خانه » همه » مذهبی » فلسفه تسميه کتاب داود به زبور چيست و چگونه نازل شده است؟

فلسفه تسميه کتاب داود به زبور چيست و چگونه نازل شده است؟

حضرت داود ـ عليه السلام ـ يکي از پيامبران بزرگ الهي است که در کسوت پادشاهي به حل مشکلات مردم و قضاوت عادلانه ميان آن ها مي پرداخت و در اداي وظيفه پيامبري با وعظ و اندرز به راهنمائي و هدايت انسان ها مشغول بود، او انسان برگزيده اي بودکه با معرفت خداوندي همواره به دعا و نيايش و عبادت مي پرداخت و با پند و اندرزهايي که خداوند بر او نازل کرده، لحظه اي از ياد خدا غافل نمي شد و خداوند با نزول زبور به او فضيلت داد:
«… و ما بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم و به داود زبور بخشيديم»[1]زبور درلغت به معني نوشته است اما نوشته اي که با استحکام توام باشد.[2] و مانند «کتاب» که به مکتوب گفته مي شود زبور هم به معني مزبور است يعني نوشته شده و عرب هر وقت بخواهد بگويد فلاني فلان مطلب را نوشت، مي گويد: زبره يعني آن را نوشت.[3] و در قرآن کريم نيز به اين معني استعمال شده است:
«و کلّ شيء فعلوه في الزّبر؛[4]و هر کاري را انجام داده اند در نامه هاي اعمال شان نوشته شده است.»
زُبُر به معني کتاب هاي آسماني نيز استعمال شده است که در اين آيات نيز به کتب آسماني نوشته شده اطلاق شده است، چنانچه خداوند به رسول اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايد: «اگر تو را تکذيب مي کنند در گذشته هم رسولاني را تکذيب مي کردند که با دلايل آشکار و نوشته هاي متين و محکم [الزبر] و کتاب روشني بخشي آورده بودند.»[5] با توجه به اين که زبر به معني نوشته متين و محکم است و در قرآن کريم هم به نوشته و کتب آسماني اطلاق شده است. کلمه «زبور» اسم مي شود براي کتاب هايي که بر پيامبران نازل مي شد ولي بعد ها علم شده است براي کتابي که خداوند آن را بر حضرت داود نازل کرده اند.[6]در برخي از شرح هايي که برکتاب مقدس و نيز خود زبور نوشته شده علت اين کار را نوشته شدن زبور به دست حضرت داود مي دانند يعني چون حضرت داود با دست خود آن را مي نوشت و به نوشته اي که متين باشد زبور گفته مي شد، لذا به کتاب حضرت داود زبور گفتند.[7]دليل ديگر اين که زبور حضرت داود را در معبدها مي نوشتند و مردم با خواندن آن خدا را حمد، تسبيح و شکر کرده و با خدا به راز و نياز و دعا مي پرداختند.[8] زيرا زبور حضرت داود سراسر دعا، حمد و تسبيح الهي، اندرز و توصيه هاي اخلاقي و راهنمايي ها بود و البته احکام تازه اي نداشت و حضرت داود پيرو آئين حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بودند.[9]بنابر اين زبور به معناي نوشته شده که با دست مبارک حضرت داود ـ عليه السلام ـ در نسخه اي نوشته شده بود و از طرفي چون در معبدها هم نوشته مي شد مردم به آن زبور يعني وحي نوشته شده مي گفتند و به مرور زمان کلمه «زبور» عَلَم بر کتاب حضرت داود شده است.
کتاب زبور حضرت داود ـ عليه السلام ـ امروز در کتاب مقدس در عهد عتيق با عنوان مزامير داود و در 150 فصل آمده است که هر فصلي را مزمور مي نامند و مزامير جمع است. هر چند برخي از فصل ها را نمي توان گفت همان زبور حضرت داود است چون اين کتاب ها دست خوش تحريف و دگرگوني بوده اند، اما قسمت هاي زيادي از اين 150 فصل را مي توان از زبور حضرت داود ـ عليه السلام ـ دانست.[10]اما اين که زبور چگونه نازل شده در روايات آمده که در ماه رمضان بر حضرت داود ـ عليه السلام ـ از طريق وحي نازل شد[11] هر چند که کتاب شريعت نبود و از اين نتيجه مي گيريم که خداوند گاهي دعا و مناجات هم براي پيامبران نازل مي کرد. و در تفاسير آمده که زبور شيئاً فشيئاً است[12] يعني فصل فصل نازل مي شد. و در قرآن کريم زُبُر به معني فصل فصل و قطعه قطعه آمده است چنان چه ذو القرنين براي ساخت سد گفت:
«آتوني زُبَرَ الحديد…[13]: قطعات آهن برايم بياوريد»
با اين نگاه هم مي توانيم بگوئيم يکي ديگر از دلايل نام گذاري کتاب آسماني حضرت داود به زبور اين است که زبور قطعه قطعه و فصل و فصل است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اهل البيت ـ عليهم السلام ـ في الکتاب المقدس، کاظم نصيري.
2. المزامير دراسته و شرح و تفسير، الاب متي المسکين، سه جلدي.
 
پي نوشت ها:
[1] . اسراء / 55.
[2] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1374ش، ج3، ص 199.
[3] . طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج5، ص 229.
[4] . قمر / 52.
[5] . آل عمران / 184؛ و رک: نحل / 44؛ قمر / 43؛ فاطر / 25.
[6] . مجمع البحرين، ج3، ص 314.
[7] . الاب متي المسکين، المزامير دراسته و شرح و تفسير، قاهره، ديرالقديس ابنا مقار، چاپ اول، 2002م، ج1، ص 80.
[8] . همان، ص 7.
[9] . طيب، عبدالحسين، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378ش، ج4، ص 272.
[10] . تفسير نمونه، ج4، ص 215.
[11] . بحراني، هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، موسسه بعثت، چاپ اول، 1415ق، ج2، ص 201.
[12] . حسيني شيرازي، محمد، تقريب القرآن الي الاذهان، بيروت، دارالعلوم للطباعه و النشر، چاپ اول، 1424ق، ج1، ص 585.
[13] . کهف / 96.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد