طلسمات

خانه » همه » مذهبی » فقدان نگاه راهبردی به مهدویت در عرصه برنامه‌ریزی و اجرا

فقدان نگاه راهبردی به مهدویت در عرصه برنامه‌ریزی و اجرا

فقدان نگاه راهبردی به مهدویت در عرصه برنامه‌ریزی و اجرا

خبرگزاری فارس: رییس پژوهشکده مهدویت و آینده‌پژوهی در یادداشتی ضمن تأکید بر ضرورت نگاه جامع به مطالعات چندرشته‌ای و بینارشته‌ای در حوزه مهدویت، 5 دلیل اصلی عدم تحقق خواسته‌ها و نیازهای مهدوی در جامعه را بر می‌شمرد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین غلام‌رضا بهروزلک، رییس پژوهشکده مهدویت و آینده‌پژوهی یادداشتی به بهانه تولید و تکثیر شتابزده سی‌دی «ظهور بسیار نزدیک است» نوشته و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که متن کامل آن در پی می‌آید.

چند صباحی است که مسأله مهدویت، این بار نه در قالب جشن‌های نیمه شعبان، یا پیدایش جریان‌های انحرافی چون هشتگرد کرج و امثال آن، بلکه در قالب عملکرد جمعی است که با ادعای انقلابی و مهدی باوری اذهان مردم را به خود مشغول داشته و موجب اتخاذ مواضع گاه مختلف و در مجموع انتقادی علیه خود گشته‌اند. انتشار گسترده و سازمان‌یافته مستند «ظهور بسیار نزدیک است» از سوی ایشان و متعاقب آن مواضع علما، مسؤولان در برابر آنان حتی طرح گزینه محاکمه و بازخواست قضایی ایشان همگی تحولاتی بوده است که در چند هفته گذشته روزهای نخست سال جهاد اقتصادی را تحت الشعاع خویش قرار داده است.

فارغ از اغراض و انگیزه‌های تولیدکنندگان این مستند و نیز فارغ از انتقاد به جا و عالمانه‌ای که از سوی مراجع عالی‌قدر، علمای بزرگوار و متخصصان عرصه مهدویت‌پژوهی بر آن مطرح شده است، مسأله‌ای که به نظر می‌رسد از همه این امور حیاتی‌تر و اساسی‌تر است، ریشه‌یابی مشکلاتی از این قبیل و تأملی مجدد در ارتباط جامعه انقلابی ما با آموزه مهدویت است.

بدون تردید انقلاب ما به نام نیابت از حضرت مهدی (عج)، شکل گرفته و عالی‌ترین مقام این نظام مقدس نیز افتخار نیابت عام آن حضرت را دارد. تعابیر و ابراز ارادت و وفاداری رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی قدس سره الشریف و خلف صالح آن بزرگوار، مقام معظم رهبری مد ظله العالی به ساحت مقدس منجی عالم بشریت همواره در گوش فرزندان انقلابی ایشان طنین انداز است. بشارت امام کاظم علیه السلام در خروج مردی از قم و زمینه سازی وی برای حکومت جهانی حضرت مهدی عج حرفی تازه نبوده در طول بیش از هزار سال مطرح بوده است و در طلیعه انقلاب اسلامی نیز مومنان همدیگر را بدان بشارت می‌دادند.

اما آنچه غریب و جای شگفتی دارد، نسبت و رویکرد کلیت جامعه انقلابی ما به مسأله مهدویت می‌باشد. آموزه مهدویت در طول نخستین دهه انقلاب اسلامی تا نیمه‌های دهه 70، اسیر و در انحصار ادعایی تفاسیر انحرافی بقایای حجتیه بوده است. حتی در طول سال‌های جنگ تحمیلی در جبهه‌های نبرد حق و باطل و به نحو بارزتری در پشت خط مقدم نیز گاه نغمه‌های آنچنانی از سوی ایشان مطرح شده و با موضع‌گیری منفی همواره در راستای ستون پنجم دشمن عمل کرده است. با نهیب سترگ و قاطع رهبر کبیر انقلاب، این جریان موقتاً خویشتن را در عقبه و چهره نفاق آلود پنهان نمود.

خلأ رویکرد مثبت و پویا به آموزه مهدویت و انتظار سبب شد تا جمعی از فرهیختگان و دلباختگان آن حضرت در حوزه‌ها، سپس در سطح گسترده رسانه‌ای و عمومی مهدویت را این بار از منظری پویا و مثبت احیا و مطرح نمایند. هم‌زمانی و تقارن این دوره با رشد و گسترش ابعاد جهانی‌شدن از یک سو و مسائل و تحولات داخلی کشورمان در دوران پس از جنگ همراه دیگر عوامل سبب گردید تا عطش و اقبال به مهدویت فزونی یابد. شکل‌گیری نهادها و مؤسسه‌های مختلف آموزشی و پژوهشی در حوزه‌های علمیه و سطح کشور نمود بارزی از این امر بوده است.

گسترش اقبال عمومی به قرائت ندبه بر فراق و غیبت آن حضرت در سراسر کشور، جمعه‌های مردم ایران را جلوه‌ای دیگر بخشید. شکل گیری مراکز علمی، فرهنگی اختصاصی به مهدویت در حوزه‌های علمیه و شکل‌گیری کانون‌های مهدوی در مساجد، مدارس و دانشگاهها و هیأت مذهبی نمودهای مختلف این عطش بوده‌اند.

اما این‌ها یک چهره قضیه بوده و صرفاً بیانگر نیاز عظیم و اقبال عمومی به آن حضرت و آموزه‌های مهدوی می‌باشد. اما در ورای این اقبال و توجه عموم و خواص به آموزه مهدویت، سوال اینجاست که آیا خواسته و نیاز تأمین شده است؟ به نظر نگارنده پاسخ منفی است. دلایل زیر را می‌توان مطرح کرد.

1. به رغم گسترش توجه عمومی به آموزه مهدویت، و به رغم تلاشهای علمی و ارزشمند بزرگان حوزه و دانشگاه در عرصه مطالعات مهدویت به نظر می‌رسد هنوز رسالت بزرگی در این زمینه بر زمین مانده است. اقبال عمومی همواره با هیجان و شور و نشاط همراه است و کمتر حوصله تأملات و تدقیقات ظریف را دارد. اما هنگامی که می‌بینیم به دلیل فقدان پژوهش‌های عمیق در برخی از عرصه‌ها و زیرساخت‌های آموزه مهدویت و ابعاد و حدود ثغور آن این اقبال عمومی گاه با سردرگمی و حتی سرخوردگی مواجه می‌شود.

طرح دیدگاه‌ها و آرای مختلف و گاه حتی معارض در مسائل فرعی مهدویت نمود بارزی از این امر است. مردم نمی‌دانند آیا حضرت شهید خواهد شد یا نه؟ آیا 50 نفر از ارکان دولت حضرت از زنان هستند یا نه؟ آیا مسجد جمکران معتبر است یا نه؟ یقینا اگر دیدگاه واحدی در این زمینه‌ها عرضه می‌شد مردم چندان به اضطراب و نگرانی نمی‌افتادند. اما وقتی مشاهده می‌کنند حتی بزرگان در این عرصه‌ها اختلاف نظر دارند، ابهام و درماندگی مردم بیشتر بروز می‌نماید.

این نکته بیانگر آن است که ما در عرصه مهدویت پژوهی هنوز کارهای زیادی لازم است انجام بدهیم که هنوز بدانها تفطن لازم نداریم. یقینا بیش از 1700 روایتی که در این عرصه در منابع شیعی و برخی منابع سنی نقل شده است، نیازمند تدقیق، بازنگری و در نهایت پالایش هستند تا بتوان معرفت معتبر برگرفته از سرچشمه و معدن علوم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را در این زمینه به تشنگان معارف مهدوی ارائه نمود.

عمده کاری که علاوه بر تحقیقات علمای سلف پس از انقلاب صورت گرفته است، ارائه و تهیه معجم احادیث امام مهدی (عج) در یک جا بدون نقد و پالایش محتوایی و سندی است. یقیناً بسیاری از این اخبار نیازمند بررسی دقیقتر سندی و دلالی هستند و با صرف یک حدیث نمی‌توان حکم نمود.

اما به رغم چنین نیاز اساسی به ضرس قاطع می‌توان گفت هنوز این امر صورت نگرفته و حتی بسیاری از اهل نظر به دلیل سترگی و عظمت این کار همواره از ورود به آن برای غیر صاحب‌نظران بیم و انذار داده‌اند. اما هر چند این بیم و انذار در جای خود صحیح است، اما دست در دست گذاشتن و تأخیر تا کی؟ آیا فقدان کارشناسی شایسته و لازم در این زمینه خود زمینه‌ساز شتابزدگی در فهم و برداشت از روایات مهدویت به گونه مطرح شده در مستند مذکور نیست؟!

2. امر اساسی‌تر و مهم‌تر آن است که متأسفانه جامعه علمی ما هنوز عرصه مطالعات مهدویت را به صورت جدی به رسمیت نشناخته است. دانشگاه‌ها به هر دلیل از ورود به این امر بازمانده‌اند، و حتی تک واحد درسی نیز در دانشگاه‌ها برای مطالعه و تدریس مهدویت نمی‌توان یافت.

در حوزه‌های علمیه نیز به رغم شکل‌گیری رشته تخصصی مهدویت، هنوز شاهد مشکلات و ابهامات زیادی هستیم. گاه مسؤولان تصمیم گیرنده در این زمینه نسبت به نیاز به این موضوع تردید جدی دارند. نمونه بارز چنین تردیدی را می‌توان در عدم تصویب نهایی سرفصل‌های این رشته تخصصی پس از برگزاری تاکنون حدود هفت دوره سطح 3 آن هستیم. حتی تقاضای تأسیس سطح 4 رشته تخصصی مهدویت با ابهام و بن‌بست‌ها و تردیدهای جدی‌تری مواجه است. شاید ابتدا باید ناظر بود که دشمنان قسم خورده ما همچون سران آمریکا، خود مراکز تحقیقی و علمی خاصی را به مطالعه این امر مقدس اسلامی اختصاص دهند و ما در قفا و ورای آنها و با تردید وارد این عرصه شویم.

3. بدون تردید آموزه مهدویت صرفا مسأله‌ای کلامی نبوده و از ابعاد مختلف تاریخی، روایی، تفسیری، فلسفی، سیاسی، اجتماعی، روانشناختی، اخلاقی، تربیتی، راهبردی، آینده‌پژوهی و بسیاری ابعاد دیگر قابل مطالعه است. نگاه تنگ نظرانه غالباً مهدویت را از منظری صرفاً کلامی یا تاریخی یا روایی می‌نگرد. اما به نظر می‌رسد در شرایط امروزی و با پیدایش مطالعات چند رشتگی و بینارشتگی، ضرورت نگاه جامع به این عرصه هر چه بیشتر مشاهده می‌شود. در واقع در مطالعات اسلامی جاری مهدویت را می‌توان به شیعه‌شناسی تشبیه و تنظیر نمود که یک مطالعه چندرشتگی یا بینارشتگی است.

4. اسفناک‌تر از آموزش مهدویت، عرصه مهدویت‌پژوهی است. نگاه تنک و کم‌مایه به این حوزه مطالعاتی را لازم نیست تلاش کنیم جستجو نماییم تا از زبان صرفا اندکی معدود بشنویم. حتی گوش ناشنوا نیز بی‌مهری‌ها و کم توجهی‌های حتی خواص ما را نسبت به این عرصه می‌شنود و رنج می‌برد. کم نیستند کسانی که خود گاه جزو فرهیختگان حوزه و دانشگاه هستند، اما در ضرورت رویکردهای عمیق علمی و پژوهی و حتی امکان آن ابراز تردید می‌کنند. شاید غلبه رویکردهای هیجانی، ژورنالیستی و گاه سیاسی و باندی به مهدویت باعث تردید و تأمل این بزرگوراران شده است، اما باید پرسید آیا تهی‌بودن سراب را می‌توان دلیل بی اعتمادی به ماء معین دانست؟!

5. نکته نهایی در این اجمال را باید فقدان نگاه راهبردی به مهدویت در عرصه برنامه‌ریزی و اجرا دانست. بدون تردید مهدویت آرمان هر شیعی است. صبح یک منتظر با عهد و پیمان با امام خویش آغاز می‌شود. اما گویا ثقل اصغر نیز دچار همان گرفتاری مهجوریت ثقل اکبر شده است. فقدان رویکرد به قرآن کریم در جامعه و مدیریت و اجرا به عینه در عرصه مهدویت نیز جاری است.

مهدویت آرمانی است که می‌تواند الهام بخش و مدل و الگوی توسعه و پیشرفت و برنامه‌ریزی ما باشد. اما نگاه‌های سطحی، فردمحورانه و غیرعمیق به مهدویت باعث شده است که تنها به صورت فردی به حضرت مهدی (عج) توجه نماییم و صرفا منتظر فرارسیدن جامعه و حکومت مهدوی باشیم. اما نتوانیم به فرموده امام سجاد (ع) انتظار فرج خویش را مصداق اعظم فرج نماییم. یقینا انتظار فرج زمانی بزرگترین فرج خواهد بود که الهام‌بخش برنامه‌ها و راهبردهای ما در عصر غیبت باشد و به صورت نه صرفاً لسانی، بلکه در عمل و در برنامه ما تجلی نماید. بدون تردید ما از این مرحله بسیار دوریم و آموزه مهدویت برای برنامه‌ریزی ما امری غریب و غیرالهام بخش باقی مانده است. و اینجا نیز ما با آموزه مهدویت همچون قرآن کریم، تزیینی و نعوذ بالله حاشیه‌ای برخورد کرده‌ایم.

در نهایت، باید از تولید و تکثیر شتابزده مستند مذکور اظهار تأسف نمود و تولیدکنندگان آن را تواصی به حق و همدیگر را تواصی به صبر و تأمل که آیا این ره که می‌رویم، چنین شتابان، ما را به کدامین مقصد می‌رساند! اما جان سخن این است که توجه به مشکلات سطحی‌تر نمی‌بایست ما را از توجه به مشکلات اساسی تر و جدی‌تر بازدارد.

انتهای پیام/ک

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد