیر الدین طوسى می نویسد : «…عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى کند و در پس پرده غیبت به سر مى برد و به بزرگترین آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد , براى موانعى است که خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب این نعمت , خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حکومت واحد جهانى – آن هم بر پایه فضیلت و اخلاق و عدل و داد و رعایت حقوق و احکام اسلامى – آمـادگـى پیدا کنند , بطور مسلم آشکارخواهد شد و هیچ گاه از ناحیه خداوند کوتاهى از ابراز لطف نبوده , این خودمردمند که ظهور حکومت حقه الهى را به تاخیر انداخته اند …» (1)
بـنابر این , توسعه فساد و گسترش آلودگى , شرط اصلی ظهور امام نیست که به جزآن , به فـکر راه دیگرى نباشیم و در پیدایش آن تسریع نماییم , بلکه راه نزدیکترى دارد که همان پیدایش لیاقت و شایستگى در مردم است . و بـه عـبـارت دیـگـر , شرط رهبرى دو چیز است :1 – وجود رهبر
2 – آمادگى مردم براى پذیرش رهـبر . مسلما اگر شرط دوم از ناحیه مردم تحقق یابد , خداوند شرط اول را بلافاصله ایجادخواهد نمود . افزون براین باید توجه داشت که گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف نیست , بلکه زمینه را براى ظهور حضرت مهدى (عج ) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم وجور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید ومشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنهابه اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید ; در این هنگام , آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد . اصـولا هیچ نهضت اصلاحى بدون یک زمینه فکرى قبلى انجام نمى پذیرد و اصل عرضه وتقاضا که یک اصل اقتصادى است , در عین حال , یک اصل اجتماعى نیز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد , عرضه هر نوع کالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آیـا زمـینه فکرى و آمادگى روحى براى یک نهضت اصلاحى و جهانى , که منجر به برقرارى حـکـومـت واحد جهانى , آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعایت حقوق و مقررات اسلام گردد کافى است , یا این زمینه فکرى پشتوانه دیگرى لازم داردکه این دگرگونى فکرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از این زمینه فکرى حداکثر بهره بردارى را بنماید . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمایشهاى متوالى این مطلب را تصدیق مى کند , بلکه روایات و احادیث زیـادى کـه دربـاره نـهضت این مصلح جهانى وارد شده است , آشکارامى رساند که انقلاب آخرین حـجـت الـهى پس از پدید آمدن یک زمینه فکرى , نیاز به قدرت و نیرو دارد که بتواند در پرتو آن قـدرت , از زمـینه هاى موجود بهره بردارى کند وهر مانعى را که بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احادیث اسلامى به وجود انصار و یاران و تعداد آنها و این که قیام حضرت مهدى (عج ) توام با قدرت و نیرو خواهد بود , تصریح شده است . در این موقع ما باید براى تامین منظور دوم و تربیت اعوان و انصار و سربازان فداکار که جان به کف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداکارى نمایند , در پرورش افراد صالح و جانباز بکوشیم و تا آنجا که امـکـانـات اجازه مى دهد , براى یک چنین نهضت وسیع جهانى , افرادى را تربیت کنیم که بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و یک چنین هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گیرد که مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هیچ گونه اقدامى در راه تربیت افراد با ایمان دریغ نورزند .
از هـمـه این ها گذشته , ما باید موقعیت خود را در زمینه انقلاب حضرت مهدى (عج ) مـشـخـص کـنیم ; بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم , از کسانى خواهیم بود که انـقـلاب حـضـرت مـهدى (عج ) براى درهم کوبیدن آنها صورت مى گیرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بکوشیم , از کسانى خواهیم بود که در ارتش انقلابى حضرت مهدى (عج ) همکارى مى کنند ; بـنابر این , به فرض این که با کمک کردن به توسعه فساد ,ظهور حضرت مهدى (عج ) را به پیش بـیـندازیم , وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ایم , مگر نه این است که حضرت مهدى (عج ) بـراى کوتاه کردن دست فاسدان وبرچیدن بساط ظلم و فساد قیام مى کند , ما چگونه مى توانیم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شویم ؟بنابر این , سکوت در برابر فساد و یا کمک به توسعه فساد – چه از لحاظ کلى و چه از نظر شخصى – براى ظهور حضرت مهدى (عج ) صحیح نیست . بیشتر به نظر مى رسد که این شبهه را کسانى درست کرده اند که مى خواهند از زیر بار مسوولیتها فرار کنند و یا آلوده به هر فسادى شوند(2).
دوم_ در زمان غیبت تشکیل حکومت اسلامی واجب است:
تشکیل حکومت اسلامی امری مهم و ضروری است زیرا که بخش عظیمی از قوانین اسلامی، برنامه هایی سیاسی اجتماعی است که جز در سایه یک تشکیلات و حکومت قابل اجرا نیست. و چون این احکام دائمی است و در زمان غیبت هم لازم الاجرا است بنابراین هر گاه تشکیل حکومت امکان داشته باشد به عنوان مقدمه اجرای احکام الهی ، واجب است به آن اقدام گردد .(3)
آنچه در روایات به عنوان نهی از قیام پیش از قیام حضرت مهدی(عج) آمده معنی و مفهوم خاصی دارد که نیاز به تحقیق جامع دارد. روشن است که احادیث در هر موضوعی هم از حیث سند و راویان باید مورد بررسی قرار گیرند و هم از جهت محتوا و مضمون، در بحث قیام پیش از ظهور مهدی(عج) نیز چنین است . بسیاری از روایات این بخش غیر قابل اعتمادند و آنها که معتبرند تنها قیام هایی را مردود می شمارد که رهبر آن مدعی مهدویت باشد و به عنوان قائم آل محمد (ص) قیام کند(4) یا هدف غیر الهی داشته باشد یا بدون تهیه مقدمات و اسباب لازم و قبل از فرا رسیدن زمان مناسب اقدام شود. اما اگر رهبر قیام نه به عنوان مهدویت و نه به منظور تأسیس حکومتی در برابر حاکمیت الله، بلکه به منظور دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با ظلم و استکبار و به قصد تأسیس حکومت اسلامی و اجرای کامل قوانین آسمانی قیام کرد و مقدمات نهضت را نیز پیش بینی نمود و مردم را به یاری طلبید، روایات مذکور چنین نهضت و انقلابی را مردود نمی شمارد و پرچم چنین نهضتی را پرچم طاغوت نمی شمارد. تأسیس چنین حکومتی به منظور حاکمیت الله و در مسیر حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) و زمینه ساز آن می باشد. بنابر این احادیث مذکور مخالف چنین قیام و نهضتی نخواهد بود.(5)
این احادیث(مخالف قیام) در شرائطی صادر شده است که عده ای از علویان و یا حتی از عباسیان ، برای مقابله با حکومت اموی و با استفاده از جهل مردم، خود را به عنوان مهدی موعود که پیامبر(ص) وعده ظهور او را بشارت داده بود، قلمداد می کردند و از مردم برای خود بعنوان مهدی منتظر بیعت می گرفتند. در چنین اوضاعی ائمه(ع) با موضع گیری بجا جلوی سوء استفاده آنان را گرفتند . شاهد این قضیه این است که «مهدی عباسی» که یکی از خلفای ظالم عباسی است بهمین جهت لقب مهدی به خود داده و از مردم بیعت گرفت و نیز محمد بن عبدالله بن الحسن _ معروف به نفس زکیه، به نام مهدی موعود برای خود از مردم بیعت می گرفت و حتی از امام صادق(ع) نیز خواست که بنام مهدی آل محمد (ص) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنی امیه شرکت نماید! وقتی امام صادق(ع) حاضر به بیعت با این عنوان نشد «عبدالله» پدر محمد، سخت عصبانی شد و به حضرت، سخنانی ناروایی نیز گفت ودر این مناظره حضرت به عبدالله می فرماید: نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام است و اگر می خواهید برای خدا غضب کرده و امر به معروف و نهی از منکر نمایید شما پدر محمد، شیخ ما هستی و بفرمایید رهبری قیام را بر عهده بگیرید ما نیز با شما بیعت می کنیم.(6)
این روایت خود دلیل بر این است که از نظر ائمه هر قیامی محکوم نبوده بلکه امام(ع) برای شرکت در قیامی که برای امر به معروف و نهی از منکر باشد اعلام همکاری نیز نموده است و این گونه قیام و انقلاب را امضا نموده و مشروع اعلام فرموده است. غالب روایات نهی از قیام که مخالفین به آن استناد نموده اند، از این نوع روایات و در چنین فضایی صادر شده است و منع از قیام مشروط و ناظر به افراد خاص است نه مطلق.
انقلاب اسلامی ایران نیز به رهبری فقیهی جامع شرایط و آگاه به شرایط زمان و مکان شکل گرفته است. رهبری که انگیزه الهی او و اخلاص او مورد اعتراف دوست و دشمن بود. همگان می دانستند که او جز برای اهداف الهی و اسلامی و اجرای قوانین الهی قیام نکرده و در راه نهضت نیز بر همه قوانین خدایی پایبند است. او در این مسیر پیوسته مورد تایید عالمان دینی و متفکران اسلامی شیعه و سنی بود و حتی علمایی که معتقد به تلاش برای تآسیس حکومت اسلامی نبودند نیز پس از تشکیل حکومت اسلامی تآیید و حمایت از حکومت اسلامی را لازم می دانند. تأییدات الهی همواره همراه این انقلاب بوده، از این رو در عرصه داخل و خارج به موفقیت های فراوان دست یافته است . بعضی ناکامی هایی که دیده می شود معلول کارشکنی ها و دشمنی های فراوان زورمداران شرق و غرب و مرتجعان منطقه بوده است. این انقلاب نقطه مقابل منافع شرق و غرب بوده و همیشه مورد هجوم دشمنان خدا و مسلمین بوده است و با این همه چون شجره ای طیبه و بارور ایستاده است و چون شمعی فراروی مسلمین عالم و آزادگان جهان است.
گذشته از اینها روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، در ایران و بین حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علماء لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و با توضیحاتی جامع درباره این روایات توضیح داده است. (7)
پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است و همین امر نشان می دهد روایاتی که نهی از قیام می کنند بررسی دقیق تری شوند و درباره آنها بیشتر اندیشه شود. حداقل اینکه این روایات قیامهای برحق و مطابق برنامه ائمه را شامل نمی شوند.
تفسیر صحیح روایات باطل بودن قیام های قبل از ظهور چنین است:
1- اگر روایات مذکور به معنای ظاهری آنها که برخی خیال کرده اند، گرفته شود، معنای آن و جوب سکوت در برابر همه ظلم ها و طاغوت ها و بی عدالتی ها است و این مخالفت نص صریح قرآن و روایات مکرر اهل بیت علیهم السلام است که اسلام دین عدالت است و مردم را به عدالت و زندگی عادلانه دعوت کرده و سکوت در برابر اهل ظلم و کفر را جایز ندانسته است. بنابراین قیام امام حسین علیه السلام تنها برای ایشان جایز بود و عملی نیست که بشود از آن پیروی کرد و کلام امام حسین علیه السلام خطاب به کوفیان که فرمود «فلکم فی اسوه» همانا من برای شما الگو هستم،(8) لغو می گردد و ما تنها موظفیم برای امام حسین عزاداری کنیم و پیروی از سنت و روش ایشان برای ما جایز نیست. ضمن اینکه قیام علیه طاغوت و ظلم مقدمه تشکیل حکومت عدل است و اگر ما پیش از ظهور دعوت به سکوت شده باشیم به آیاتی که دلالت بر جامعیت اسلام دارد (9) و همچنین روایات متعددی که بر این واقعیت دلالت دارند لغو می گردند. بنابراین معنای روایات غیر از آن است که برخی با وجوب سکوت برداشت کرده اند.
2- امام علی(عِ در وصف مردم در آخر الزمان می فرمایند: «… تضل فیها اقوام و یهتدی فیها اخری؛ در آن زمان گروههایی گمراه می شوند و گروهی دیگر بر هدایت ثابت قدم می مانند…»
بعد امام(ع) در وصف گروه هدایت شدگان می فرمایند: «اولئک خیار هذه الامه مع ابرار هذه العتره؛ آنها بهترین این امت هستند که با خوبان این خاندان (پیامبر اکرم(ص)) به سر می برند» (10) روایت شریفه صریح است در این که مردم آخر الزمان دو گروه هستند گروهی به بیراهه گمراهی کشانده می شوند اما بهترین این امت در شاهراه خیر و صلاح و هدایت ثابت قدم می مانند. در این دوران هر چه اهل باطل و شر و ستم در رفاه و آسایش هستند اهل حق در سختی به سر می برند زیرا حاکمیت با ظلم و ستم است و اهل حق در اقلیت به سر می برند.
3- امام سجاد(ع) می فرمایند: «ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره… الدعاه الی دین الله عزوجل سرا و جهرا» معتقدان به مهدی و منتظران ظهور او در عصر غیبت …. (دارای چنین صفاتی هستند که) در پنهان و آشکار مردم را به دین خدا فرا می خوانند. (11)
4- امام صادق(ع) می فرمایند: «… و رایت اصحاب الایات یحقرون و یحتقر من یحبهم» مردمان حق را می نگری که خوار شمرده می شوند و هر کس به آنها علاقه داشته باشد نیز کوچک شمرده می شود. (12)
برخورد امروز دولت مستکبر آمریکا و دنباله روان آن با مردم ایران و مسلمانان نمونه ای از تحقق این روایت است. آری در این زمان حفظ دین بسیار سخت است.
5- پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «لاحدهم اشد بقیه علی دینه من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء» هر یک از آن (مؤمنان) دین خویش را به سختی نگاه می دارد چنان که گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند یا آتش پر دوام را در دست نگاه می دارد(13).
آری حفظ و نگهداری دین، بسیار سخت است و به این دلیل است که انتظار فرج بهترین عبادت است.
6- پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عز وجل» انتظار فرج از جانب خداوند متعال برترین عمل امت من است (14).
7- امام علی(ع) می فرماید: «المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» منتظر امر ما، بسان کسی است که در راه خدا به خون خود غلطیده است (15).
در چنین زمان پر فتنه ای است که به ما دستور داده اند که هوشیار باشیم و مواظب دین خود باشیم زیرا از هر طرف برای گمراهی ما تلاش می شود.
زور و زر و تزویر و تبلیغات و سیاست بازی ها و تهدیدها و هزار و یک اقدام دیگر در سر راه ماست تا ما را از دین حق جدا کند.
خلاصه کلام این که در برابر ظلم و فساد سراسری که جهان را پر کرده است گروهی مؤمن واقعی هستند که انتظار عدالت گستر را می کشند و زمینه ساز ظهورند.
«آنها پولاد دل اند و همه وجودشان را یقین به خدا پر کرده است. مردمانی سخت تر از صخره ها» (16).
«آنها در حالی که پیامبر را ندیده اند و امامشان هم پنهان است به سبب یقین قلبی، دارای ایمانی مستحکم هستند» (17).
«آنها برادران پیامبر(ص) هستند که او را ندیده اند، اما به او ایمان دارند و او را از صمیم قلب دوست می دارند و با تمام وجود او و دین او را یاری می رسانند» (18).
«آری چنین مردمانی برترین مردم همه زمان ها هستند زیرا خداوند عقل ها و فهم ها و شناخت آنها را قوت بخشیده است به حدی که امام غائب نزد آنها همچون امام حاضر است و به نهایت درجه اخلاص رسیده اند» (19).
«چقدر مقام آنها بالاست که پاداش یک نفر این گروه همانند پاداش پنجاه صحابه پیامبر(ص) است که در رکاب آن حضرت در جنگ های بدر و احد و حنین جنگیده اند، زیرا سختی ها و آزار ها و رنج هایی که بر آنان وارد می شود، فوق طاقت اصحاب پیامبر(ص) است و اگر چنین رنج ها و آزارهایی به اصحاب پیامبر(ص) می رسید شکیبایی نمی داشتند» (20).
پس بکوشید جزء این گروه باشید تا نامتان را در فهرست یاران با اخلاص امام مهدی حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ثبت کنند و جزء برادران ودوستان پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و شهدا در رکابش شمرده شوید.(21)
پی نوشت ها:
1_ تجرید العقائد، خواجه نصیر الدین طوسى ،انتشارات صیدا , صفحه 226 .
2_ پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ناصرمکارم شیرازى و جعفر سبحانى.
3_ ر.ک :حکومت اسلامی، امام خمینی(ره).
4_ ر.ک: سیمای آفتاب ، حبیب الله طاهری.
5_ ر.ک : دادگستر جهان ، ابراهیم امینی.
6_ ارشاد مفید، ص 260.
7_ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 – 275، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379.
8_ تحف العقول، ص505
9_ مائده، 33-38؛ نور، 2؛ حجرات، 9؛ انفال، 39-60
10_ بحارالانوار، ج 51، ص 118
11- کمال الدین، شیخ صدوق، ص 320
12_ بحارالانوار، ج 52، ص 256
13_ همان، ص 124
14_ همان، ص 128
15- همان، ص 123
16- همان، ص 308
17- از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 125
18_ از پیامبر اکرم(ص)، همان، ص 132
19_ کمال الدین، ص 320
20_ بحارالانوار، ج 52، ص 130
21_ برای اطلاع بیشتر نگا: کورانی، علی؛ عصر ظهور؛ ترجمه عباس جلالی؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی؛ تهران؛ چاپ دوم 1379 (بحث ایرانیان و نقش آنان در ظهور و زمینه سازی ظهور صفحات 275 – 211)