خانه » همه » مذهبی » فقه و عناصر تشکیل دهندهء ماهیت ترور

فقه و عناصر تشکیل دهندهء ماهیت ترور

فقه و عناصر تشکیل دهندهء ماهیت ترور

در بخش پیش روشن شد که مباحث مطرح شده در کنوانسیون های بین المللی و منطقه ای مقابله با تروریسم را به سه بخش می توان تقسیم کرد و اینک دیدگاه فقه را نسبت به هریک ازسه فصل توضیح می دهیم. بنابراین مباحث این بخش

0024641 - فقه و عناصر تشکیل دهندهء ماهیت ترور
0024641 - فقه و عناصر تشکیل دهندهء ماهیت ترور

 

مقدمه

در بخش پیش روشن شد که مباحث مطرح شده در کنوانسیون های بین المللی و منطقه ای مقابله با تروریسم را به سه بخش می توان تقسیم کرد و اینک دیدگاه فقه را نسبت به هریک ازسه فصل توضیح می دهیم. بنابراین مباحث این بخش را در سه فصل پی می گیریم.فصل اول: فقه و عناصر تشکیل دهنده ماهیت ترور.فصل دوم: فقه و مصادیق ترور.فصل سوم: فقه و راههای مبارزه با تروریسم.در اغلب تعریف های کلی، بر دو عنصر در تبیین ماهیت ترور تکیه شده است که به لحاظحقوقی یکی از آن دو عنصر رکن مادی جرم تروریسم را بیان می کند و دیگری به رکن معنوی جرم تروریستی اشاره دارد. آن دو عنصر که قدر متیقن و مورد توافق همگان در تعریف ترورهست عبارتند از:۱. اقدامات خشونت آمیز و تهدید کننده (رکن مادی)۲. که به منظور ایجاد رعب و ترس انجام می گیرد (رکن معنوی)در بخش اول مبحث عناوین فقهی قابل انطباق با ترور روشن شد که ایجاد رعب در میان مردم از مصادیق روشن «محاربه» است و از نگاه قرآن و سنت از جرائمی است که مجازات های سنگینی برایش در نظر گرفته شده است. لذا ما در این قسمت دیدگاه فقه را درمورد «خشونت» که یکی دیگر از عناصر اصلی تشکیل دهنده ماهیت ترور است مورد بحث قرار می دهیم.

۱. خشونت از دیدگاه فقه

واژه خشونت به معنای درشتی و زبری، ضد لینت و نرمی است[ . علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۶ ، ص ۸۶۳۰ ] خشن العیش: زندگی سخت شد[ . فرهنگ لاروس، مترجم حمید طبیبیان، ج ۱، ص ۹۱۵ ] الخشونة ضد النعومه[ . مجمع البحرین، ج ۱ – ۲، ص ۶۵۱ ] دانشمندان جامعه شناس و حقوقدانان، هر کدام تعریف جداگانه ای از خشونت داشته و تعریف جامعی ارائه نشده است. برخی خشونت را به شیوه های خلاف نرم و یا بر خلاف طبع و نرم فرد و جامعه تفسیر کرده ان[ . مجله کیان، ج ۱ – ۲، ص ۶۵۱ ] و برخی دیگرخشونت را سوء استفاده از قدرت معنا کرده اند[ . ر.ک: کتاب نقد، شماره ۱۵/۱۴، ص ۳۳ ]برخی دیگر گفته اند: هر حمله غیر قانونی به آزادی هایی که جامعه رسماً یا ضمناً برای افرادخود قایل گردیده، خشونت است[ . مفهوم تجاوز در حقوق بین الملل، نسرین مصفا و دیگران، ص ۴۷ – ۴۶ ] گاه خشونت به معنای قاطعیت و عدم چشم پوشی از خطاهای متهمان و مجرمان به کار می رود. این کاربرد در مقابل رفتار سهل انگارانه مجریان قانون… به کارمی رود. کاربرد دیگر واژه خشونت، معادل با نابردباری مذهبی و تحمل ناپذیری فکری و عدم مماشات با رقبای سیاسی… در قبال بردباری مذهبی یا سیاسی (دیگرپذیری) به کار می رود[ . کتاب نقد، شماره ۱۴ – ۱۵، ص ۳۹۳ ]خشونت یعنی: تحمیل یا حذف دیگران به دلایل و روش های غیرقانونی و غیر منطقی… [ . همان، ص ۳۴۳ ]همان طور که بیان شد، خشونت به رغم آنکه مورد انزجار و منفور طبع بشری است، درحد تعریف آن اتفاق نظر وجود ندارد، همین عدم همسویی مبانی در خصوص خشونت این پرسش ها را به وجود آورده است:اگر خشونت غیر قانونی است، منظور کدام خشونت است؟ خشونت با چه انگیزه و در برابر چه کسانی بد است؟ معیارهای خشونت قانونی و غیر قانونی چیست؟ آنانی که اسلام و مسلمین را متهم به خشونت می کنند، مقصودشان کدام خشونت است؟ آیا خشونت تنها در جهان اسلام وجود دارد یا در جوامع دیگر نیز یافت می شود[ . ر.ک: کتاب نقد، شماره ۱۵/۱۴، ص ۳۳ ]

۲. جایگاه خشونت و مدارا در فقه

۱ – ۲. رفتارهای فردی و اجتماعی

اسلام در رفتارهای فردی و اجتماعی و مراودات معمولی خشونت را جایز ندانسته و از آن نهی کرده است. سفارش اسلام به اصلاح ذات البین، رعایت اخلاق خانواده، سفارش همسایگان، احترام به حقوق اقلیت های مذهبی و حفظ کرامت انسان و انسانیت و پرهیز ازهر گونه خشونت در روابط اجتماعی، نشان دهنده آن است که اسلام برای مدارا اهمیت ویژه قائل است. پیامبر اسلام(ص) نیز در رفتارهای فردی و اجتماعی، پیام آور صلح و صفا بود،انبیاء، نیز به سراغ قلب ها می رفتند و همین رفتار مسالمت آمیز آنان، یکی از راهکارهای بسیار موفق آنان در جذب مردم و تسخیر قلب ها بوده است. بر همین اساس است که خداوندیکی از ویژگیهای پیامبر اسلام(ص) را رأفت و مهربانی دانسته است:فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِک. (آل عمران: ۱۵۹)به رحمت الهی، با آنان نرمخو و پرمهر شدی. اگر تندخو و سخت دل بودی بی شک از توپراکنده می شدند.پیامبر(ص) خود فرمود:امرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی باداء الفرائض[ . الکافی، ج ۲، ص ۱۱۷ ]پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همان گونه که به انجام واجبات امر فرمود.همو فرمود:مداراة النّاس نصف الایمان والرفق لهم نصف العیش[ . همان ]مهربانی و سازگاری با مردم از ایمان است و نرمی با آنان نیمی از برکت زندگی.پیامبر اسلام در برخورد خشونت آمیز دیگران، نیز از قهر و خشونت بهره نگرفت: وقتی پیامبر(ص) در مکّه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس العمل شدید قریش مواجه شد و قریش از هیچ گونه آزار و شکنجه، اهانت و افترا دریغ نورزیدند و او را فردی کذّاب، ساحر، مجنون و… معرفی می کردند… ولی عکس العمل پیامبر(ص) این بود «اللّهم اغفر لقومی بانّهم لایعلمون…»[ . بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۶۷ ] عبداللّه بن مسعود نقل می کند که من دیدم که قوم پیامبر او رامضروب ساخته و خون آلود می کردند، ولی او خونها را از صورتش پاک می کرده، می گفت:بارالها قوم مرا بیامرز که آنان نادان اند[ . صحیح بخاری، ج ۹، ص ۲۰ ]امامان(ع) نیز در رفتارهای فردی و اجتماعی از خشونت بهره نمی گرفتند، چه بسا افرادی که با آنان با خشونت برخورد می کردند ولی رفتار محبّت آمیز آنان شدیداً مردم را تحت تأثیرقرار داده و برخی افراد غیر مسلمان، مسلمان شده و افراد مسلمان جذب امامان می شدند[ . نهج البلاغه، حکمت، ۴۲

۲ – ۲. قوانین اسلام و خشونت

آیا تشریع و اجرای قوانین جزائی مانند حدود، قصاص و جهاد خشونت نیست؟ در پاسخ توجه شما را به اصول زیر جلب می کنم:یک: اصولاً جعل احکام جزائی و کیفری با هدف جلوگیری از ناهنجاری ها و حاکمیّت عدالت وتأمین مصالح فردی و عمومی به وجود می آید، از این رو در قرآن از اجرای قانون قصاص به عنوان حیات اجتماعی یاد شده است[ . ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۶۰۲ تا ص ۶۱۲ ؛ ترجمهء المیزان ج ۱، ص ۶۱۷ به بعد ] «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الْأَلْبَابِ». (بقره: ۱۷۹) ازسوی دیگر برخورد با مفسدان و قانون شکنان ایجاب می کند که قانون بازدارنده تشریع شود.واقعیّت این است که تشریع برخی از قوانین به منظور جلوگیری از ناهنجاریها و قانون شکنی ها،اجرای عدالت، برقراری امنیّت و دفاع از حقوق اکثریّت مردم و دفاع از نظام مشروع صورت می گیرد. چه بسا انسان هایی که قرآن از آنها به عنوان حیوان یاد می کند[ . اسراء، آیه ۴۴ ] امنیت مردم را در خطرانداخته و رأفت و مهربانی و هدایت بر آنان تأثیر ندارد نیاز به راهکارهای بازدارنده دارند که همان قوانین جزائی و کیفری است. برخی از نظریّه سازان غربی مثل هابز که انسان را ذاتاً مغرور وخودخواه می داند قدرت دولت را وسیلهء کنترل خودخواهی بشر می داند. وی معتقد است که انسان به طور طبیعی همواره با همنوعان خویش در جنگ است، در نتیجه، وجود یک دولت تامّ الاختیار برای مهار کردن این خودخواهی الزامی است[ . ر. ک: کتاب نقد شماره ۱۴ – ۱۵، ص ۳۵ ] طبیعی است یکی از راهکارهای مهم کنترل دولت از جنگ ها و نزاع ها بهره گیری از قوانین بازدارنده است.
بر همین اساس است که در همهء جوامع، قوانین کیفری، زندان، ندامت گاهها… وجود دارد، اصولاً اگر درجوامع، قوانین جزائی و کیفری و دفاعی وجود نداشته باشد، چگونه می توان جامعهء مبتنی برمدارا و آرامش را به وجود آورد؟ همان قانون گذارانی که نظریّه پردازان نفی خشونت هستند،قوانین به ظاهر خشونت آمیز را نیز وضع کرده اند که از آنها به عنوان خشونت های مشروع یاخشونت های قانونی یاد می شود. تشریع این دسته از قوانین حکایت از آن دارد که این دسته از قوانین یا از مصادیق خشونت نیستند و یا این نوع خشونتها مشروع می باشد.دوّم: اثبات جرم: اسلام در اثبات جرم از عنصر تسامح بهره گرفته است. اسلام سعی دارد باطرح برخی از شرایط از اثبات جرم جلوگیری نماید تا زمینهء اجرای قوانین از بین برود چنانکه برای اثبات جرم زنا شهادت چهار نفر عادل را شرط دانسته است[ . ر. ک: محمد لنکرانی، تفضیل الشریعه، ص ۱۱۴؛ تحریرالوسیله، ج ۴، ص ۴۶۱ ] که اثبات جرم را به حداقل برساند.سوّم: قاعدهء شبهه در حدود «الحدود تدرأ بالشبهات» بیانگر رأفت و رحمت الهی است این قاعده بدان معناست که هر گونه احتمال شبهه مانع تحقّق اجرای حدود الهی است. شارع مقدّس می توانست به گونهء دیگری جعل احکام کند تا به راحتی جرم اثبات شده و قوانین اجرا شود، ولی اثبات جرم با شرایط خاص حکایت از آن دارد که رأفت الهی بر غضب آن پیشی گرفته است: «یا من سبقت رحمته غَضَبَه» «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ» (اعراف: ۱۵۶) «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ». (انبیاء: ۱۰۷)ز آنکه این دمها چه گر نالایق است #رحمت من بر غضب هم سابق است[ . بدیع الزمان فروزان فر، احادیث مثنوی، ص ۲۶ ]چهارم: برنامه های خشونت زدایی: در اسلام اجرای قوانین جزایی و کیفری اوّلین راهکار نیست بلکه آخرین راهکار است. در اندیشهء دینی حکومت وظیفه دارد که با اتّخاذسیاست های منطقی به فقرزدایی پرداخته و زمینه های بزهکاری اقتصادی را از بین ببرد. امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید: به کارگزارانت حقوق مکفی برسان تا به آنان دراصلاح نفس کمک کند و آنان را از دست درازی به اموال مردم که در اختیارشان است بی نیاز کند[ . نهج البلاغه، نامهء ۵۳ ]همچنین حکومت وظیفه دارد که با طرح سیاستهای کلان فرهنگی به آموزشهای اخلاقی توجّه نموده و به اشاعه و گسترش باورهای دینی مانند خدامحوری، معادباوری و معنویّت گرایی بپردازد که اینها عوامل مهم جرم زدایی است.ایجاد تسهیلات برای ازدواج و برنامه های سازنده جهت استحکام نظام خانوادگی… یکی دیگر از رسالتهای نظام می باشد. نظارت عمومی که از آن به عنوان امر به معروف و نهی ازمنکر یاد می شود نقش بنیادی در جرم زدایی دارد. از سوی دیگر رهبران دینی وظیفه دارند که با هدایت و موعظه از عوامل جرم زا جلوگیری کنند. در اسلام جرم نوعی بیماری است که اسلام به پیشگیری از آن اهمیّت خاصّ داده است.پنجم: عفو از سوی حاکم اسلامی و توبه از سوی بزهکار دو عامل مهم جلوگیری ازاثبات و اجرای حدود است.
اگر برخی احکام جزایی اسلام با راههایی مانند اقرار ثابت شود وبزهکار توبه کند حدّ جاری نمی شود[ . کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۴۲۱ ] از سوی دیگر حاکم شرع بر اساس مصلحت فردی واجتماعی می تواند برخی از بزهکاران را عفو کند[ . ماده ۲۴ قانون مجازات اسلامی؛ دکتر ایرج گلدوزیان، محشای قانون مجازات اسلامی، ص ۳۴؛ علیرضا مصلائی، قانون مجازات اسلامی در آراء دیوان عالی کشور، ص ۴۳ ]با توجّه به مطالب فوق باید گفت: تشریع احکام جزایی و کیفری و اجرای آن خشونت نیست، زیرا تشریع این دسته از احکام به منظور جلوگیری از قانون شکنی و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و با اهداف تربیتی و اخلاقی صورت می گیرد. در اسلام قوانین کیفری،مجازات نه با هدف انتقام بلکه وسیله ای برای احیای بشریّت و پاکسازی جامعه از ناهنجاریهاشکل می گیرد. شاید بر همین اساس باشد که امام صادق(ع) اجرای حدود را مانند آب بارانی دانست که به جامعه حیات بخشیده و پاکیزگی می دهد:حدٌّ یقام فی الارض اولی فیها من مطر اربعین لیلةً وایامها[ . وسایل الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۸ ]اگر یک حدّ از حدود الهی در زمین جاری شود پاک کننده تر و نافع تر از بارانی است که چهل شبانه روز ببارد.با توجّه به شرایطی که شرع برای اثبات جرم و اجرای حدود لحاظ نموده عملاً شرایط تحقّق موضوع جرم کم تر اتفاق افتاده و در اثبات جرم تسامح مدّ نظر قرار گرفته است. واقعیّت نیز آن است که احکام جزایی از مصادیق خشونت های غیر مشروع نبوده و خردمندان اجرای آنها را معقول و منطقی می دانند و برخی رأفت بیش از حدّ را عامل جنایت ها و ناهنجاریها می دانند. رأفت بیش از حدّ باعث می شود ترس مردم از محاکمه و مجازات از بین برود، به طوری که در سالهای پس ازانقلاب فرانسه، دسته های سارقین در روستاها و شهرها به راهزنی و چپاول و سرقت علنی پرداخته و با خیال راحت از مردم سلب امنیّت می نمودند[ . مرتضی محسنی، کلیّات حقوق جزا، ج ۱، ص ۱۹۴ ] برخی چون منتسکیو بر حتمیّت وقطعیّت مجازات تأکید داشتند و با مجازاتهای افراطی مخالفت می کردند و برخی نیز معتقدند که هر چه کفّه مجازات سنگین تر باشد در منصرف کردن مجرم بالقوّه از بزهکاری مؤثّرتر است[ . گلدوزیان، ایرج، بایسته های حقوق جزاء، ص ۷۲ ]بیان این مطلب ضروری است که در نود و چهار کشور جهان اعدام ها قانونی بوده و در برخی از کشورها اجرا می شود. آمریکا از کشورهایی است که اعدام در آن قانونی است. عناوین مجرمانه مانند قتل، زنای به عنف، لواط، احراق عمدی، قتل مأمور مسلّح، هواپیماربایی و…مستوجب اعدام است[ . کتاب نقد، شمارهء ۱۴ – ۱۵، ص ۳۵۹ و ۳۵۸ ] امروز در اکثر حوزه های ایالات متّحده آمریکا، اعدام قانونی است وآمار نشان می دهد که روز به روز بر تعداد اعدام شدگان اضافه می شود[ . ر.ک: فصلنامه کتاب نقد، شماره ۱۵/۱۴، ص ۳۵۸ که آمار و جایگاه اعدام را با بهره گیری از کتاب اعدام در آمریکا، اثر هوگو آدام برو – آورده است ]در انجیل از قول عیسی بن مریم علیه السلام آورده است: «من نیامده ام که صلح و آرامش را برقرار کنم، من آمده ام تا شمشیر را برقرار کنم. من آمده ام تا پسر را از پدر جدا کنم و دختررا از مادر و عروس را از مادر شوهر.[ . انجیل متی، باب ۱۱ بند ۳۱ – ۳۸. کنایه از اینکه با مفاسد و گناه برخورد می کنم ]تشریع احکام جهادی و دفاعی اسلام نیز از مصادیق خشونت نیست. بی تردید جنگ های غیر مشروع و تجاوز منفورترین پدیده هایی هستند که همگان از آن نفرت دارند و اسلام نیز آن راغیر مشروع خوانده و همگان را به صلح و همگرایی فراخوانده است. سفارش اسلام به صلح،نشان دهندهء آن است که اسلام پرچم دار صلح بوده و قوانین خشونت آمیز تشریع نکرده است، زیر[ . ر.ک: فصلنامه کتاب نقد، شماره ۱۵/۱۴، ص ۳۵۸ که آمار و جایگاه اعدام را با بهره گیری از کتاب اعدام در آمریکا، اثر هوگو آدام برو – آورده است ] بین دعوت به صلح و تجویز خشونت پارادوکس وجود دارد. احکام دفاعی اسلام که با اهداف دفاع از جان، مال و دفاع در برابر تجاوز بیگانگان و دفاع از نظام و… تشریع شده رهیافت مهم عقل و شرع است. از سوی دیگر دفاع از جان و مال… فطری بوده و با نظام آفرینش همسو است.امروزه اگر قانون دفاع تشریع نمی شد و خردمندان بر لزوم بهره گیری از آن اتّفاق نداشتند، آیابشر شاهد جنایات قتل عام ها… بیشتر از این نبود؟! آنچه که جوامع بشری را در طول تاریخ تهدیدمی کرده و امرزه نیز تهدید می کند تجاوز و جنگ های غیر مشروع می باشد. خلط دو مقولهء تجاوزو دفاع سبب شده است که برخی تصوّر کرده اند که احکام دفاعی اسلام خشونت است، غافل از اینکه آنچه که در اسلام مشروعیبت دارد، دفاع است. در اسلام دفاع ارزشمندترین پدیده است که در آیات[ . ر.ک بقره ۱۹۴، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۸ و ۱۶ ] و روایات به آن تصریح شده است. امام علی(ع) از جهاد به عنوان عامل عزّت و حفظ قدرت در برابر دشمن یاد کرده و آن را بابی از ابواب بهشت خوانده و ترک جهادرا مایهء ذلّت دانسته است[ . نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبهء ۲۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ و ۲، ص ۳۰۸ ] اسلام ذلّت و تسلیم شدن در برابر ستمگران را نپذیرفته است:یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ. (توبه: ۷۳)ای پیامبر با کافران و منافقان به جهاد برخیز و بر آنان سخت بگیر.فَمَنِ اعْتَدَی ََ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی ََ عَلَیْکُمْ. (بقره: ۱۹۴)هر کس به شما تعدّی کرد و حمله ور شد مقابله به مثل کنید.اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است اشک کباب باعث طغیان آتش است دفاع از مظلومان که اسلام بدان سفارش کرده، از سوی خرد و خردورزان نیز پذیرفته شده است. «مطابق عقل سلیم مظلومانی که مورد تجاوز ظالمان قرار گرفته اند و هستی آنها درمعرض نابودی قرار دارد مجازند و حق دارند تا برای سرکوبی مهاجم دست به سلاح برده ودفع شر نمایند.[ . ترجمهء المیزان، ج ۴، ص ۶۰۲ و ۶۰۱ ] در فصل دفاع مشروع از دیدگاه فقه با شرایط دفاع آشنا شدیم و روشن شدکه دفاع مشروع از اصول مشترک بین فقه و حقوق بین الملل است/> منبع ترور و دفاع مشروع، پژوهشکده تحقیقات اسلامی،نشر زمزم هدایت(1386)

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد