طلسمات

خانه » همه » مذهبی » فلسفه عزاداری-روش عزاداری-دلایل عزاداری

فلسفه عزاداری-روش عزاداری-دلایل عزاداری

عزادارى به شکل اظهار حزن و اندوه از مصیبت هاى وارده به اولیاى الهى، یکى از روش هاى توسّل به آنان است. درباره زمان پیدایش مراسم عزادارى و نوحه خوانى، گفتنى است: هر انسانى که عزیز و محبوبش را از دست مى دهد، در فراق او و حزن از دست دادن وى، غمگین شده و گریه مى کند و براى بزرگداشت یاد او، مراسمى بر پا مى دارد. این امر طبیعى و کاملاً درست و مطابق با فطرت و امیال درونى انسان ها است. ما نیز به پاس زحمات مخلصانه امامان(ع) و با هدف تکریم و زنده کردن یاد و مکتب اولیاى الهى، مراسم عزادارى برگزار مى کنیم. در حقیقت، هدف این مراسم، زنده کردن یاد و نام و مکتب آنان و پیروى از ایشان است. امامان معصوم(ع) خود بر زنده کردن قیام امام حسین(ع) و بر پایى مراسم عزادارى، تأکید کرده و از ثواب گریه بر آن حضرت سخن گفته اند. مى توان همین سخنان را ریشه مراسم عزادارى دانست. البته این مراسم باید احیا کننده مکتب امام حسین(ع)، بیان مناقب اهل بیت و همراه با درس گرفتن و تربیت شدن شخص سوگوار باشد. این مجالس باید خالى از حرکات و پیرایه هاى نادرست و به گونه اى باشد که احیاى دین و مکتب اولیاى الهى تأمین شود. باید اعتراف کرد در برخى موارد – به ویژه در بعضى از مکان ها – این مراسم و اعمال با پیرایه هاى نادرست آمیخته شده و باید از آنها دورى کرد.
در مورد فلسفه مراسم عزادارى به ویژه براى امام حسین(ع) بیان چند نکته بایسته است:
1. زنده نگه داشتن نهضت عاشورا، موجب احیا و ترویج دائمى مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است.
2. عزادارى، نوعى پیوند عاطفى با آن مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگران است و به تعبیر استاد مطهرى: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او است».
3. عزادارى براى اهل بیت، موجب حفظ هویت فرهنگى ما و تحقّق هدف والاى آنان است؛ به طورى که گذشت قرن ها و عصرها، نمى تواند بین آنها جدایى افکند. این مسأله موجب نفوذ ناپذیرى از تأثیرات و انحرافات دشمنان مى گردد و مکتب را سالم نگه مى دارد. از این رو استعمارگران براى نابودى هویت ملّت هاى اسلامى، مى کوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلام قطع کنند تا با ایجاد این خلأ، زمینه القاى فرهنگ غربى را فراهم آورند. جهت آگاهى بیشتر نگا: پرسش ها و پاسخ هاى، شماره 13 ویژه محرم.

——————–
فهرست منابع

32. قرآن کریم
33. نهج البلاغه
34. ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغه، چ 2، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1386 ه.ق.
35. ابن اثیر، اسد الغابه، دار الکتب العلمیه.
36. ابن جبان، صحیح، مؤسسة الرسالة، 1414 ه.ق.
37. ابن جوزى، الوفاء باحول المصطفى، چ 1، دار الکتب العلمیه، 1408 ه.ق.
38. ابن حزیمه، صحیح، المکتب الاسلامى، 1412 ه.ق.
39. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، المطبعة الحیدریه، نجف، 1376 ه.ق.
40. ابن طاووس، اقبال، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1414 ه.ق.
41. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت.
42. ابى داوود، سنن ابى داود، دار الفکر، بیروت، 1401 ه.ق.
43. احمد بن حنبل، مسند، دار صادر، بیروت.
44. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، چ 1، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره.
45. ارشاد، دار المفید، بیروت، 1413 ه.ق.
46. الجدیع، دکتر ناصر، الشفاعة عند اهل السنة، چ 1، دار اطلس للنشر و التوزیع، ریاض، 1417 ه.ق.
47. الوارعى، ابى عبدالرحمن، الشفاعة، چ 3، مؤسسة الریان، بیروت، 1420 ه.ق.
48. بخارى، صحیح، دار الفکر، بیروت، 1410 ه.ق.
49. ترمذى، سنن ترمذى، دار الفکر، بیروت، 1402 ه.ق.
50. حاکم نیشابورى، مستدرک صحیحین، دار الفکر، بیروت، 1348 ه.ق.
51. خوانسارى، جمال الدین، شرح غررالحکم و درر الکلم، انتشارات دانشگاه تهران.
52. راغب اصفهانى، مفردات، المکتبة المرتضویه، تهران.
53. سبحانى، جعفر، شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، چ 1، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1354 ه.ش.
54. سبکى، تقى الدین، شفاء السقام فى زیارة خیرالانام، چ 1، دار الجیل، بیروت، 1411 ه.ق.
55. شبهانى، شیخ یوسف، شواهد الحق فى الاستغاثة بسید الحق، دار الفکر، بیروت، 1410 ه.ق.
56. شجاعى، محمد، تجسم عمل و شفاعت، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، تهران.
57. شیخ صدوق، امالى، چ 1، مؤسسة البعثه، تهران، 1417 ه.ق.
58. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، چ 2، دار الاضواء، بیروت، 1413 ه.ق.
59. ضیاءآبادى، سید محمد، توسّل، چ 3، بنیاد بعثت، تهران، 1375 ه.ش.
60. طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چ 2، اسماعیلیان، 1394ه.ق.
61. طبرانى، المعجم الاوسط، دار الحرمین، بیروت، 1415 ه.ق.
62. طبرانى، المعجم الکبیر، مکتبة ابن تیمیه، قاهره.
63. فیروز آبادى، مجد الدین، القاموس المحیط، دار المعرفة، بیروت.
64. کلینى، محمد بن یعقوب، کافى، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1411 ه.ق.
65. متقى هندى، کنز العمال، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409 ه.ق.
66. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار الوفاء، بیروت.
67. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، چ 2، مؤسسه دار الحدیث.
68. مسلم، صحیح، دار الفکر، بیروت.
69. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، چ 8، انتشارات صدرا، تهران، 1378 ه.ش.
70. نسائى، سنن نسائى، دارالفکر، بیروت، 1348 ه.ق.

فلسفه عزاداری-روش عزاداری-دلایل عزاداری

عزادارى به شکل اظهار حزن و اندوه از مصیبت هاى وارده به اولیاى الهى، یکى از روش هاى توسّل به آنان است. درباره زمان پیدایش مراسم عزادارى و نوحه خوانى، گفتنى است: هر انسانى که عزیز و محبوبش را از دست مى دهد، در فراق او و حزن از دست دادن وى، غمگین شده و گریه مى کند و براى بزرگداشت یاد او، مراسمى بر پا مى دارد. این امر طبیعى و کاملاً درست و مطابق با فطرت و امیال درونى انسان ها است. ما نیز به پاس زحمات مخلصانه امامان(ع) و با هدف تکریم و زنده کردن یاد و مکتب اولیاى الهى، مراسم عزادارى برگزار مى کنیم. در حقیقت، هدف این مراسم، زنده کردن یاد و نام و مکتب آنان و پیروى از ایشان است. امامان معصوم(ع) خود بر زنده کردن قیام امام حسین(ع) و بر پایى مراسم عزادارى، تأکید کرده و از ثواب گریه بر آن حضرت سخن گفته اند. مى توان همین سخنان را ریشه مراسم عزادارى دانست. البته این مراسم باید احیا کننده مکتب امام حسین(ع)، بیان مناقب اهل بیت و همراه با درس گرفتن و تربیت شدن شخص سوگوار باشد. این مجالس باید خالى از حرکات و پیرایه هاى نادرست و به گونه اى باشد که احیاى دین و مکتب اولیاى الهى تأمین شود. باید اعتراف کرد در برخى موارد – به ویژه در بعضى از مکان ها – این مراسم و اعمال با پیرایه هاى نادرست آمیخته شده و باید از آنها دورى کرد.
در مورد فلسفه مراسم عزادارى به ویژه براى امام حسین(ع) بیان چند نکته بایسته است:
1. زنده نگه داشتن نهضت عاشورا، موجب احیا و ترویج دائمى مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است.
2. عزادارى، نوعى پیوند عاطفى با آن مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگران است و به تعبیر استاد مطهرى: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او است».
3. عزادارى براى اهل بیت، موجب حفظ هویت فرهنگى ما و تحقّق هدف والاى آنان است؛ به طورى که گذشت قرن ها و عصرها، نمى تواند بین آنها جدایى افکند. این مسأله موجب نفوذ ناپذیرى از تأثیرات و انحرافات دشمنان مى گردد و مکتب را سالم نگه مى دارد. از این رو استعمارگران براى نابودى هویت ملّت هاى اسلامى، مى کوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلام قطع کنند تا با ایجاد این خلأ، زمینه القاى فرهنگ غربى را فراهم آورند. جهت آگاهى بیشتر نگا: پرسش ها و پاسخ هاى، شماره 13 ویژه محرم.

——————–
فهرست منابع

32. قرآن کریم
33. نهج البلاغه
34. ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغه، چ 2، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1386 ه.ق.
35. ابن اثیر، اسد الغابه، دار الکتب العلمیه.
36. ابن جبان، صحیح، مؤسسة الرسالة، 1414 ه.ق.
37. ابن جوزى، الوفاء باحول المصطفى، چ 1، دار الکتب العلمیه، 1408 ه.ق.
38. ابن حزیمه، صحیح، المکتب الاسلامى، 1412 ه.ق.
39. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، المطبعة الحیدریه، نجف، 1376 ه.ق.
40. ابن طاووس، اقبال، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1414 ه.ق.
41. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت.
42. ابى داوود، سنن ابى داود، دار الفکر، بیروت، 1401 ه.ق.
43. احمد بن حنبل، مسند، دار صادر، بیروت.
44. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، چ 1، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره.
45. ارشاد، دار المفید، بیروت، 1413 ه.ق.
46. الجدیع، دکتر ناصر، الشفاعة عند اهل السنة، چ 1، دار اطلس للنشر و التوزیع، ریاض، 1417 ه.ق.
47. الوارعى، ابى عبدالرحمن، الشفاعة، چ 3، مؤسسة الریان، بیروت، 1420 ه.ق.
48. بخارى، صحیح، دار الفکر، بیروت، 1410 ه.ق.
49. ترمذى، سنن ترمذى، دار الفکر، بیروت، 1402 ه.ق.
50. حاکم نیشابورى، مستدرک صحیحین، دار الفکر، بیروت، 1348 ه.ق.
51. خوانسارى، جمال الدین، شرح غررالحکم و درر الکلم، انتشارات دانشگاه تهران.
52. راغب اصفهانى، مفردات، المکتبة المرتضویه، تهران.
53. سبحانى، جعفر، شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، چ 1، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1354 ه.ش.
54. سبکى، تقى الدین، شفاء السقام فى زیارة خیرالانام، چ 1، دار الجیل، بیروت، 1411 ه.ق.
55. شبهانى، شیخ یوسف، شواهد الحق فى الاستغاثة بسید الحق، دار الفکر، بیروت، 1410 ه.ق.
56. شجاعى، محمد، تجسم عمل و شفاعت، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفى، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، تهران.
57. شیخ صدوق، امالى، چ 1، مؤسسة البعثه، تهران، 1417 ه.ق.
58. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، چ 2، دار الاضواء، بیروت، 1413 ه.ق.
59. ضیاءآبادى، سید محمد، توسّل، چ 3، بنیاد بعثت، تهران، 1375 ه.ش.
60. طباطبائى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چ 2، اسماعیلیان، 1394ه.ق.
61. طبرانى، المعجم الاوسط، دار الحرمین، بیروت، 1415 ه.ق.
62. طبرانى، المعجم الکبیر، مکتبة ابن تیمیه، قاهره.
63. فیروز آبادى، مجد الدین، القاموس المحیط، دار المعرفة، بیروت.
64. کلینى، محمد بن یعقوب، کافى، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1411 ه.ق.
65. متقى هندى، کنز العمال، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409 ه.ق.
66. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار الوفاء، بیروت.
67. محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، چ 2، مؤسسه دار الحدیث.
68. مسلم، صحیح، دار الفکر، بیروت.
69. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، چ 8، انتشارات صدرا، تهران، 1378 ه.ش.
70. نسائى، سنن نسائى، دارالفکر، بیروت، 1348 ه.ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد