هدف از پيدايش كرات آسماني و سيارهها همانند ساير موجودات ديگر، براي تكامل و رسيدن آنها به كمال شايستة خودشان است.
توضيح اينكه: ساحت پاك خداوند از كارهاي لغو و بيهوده، دور و پيراسته است و او در تمام كارهاي خود هدف دارد و هر موجودي را به خاطر هدفي آفريده است و البته چگونگي هدف در كارهاي خدا و كارهاي انسان كاملاً فرق دارد.
از آنجا كه انسان موجودي سراپا نياز و احتياج است و حتي يك لحظه هم نياز از ذاتش قطع نميشود طبعاً براي تكامل و رفع نيازمنديهاي خود دست به كار و فعاليت ميزند. مثلاً غذا ميخورد،آب ميآشامد، لباس ميپوشد، تحصيل ميكند، براي اينكه گوشهاي از نيازمنديهاي مادي و معنوي خود را برطرف سازد.
كوتاه سخن اينكه: معمولاً انسان هر كاري كه انجام ميدهد به خاطر نفع خويش و يا به خاطر دفع زيان است كه در ترك اين كار احساس ميكند در همة اين كارها سود وتكامل خود را جستجو ميكند، زيرا از هر سو احتياج و نياز انسان را فراگرفته است و ناچار است براي حفظ و تكامل خويش كارهاي گوناگوني انجام دهد.
اما تفاوت روشني ميان خداوند و بشر هست زيرا او غني و بينياز و انسان سراپا نياز و احتياج است در نتيجه روشن ميشود كه «هدف افعال خداوند» معني ديگري دارد و درست نقطة مقابل تفسيري است كه براي افعال بشر گفته شد. از آنجا كه خداوند وجودي نامحدود و نامتناهي است فقر و نياز در ذات پاك او تصوّر ندارد، زيرا كمالي نيست كه او دارا نباشد. در اين صورت هدف در كارهاي او بايد «رساندن نفع به ديگري» باشد.
به عبارت روشنتر، خداوند وجودي است از هر نظر بيپايان و كامل و هيچگونه احتياج و نيازي در ذات او راه ندارد و از طرفي ميدانيم كه كارهاي او بر طبق مصالح و حكمت است و ساحت او از كارهاي لغو پيراسته است، در اين صورت نتيجه ميگيريم كه منظور او از آفرينش رفع نياز از خود نبوده و نتيجة خلقت به طور مسلّم به خود موجودات برميگردد و هدف اين است كه هر موجودي را به كمال شايستة خود برساند.
تكامل در جهان طبيعت
مطالعة اجمالي در جهان آفرينش، ما را از حقيقت روشني آگاه ميسازد و آن اينكه سراسر جهان مهد تكامل و پرورش موجودات است. مثلاً اشعة گرم و حرارت آفتاب بر صفحة درياها و اقيانوسها ميتابد، قسمتي از آبهاي دريا را به صورت بخار به سمت بالا ميفرستد، باد و طوفان بر سينة بخار ميكوبد و آن را به نقاط خشكي ميراند، بخار دريا پس از يك سلسله فعل و انفعالهاي طبيعي به صورت قطرات زلال باران و دانههاي شفاف برف به روي زمين فروميريزد و به چهرة بيجان زمين روح تازهاي ميبخشد و زمين با جنبش آرام خود اسرار دروني خود را بيرون ريخته و دشت و صحرا به صورت مخملي سبزرنگ در ميآيد و اين چنين است كه زمين سير تكاملي خود را ميپيمايد.
كرات آسماني و سيارهها و ستارهها نيز از اين قانون مستثنا نيستند و از نظر هدف و راز آفرينش با موجودات ديگر فرقي ندارد و هدف از آفرينش آنها نيز جز اين نيست كه به كمال شايستة خود برسند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معارف قرآن،استاد مصباح يزدي، سنجش خداشناسي.
2. تفسير نمونه، ج10،ص449 به بعد و ج11 ص167 به بعد و ج 10 ص 120 به بعد.