در ایـران ، اوّلیـن فـعـّالیـت هـاى سـیـاسـى بـه مـفـهـوم جـدیـد، قـبـل از مـشـروطـه وکـمـى بـعـد از آغـاز عـصـرِ نوین در غرب ، آغاز شد که اغلب نیز، متاءثر از فراماسونرى ، یعنى همان تشکیلات سرّىِ جاده صاف کن استعمار بوده است ، و فراموش خانه و مجمع آدمیتِ میرزا ملکم خان ، از معروف ترین آن به شمار مى رود. در آستانه انقلاب مشروطه نیز گـروه هـاى سـیـاسـى دیـگـرى پـدیـد آمـد، (مـانـنـد انـجـمـن مـخـفى و یا انجمن ملى ) که به جاى لیبرالیسمِ انگلیسى ، از سوسیالیسم روسیه نشاءت مى گرفت . با این وصف ، هـیـچ گـاه در ایـران قـبـل و بـعـد از مـشـروطـه ، حـزب سـیـاسـى بـه مـعـنـاى واقـعـى آن شـکـل نـگرفته است ، بلکه عمده فعالیت هاى سیاسى در چهارچوب جریان هاى فکرى ـ سیاسى زیر بروز کرده اند:چپ
چـپ کـه یکى از معانى آن سوسیالیست و یا کمونیست است ، سابقه اى طولانى در تاریخ احزاب ایـران دارد. انـجـمـن مـلى کـه از گـروه هـاى سـیـاسـى قـبـل از مـشـروطـه بـه شـمـار مـى رود، تـحـت تـاءثـیـر حـزب سوسیال دموکراتِ قفقاز که در جناح بلشویکِ حزب کمونیست روسیه قرار داشت ، تاءسیس شد. احـزاب اجـتـمـاعـیـون عـامـیـون و اعـتـدالیـون نـیـز از سـوسـیـالیـسـم و کمونیسم روسى تاءثیر پـذیـرفـتـنـد، امـا در اولى کـه قـائل بـه انـفـکـاک کـامـل قـوه سـیـاسـى از قوه روحانى بودند، بـاسـوادهـاى غـرب رفـتـه یا روشنفکران غرب زده چون تقى زاده و قوام الدوله عضویت داشتند. ولى در دومـى که اعتقاد به اجراى دین در جامعه داشتند، افرادى چون رهبران مشروطه عضو بوده و یـا از آن طـرفـدارى مـى کردند. و زمانى که این دو حزب متلاشى شدند، حزب کمونیست ایران بـه رهـبـرى (حـیدرخان عمواوغلو) و حزب سوسیالیست (به رهبرى سلیمان میرزا) بر بخشى از بـقـایـاى آن ها تاءسیس گردید. کمونیست ها در دوره رضاخان ، نه تنها اجازه فعالیت نیافتند، بـلکـه هـمـواره و بـه ویـژه پـس از 1310 ه .ش . تـحـت تـعـقـیـب حـکـومـت قـرار گـرفـتـنـد که حاصل آن ، دستگیرى و زندانى شدن 53 نفر از کمونیست هاى شناخته شده به رهبرى دکتر محمد تقى آرانى بود.
مـهـم تـریـن تـشـکـل مـتعلق به چپ در دهه هاى 20 و 30، حزب توده ایران است که در 1320، از عـنـاصـر بـاقـى مـانـده حـزب کـمـونـیـسـت ایـران ، جـنـاح چـپ جـنـبـش جـنـگـل ، گـروه مـوسـوم بـه 53 نفر و… تاءسیس شد. حزب توده که خواهان استقرار یک حکومت کـمـونیستى در ایران بود، در 1327 به علت ترور نافرجام شاه و نسبت دادن آن به حزب ، از سـوى رژیـم تـعـطیل شد، اما مصدق ، در دوره نخست وزیرى به آن اجازه فعّالیت داد، و خود نیز، بـه هـمـکـارى بـا آن پرداخت . پس از کودتاى 28 مرداد 1332، حزب توده ، سرکوب شد و تا پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، بـه عـرصـه رسـمـى فـعـالیـت هـاى حزبى درون کشور برنگشت .
سازمان چریک هاى فدایى خلق ایران ، دیگر گروه کمونیستى معروف ایران است که در دهه 40 و 50 ظـهـور کـرده انـتـقـاد بـه عـمـلکرد حزب توده در کودتاى 28 مرداد، و نیز انتقاد به روش مـسـالمـت آمـیز مبارزه علیه دولت ، باعث شد که برخى از جوانان عضو آن حزب و جبهه ملّى از آن جـدا شـونـد که معروف ترین آن ، گروه بیژن جزنى و گروه پویان و احمدزاده بودند. این دو کـه اوّلى بـر خـلاف دومـى به تاءخر جنگ شهرى بر جنگ روستایى اعتقاد داشت ، در 1350 با بـرگـزیـدن تـقـدم جـنـگ روسـتـایـى و ائتـلاف بـا هـم ، سـازمـان چریک هاى فدایى خلق ایران را تـشـکـیـل دادنـد کـه در طـول حـیـات خـود، تـنـها ضرباتى کوچک مانند حمله به کلانترى قلهک و ترور رئیس دادرسى ارتش را بر رژیم وارد کردند.
اسلامى
پـیـش از دهـه 20، گروه هاى مذهبى و یا احزاب اسلامى ، در صحنه فعالیت هاى سیاسى حضور مـسـتـقـل نـداشـتـنـد، اغـلب ایـن گـروه هـا، در تشکل هاى سیاسى دیگر، چون انجمن مخفى (آیة اللّه طباطبایى )، حزب اجتماعیون اعتدالیون (آیة اللّه بهبهانى ) و حزب اصلاح طلب (آیة اللّه مدرس ) مشغول فعّالیت بودند. در دوره استبداد بیست ساله رضاخان ، گروه هاى اسلامى و شخصیت هاى مـذهـبى ، مانند آیة اللّه بافقى ، در جریان امر به معروف و نهى از منکر خانواده شاه ، آیة اللّه نوراللّه اصفهانى در مساءله خدمت اجبارى طلاب و آیة اللّه قمى در حادثه کشف حجاب بیش از هر کس و گروه دیگر، مورد حمله و سرکوب قرار گرفتند.
بـا سـقـوط رضـاشـاه ، تـعـداد کـمـى از گـروه هـاى سـیـاسـى اسـلامـى ، مـثل مجمع مسلمانان مجاهد (آیة اللّه کاشانى ) جامعه مسلمین (فقیهى شیرازى )، انجمن تـبـلیـغـات اسـلامـى (شـهـاب پـور) و اتـحـادیـه مـسـلمـیـن ایـران (سـراج انـصـارى ) تـشـکـیـل شـدنـد کـه شـاخص ترین آن ها، فدائیان اسلام بود. این جمعیت در 1324 از سوى سید مجتبى میرلوحى معروف به نواب صفوى ، موجودیت خود را اعلام کرد. نواب که در پى ایجاد یک حـکـومـت اسـلامى بود، نخست ، با مصدق و جبهه ملّى همکارى کرد، ولى هنگامى که دریافت ، جبهه مـلى بـه دنـبـال چـنـیـن هـدفـى نـیـسـت از آن جدا شده ، به مخالفت با آن برخاست . نواب پس از کـودتاى 28 مرداد دستگیر و در 1334 ه .ش . اعدام شد. پس از آن ، فدائیان اسلام مرکزیت خود را از دست دادند اما به صورت گروه هاى کوچکِ دور از هم به فعالیت خود ادامه دادند.
در اوایـل دهـه 40 با هدایت و راهنمایى حضرت امام خمینى (ره )، بقایاى جمعیت فدائیان اسلام که در بـازار تهران به صورت هیاءتى مشغول مبارزه بودند با اندیشه برقرارى حکومت اسلامى مـتـحـد شـدنـد و هـیاءت هاى مؤ تلفه اسلامى را تشکیل دادند. مؤ تلفه اسلامى با اعضایى چون شـهـیـد مـطـهـرى ، بهشتى ، باهنر، حاج مهدى عراقى ، بخارایى و… در تداوم مبارزه و گسترش پـیـام هـاى امـام (ره ) نـقـش مـهـمى داشتند. حزب ملل اسلامى ، با هدف راه اندازى قیام علیه رژیم پـهـلوى و بـراندازى آن ، از سوى اشخاصى چون ابوالقاسم سرحدى زاده ، محمدکاظم موسوى بجنوردى و محمد جواد حجتى کرمانى و… تاءسیس شد، و به مبارزه مسلحانه پرداخت ، ولى با دستگیرى اعضاى اصلى اش در 1344، به عمر کوتاه آن خاتمه داده شد.
ملى
حـزب اجـتـمـاعـیـون عـامـیـون ، کـه یـکـى از دو حـزب بـزرگ بـعـد از انـقـلاب مـشروطه در مجلس اوّل بـود اولیـن حـزب مـلى گرا و ناسیونالیست ایران به شمار مى رود. این حزب ، بعدها به نـام حزب دموکرات ، به رهبرى سید حسن تقى زاده به فعّالیّت پرداخت و از کودتاى رضاخان حمایت ، و در تقویت و تداوم آن تلاش کرد. حزب دموکرات ، در آستانه مجلس پنجم (1302 ه .ش .) مـتـلاشـى شـد و جـاى خـود را بـه احـزابـى مـانـنـد حـزب تـجـدد (تـدیـن )، حـزب رادیکال (داور) و حزب ترقى خواه (تقى زاده ) داد. این احزاب ، به ویژه حزب تجدد، نقش ویژه اى در تـغـیـیـر رژیـم قـاجـار و تـحـکـیـم رژیـم پهلوى ایفا کردند. در دوره سلطنت رضاشاه ، از فـعـّالیـت ایـن حـزب نـیـز، مـانـنـدِ دیـگـر احـزاب مـلى ، چـپ و گـروه هـاى اسلامى جلوگیرى به عمل آمد.
در فـضـاى بـاز سیاسى نسبى در اوایل دهه 20، گروه هاى سیاسى ناسیونالیستِ زیادى چون حـزب ایران (زیرک زاده )، اراده ملى (سید ضیاء)، پان ایرانیست (پزشک پور)، دموکرات ایران (قـوام )، مـلت ایـران (فـروهـر) و جـبـهـه مـلى (مـصـدق ) شـکـل گـرفـت کـه جـبـهـه مـلى ، مـعروف ترین و مشهورترین آن ها بود. جبهه ملى در 1328 با گـردآمـدن چـنـد گـروه و حزب سیاسى ، موجودیت خود را اعلام نمود و ملى کردن صنعت نفت را مهم تـریـن بـرنامه خود قرار داد. سرانجام ، جبهه ملى با حمایت افکار عمومى و گروه ها و شخصیت هـاى اسـلامـى ، بـه ویـژه آیـة اللّه کـاشـانى قانون ملى شدن صنعت نفت را در مجلس تصویب و بـراى اجـراى آن ، مـصدق به سمت نخست وزیرى منصوب شد. با سقوط دولت مصدق ، جبهه ملى مـورد سـرکـوب رژیـم کـودتـا قـرار گـرفـت و فـعـالیـت هـایـش تـا 1339 تعطیل گردید.
در 1339، جـبـهـه مـلّى بـا برنامه هاى جدید و با چراغ سبز مصدق که در آن زمان در تبعید به سـر مـى بـرد، بـا نام جبهه ملى دوم ، تشکیل شد و در فضاى تازه اى که شاه بر اساس فشار آمـریـکـا (دکـتـریـن کـندى ) ایجاد کرده بود، تا 1344 به فعالیتش ادامه داد. امّا انشعاب در آن که نام (نهضت آزادى ایران ) بر خود نهادند، از محبوبیت و قدرت جبهه ملى کاست . گروه جدید، با شعار مبارزه بر اساس دین ، از سوى افرادى چون مرحوم آیة اللّه طالقانى ، مـهدى بازرگان و یداللّه سحابى پا به عرصه حیات گذاشت . با بازگشت اختناق ، فعالیت هـاى نـهـضـت آزادى کـاهـش یافت ، در همین دوران برخى از اعضاى آن ، سازمان مجاهدین خلق ایران (مـنـافـقـیـن فـعـلى ) را تـاءسـیـس کردند تا مبارزه با رژیم از طریق مسلحانه امکان پذیر شود. سـازمان تا سال 1354 که اعلام نمود، دیگر به اسلام اعتقادى ندارد، از حمایت بیش تر گروه هـا و شـخـصـیت هاى اسلامى برخوردار بود. در مجموع ، بعد از 1344، فعّالیّت مسالمت آمیز کم رنـگ جبهه ملى و نهضت آزادى و مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق که هیچ گاه مورد حمایت و تاءیید امام (ره ) قرار نگرفت ، چندان کمکى به پیروزى انقلاب اسلامى نکرد.
جریان هاى دیگر سیاسى
در دوره قبل از انقلاب ، در کنارِ فعالیتِ احزاب کمونیستى ، ناسیونالیستى و اسلامى ، فعالیت هاى حزبى ذیل نیز به چشم مى خورد:
الف ـ احزاب دولتى :
براى نخستین بار، احزاب دولتى از سال 1337 از سوى رژیم براى تحکیم پایه هاى قدرت سـلطـنـت پـهـلوى پـدیـد آمـد. در این راستا، حزب مردم به رهبرى اسداللّه علم و حزب ملیون به رهـبـرى مـنوچهر اقبال به فعّالیت پرداختند. در 1342، حزب ایران نوین جایگزین حزب ملیون شـد، و در راءس آن ، حـسـن عـلى مـنـصـور و پـس از ترور وى ، امیرعباس هویدا قرار گرفت . در 1353 ه . ش ، شـاه این دو حزب را منحل و حزب رستاخیز را تاءسیس کرد و هویدا به دبیر کلى آن بـرگزیده شد. احزاب دولتى که از اندیشه باستان گرایى ، ارزش هاى شاهنشاهى و ایده ایران شهرى دفاع مى کردند، به تشدید سلطه دولت کمک نمودند.
ب ـ احزاب التقاطى :
التـقـاط به معناى ترکیب دو اندیشه متباین سیاسى ، در تاریخ احزاب سیاسى ایران سابقه دارد. به عنوان مثال : نهضت خداپرستان سوسیالیست که به رهبرى محمد نخشب در 1324 تـشـکـیـل شـد، نـوعـى تـرکـیـب اسـلام و سـوسـیـالیـسـم را عرضه کرد، حزب اجتماعیون اعـتـدالیـون نـیـز گـرایـش سوسیال دموکراسى و اسلام در کنار هم را برگزیده بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) هم به اقدام مشابهى در 1354 دست زد.
ج ـ احزاب مستقل :
تاریخ احزاب سیاسى ایران نشان مى دهد که برخى از احزاب به هیچ گرایش فکرى پاى بند نـبـوده انـد. اگـرچـه مـواضـع حـزبـى آنـان بـه ایـن و یـا آن گـروه ، شـبـاهـت داشـت . مثل حزب دموکرات ایران که در 1325 ه .ش . به رهبرى احمد قوام پدید آمد و بیش تر به کسب قـدرت سـیـاسـى مـى انـدیـشـیـد. یا حزب زحمت کشان که در 1330 ه . ش . توسط مظفر بقایى شـکـل گرفت و بیش تر به دنبال آزادى بود. در حالى که احزاب ، اغلب ، دستیابى به قدرت سیاسى ، مشارکت در آن یا آزادى را در چهارچوب گرایش هاى فکرى چپ کمونیسم ، ناسیونالیسم و یا اسلام توجیه و تفسیر مى کنند.
چـپ کـه یکى از معانى آن سوسیالیست و یا کمونیست است ، سابقه اى طولانى در تاریخ احزاب ایـران دارد. انـجـمـن مـلى کـه از گـروه هـاى سـیـاسـى قـبـل از مـشـروطـه بـه شـمـار مـى رود، تـحـت تـاءثـیـر حـزب سوسیال دموکراتِ قفقاز که در جناح بلشویکِ حزب کمونیست روسیه قرار داشت ، تاءسیس شد. احـزاب اجـتـمـاعـیـون عـامـیـون و اعـتـدالیـون نـیـز از سـوسـیـالیـسـم و کمونیسم روسى تاءثیر پـذیـرفـتـنـد، امـا در اولى کـه قـائل بـه انـفـکـاک کـامـل قـوه سـیـاسـى از قوه روحانى بودند، بـاسـوادهـاى غـرب رفـتـه یا روشنفکران غرب زده چون تقى زاده و قوام الدوله عضویت داشتند. ولى در دومـى که اعتقاد به اجراى دین در جامعه داشتند، افرادى چون رهبران مشروطه عضو بوده و یـا از آن طـرفـدارى مـى کردند. و زمانى که این دو حزب متلاشى شدند، حزب کمونیست ایران بـه رهـبـرى (حـیدرخان عمواوغلو) و حزب سوسیالیست (به رهبرى سلیمان میرزا) بر بخشى از بـقـایـاى آن ها تاءسیس گردید. کمونیست ها در دوره رضاخان ، نه تنها اجازه فعالیت نیافتند، بـلکـه هـمـواره و بـه ویـژه پـس از 1310 ه .ش . تـحـت تـعـقـیـب حـکـومـت قـرار گـرفـتـنـد که حاصل آن ، دستگیرى و زندانى شدن 53 نفر از کمونیست هاى شناخته شده به رهبرى دکتر محمد تقى آرانى بود.
مـهـم تـریـن تـشـکـل مـتعلق به چپ در دهه هاى 20 و 30، حزب توده ایران است که در 1320، از عـنـاصـر بـاقـى مـانـده حـزب کـمـونـیـسـت ایـران ، جـنـاح چـپ جـنـبـش جـنـگـل ، گـروه مـوسـوم بـه 53 نفر و… تاءسیس شد. حزب توده که خواهان استقرار یک حکومت کـمـونیستى در ایران بود، در 1327 به علت ترور نافرجام شاه و نسبت دادن آن به حزب ، از سـوى رژیـم تـعـطیل شد، اما مصدق ، در دوره نخست وزیرى به آن اجازه فعّالیت داد، و خود نیز، بـه هـمـکـارى بـا آن پرداخت . پس از کودتاى 28 مرداد 1332، حزب توده ، سرکوب شد و تا پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، بـه عـرصـه رسـمـى فـعـالیـت هـاى حزبى درون کشور برنگشت .
سازمان چریک هاى فدایى خلق ایران ، دیگر گروه کمونیستى معروف ایران است که در دهه 40 و 50 ظـهـور کـرده انـتـقـاد بـه عـمـلکرد حزب توده در کودتاى 28 مرداد، و نیز انتقاد به روش مـسـالمـت آمـیز مبارزه علیه دولت ، باعث شد که برخى از جوانان عضو آن حزب و جبهه ملّى از آن جـدا شـونـد که معروف ترین آن ، گروه بیژن جزنى و گروه پویان و احمدزاده بودند. این دو کـه اوّلى بـر خـلاف دومـى به تاءخر جنگ شهرى بر جنگ روستایى اعتقاد داشت ، در 1350 با بـرگـزیـدن تـقـدم جـنـگ روسـتـایـى و ائتـلاف بـا هـم ، سـازمـان چریک هاى فدایى خلق ایران را تـشـکـیـل دادنـد کـه در طـول حـیـات خـود، تـنـها ضرباتى کوچک مانند حمله به کلانترى قلهک و ترور رئیس دادرسى ارتش را بر رژیم وارد کردند.
اسلامى
پـیـش از دهـه 20، گروه هاى مذهبى و یا احزاب اسلامى ، در صحنه فعالیت هاى سیاسى حضور مـسـتـقـل نـداشـتـنـد، اغـلب ایـن گـروه هـا، در تشکل هاى سیاسى دیگر، چون انجمن مخفى (آیة اللّه طباطبایى )، حزب اجتماعیون اعتدالیون (آیة اللّه بهبهانى ) و حزب اصلاح طلب (آیة اللّه مدرس ) مشغول فعّالیت بودند. در دوره استبداد بیست ساله رضاخان ، گروه هاى اسلامى و شخصیت هاى مـذهـبى ، مانند آیة اللّه بافقى ، در جریان امر به معروف و نهى از منکر خانواده شاه ، آیة اللّه نوراللّه اصفهانى در مساءله خدمت اجبارى طلاب و آیة اللّه قمى در حادثه کشف حجاب بیش از هر کس و گروه دیگر، مورد حمله و سرکوب قرار گرفتند.
بـا سـقـوط رضـاشـاه ، تـعـداد کـمـى از گـروه هـاى سـیـاسـى اسـلامـى ، مـثل مجمع مسلمانان مجاهد (آیة اللّه کاشانى ) جامعه مسلمین (فقیهى شیرازى )، انجمن تـبـلیـغـات اسـلامـى (شـهـاب پـور) و اتـحـادیـه مـسـلمـیـن ایـران (سـراج انـصـارى ) تـشـکـیـل شـدنـد کـه شـاخص ترین آن ها، فدائیان اسلام بود. این جمعیت در 1324 از سوى سید مجتبى میرلوحى معروف به نواب صفوى ، موجودیت خود را اعلام کرد. نواب که در پى ایجاد یک حـکـومـت اسـلامى بود، نخست ، با مصدق و جبهه ملّى همکارى کرد، ولى هنگامى که دریافت ، جبهه مـلى بـه دنـبـال چـنـیـن هـدفـى نـیـسـت از آن جدا شده ، به مخالفت با آن برخاست . نواب پس از کـودتاى 28 مرداد دستگیر و در 1334 ه .ش . اعدام شد. پس از آن ، فدائیان اسلام مرکزیت خود را از دست دادند اما به صورت گروه هاى کوچکِ دور از هم به فعالیت خود ادامه دادند.
در اوایـل دهـه 40 با هدایت و راهنمایى حضرت امام خمینى (ره )، بقایاى جمعیت فدائیان اسلام که در بـازار تهران به صورت هیاءتى مشغول مبارزه بودند با اندیشه برقرارى حکومت اسلامى مـتـحـد شـدنـد و هـیاءت هاى مؤ تلفه اسلامى را تشکیل دادند. مؤ تلفه اسلامى با اعضایى چون شـهـیـد مـطـهـرى ، بهشتى ، باهنر، حاج مهدى عراقى ، بخارایى و… در تداوم مبارزه و گسترش پـیـام هـاى امـام (ره ) نـقـش مـهـمى داشتند. حزب ملل اسلامى ، با هدف راه اندازى قیام علیه رژیم پـهـلوى و بـراندازى آن ، از سوى اشخاصى چون ابوالقاسم سرحدى زاده ، محمدکاظم موسوى بجنوردى و محمد جواد حجتى کرمانى و… تاءسیس شد، و به مبارزه مسلحانه پرداخت ، ولى با دستگیرى اعضاى اصلى اش در 1344، به عمر کوتاه آن خاتمه داده شد.
ملى
حـزب اجـتـمـاعـیـون عـامـیـون ، کـه یـکـى از دو حـزب بـزرگ بـعـد از انـقـلاب مـشروطه در مجلس اوّل بـود اولیـن حـزب مـلى گرا و ناسیونالیست ایران به شمار مى رود. این حزب ، بعدها به نـام حزب دموکرات ، به رهبرى سید حسن تقى زاده به فعّالیّت پرداخت و از کودتاى رضاخان حمایت ، و در تقویت و تداوم آن تلاش کرد. حزب دموکرات ، در آستانه مجلس پنجم (1302 ه .ش .) مـتـلاشـى شـد و جـاى خـود را بـه احـزابـى مـانـنـد حـزب تـجـدد (تـدیـن )، حـزب رادیکال (داور) و حزب ترقى خواه (تقى زاده ) داد. این احزاب ، به ویژه حزب تجدد، نقش ویژه اى در تـغـیـیـر رژیـم قـاجـار و تـحـکـیـم رژیـم پهلوى ایفا کردند. در دوره سلطنت رضاشاه ، از فـعـّالیـت ایـن حـزب نـیـز، مـانـنـدِ دیـگـر احـزاب مـلى ، چـپ و گـروه هـاى اسلامى جلوگیرى به عمل آمد.
در فـضـاى بـاز سیاسى نسبى در اوایل دهه 20، گروه هاى سیاسى ناسیونالیستِ زیادى چون حـزب ایران (زیرک زاده )، اراده ملى (سید ضیاء)، پان ایرانیست (پزشک پور)، دموکرات ایران (قـوام )، مـلت ایـران (فـروهـر) و جـبـهـه مـلى (مـصـدق ) شـکـل گـرفـت کـه جـبـهـه مـلى ، مـعروف ترین و مشهورترین آن ها بود. جبهه ملى در 1328 با گـردآمـدن چـنـد گـروه و حزب سیاسى ، موجودیت خود را اعلام نمود و ملى کردن صنعت نفت را مهم تـریـن بـرنامه خود قرار داد. سرانجام ، جبهه ملى با حمایت افکار عمومى و گروه ها و شخصیت هـاى اسـلامـى ، بـه ویـژه آیـة اللّه کـاشـانى قانون ملى شدن صنعت نفت را در مجلس تصویب و بـراى اجـراى آن ، مـصدق به سمت نخست وزیرى منصوب شد. با سقوط دولت مصدق ، جبهه ملى مـورد سـرکـوب رژیـم کـودتـا قـرار گـرفـت و فـعـالیـت هـایـش تـا 1339 تعطیل گردید.
در 1339، جـبـهـه مـلّى بـا برنامه هاى جدید و با چراغ سبز مصدق که در آن زمان در تبعید به سـر مـى بـرد، بـا نام جبهه ملى دوم ، تشکیل شد و در فضاى تازه اى که شاه بر اساس فشار آمـریـکـا (دکـتـریـن کـندى ) ایجاد کرده بود، تا 1344 به فعالیتش ادامه داد. امّا انشعاب در آن که نام (نهضت آزادى ایران ) بر خود نهادند، از محبوبیت و قدرت جبهه ملى کاست . گروه جدید، با شعار مبارزه بر اساس دین ، از سوى افرادى چون مرحوم آیة اللّه طالقانى ، مـهدى بازرگان و یداللّه سحابى پا به عرصه حیات گذاشت . با بازگشت اختناق ، فعالیت هـاى نـهـضـت آزادى کـاهـش یافت ، در همین دوران برخى از اعضاى آن ، سازمان مجاهدین خلق ایران (مـنـافـقـیـن فـعـلى ) را تـاءسـیـس کردند تا مبارزه با رژیم از طریق مسلحانه امکان پذیر شود. سـازمان تا سال 1354 که اعلام نمود، دیگر به اسلام اعتقادى ندارد، از حمایت بیش تر گروه هـا و شـخـصـیت هاى اسلامى برخوردار بود. در مجموع ، بعد از 1344، فعّالیّت مسالمت آمیز کم رنـگ جبهه ملى و نهضت آزادى و مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق که هیچ گاه مورد حمایت و تاءیید امام (ره ) قرار نگرفت ، چندان کمکى به پیروزى انقلاب اسلامى نکرد.
جریان هاى دیگر سیاسى
در دوره قبل از انقلاب ، در کنارِ فعالیتِ احزاب کمونیستى ، ناسیونالیستى و اسلامى ، فعالیت هاى حزبى ذیل نیز به چشم مى خورد:
الف ـ احزاب دولتى :
براى نخستین بار، احزاب دولتى از سال 1337 از سوى رژیم براى تحکیم پایه هاى قدرت سـلطـنـت پـهـلوى پـدیـد آمـد. در این راستا، حزب مردم به رهبرى اسداللّه علم و حزب ملیون به رهـبـرى مـنوچهر اقبال به فعّالیت پرداختند. در 1342، حزب ایران نوین جایگزین حزب ملیون شـد، و در راءس آن ، حـسـن عـلى مـنـصـور و پـس از ترور وى ، امیرعباس هویدا قرار گرفت . در 1353 ه . ش ، شـاه این دو حزب را منحل و حزب رستاخیز را تاءسیس کرد و هویدا به دبیر کلى آن بـرگزیده شد. احزاب دولتى که از اندیشه باستان گرایى ، ارزش هاى شاهنشاهى و ایده ایران شهرى دفاع مى کردند، به تشدید سلطه دولت کمک نمودند.
ب ـ احزاب التقاطى :
التـقـاط به معناى ترکیب دو اندیشه متباین سیاسى ، در تاریخ احزاب سیاسى ایران سابقه دارد. به عنوان مثال : نهضت خداپرستان سوسیالیست که به رهبرى محمد نخشب در 1324 تـشـکـیـل شـد، نـوعـى تـرکـیـب اسـلام و سـوسـیـالیـسـم را عرضه کرد، حزب اجتماعیون اعـتـدالیـون نـیـز گـرایـش سوسیال دموکراسى و اسلام در کنار هم را برگزیده بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) هم به اقدام مشابهى در 1354 دست زد.
ج ـ احزاب مستقل :
تاریخ احزاب سیاسى ایران نشان مى دهد که برخى از احزاب به هیچ گرایش فکرى پاى بند نـبـوده انـد. اگـرچـه مـواضـع حـزبـى آنـان بـه ایـن و یـا آن گـروه ، شـبـاهـت داشـت . مثل حزب دموکرات ایران که در 1325 ه .ش . به رهبرى احمد قوام پدید آمد و بیش تر به کسب قـدرت سـیـاسـى مـى انـدیـشـیـد. یا حزب زحمت کشان که در 1330 ه . ش . توسط مظفر بقایى شـکـل گرفت و بیش تر به دنبال آزادى بود. در حالى که احزاب ، اغلب ، دستیابى به قدرت سیاسى ، مشارکت در آن یا آزادى را در چهارچوب گرایش هاى فکرى چپ کمونیسم ، ناسیونالیسم و یا اسلام توجیه و تفسیر مى کنند.