فلسفه نیّتعنصرى که به عمل انسان، بها مى دهد، نیت و انگیزه و هدف اوست. نیّت، رکن عبادت است. اگر عملى بدون نیّت انجام شود، یا نیّت غیرخدایى داشته باشد، باطل است. نیّت، اصل و اساس عمل است. مقدّس ترین کارها به خاطر نیّت بد، فاسد مى شود و ساده ترین کارها، با نیت خوب، ارزشى بسیار پیدا مى کند.
نیّت خدایى، عامل جذب الطاف الهى است. هر که در راه خدا تلاش کند خداوند هم راه هاى خودش را به او مى نمایاند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[1] و نیت شرط قبولى عمل است.
امام صادق علیه السلام از قول خداى متعال نقل مى کنند و مى فرمایند: «لَمْ أَقْبَلْهُ إِلاَّ مَا کَانَ خَالِصاً»[2] ؛ «جز آنچه را خالص براى من مى باشد، نمى پذیرم»[3] .
فلسفه قیام
«حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار براى اداء حق عبودیت و بندگى او… و بداند که در فرداى قیامت او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنى است که چگونگى آن را این ایستادن تعیین مى کند و لذا سزاوار است که انسان آن چه در توان دارد در تصحیح قیام نماز خود، به کار گیرد…[4] .
فلسفه رکوع
رکوع آن است که پس از پایان سوره، به نیت تعظیم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شویم که دست ها به زانوها برسد، کمر صاف باشد، گردن کشیده باشد.
حضرت على علیه السلام در بیان فلسفه چنین حالتى در رکوع مى فرماید: «معناى کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم، اگر چه گردنم زده شود، و معناى سر برداشتن از رکوع و گفتن «سمع اللّه» این است که حمد و ثناى ما را مى شنود، آن خدایى که مرا از نیستى و عدم به وجود آورده است»[5] .
فلسفه سجده
سجده، نشان تذلّل و خاکسارى در برابر خداوند و عالى ترین درجه عبودیت است. انسان با سجده، خود را همرنگ با هستى مى کند:
«وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ»[6] .
سجده بهترین حالتى است که انسان به خدا نزدیک مى شود. سجده، رمز دوران هاى چهارگانه زندگى انسان است.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: سجده اول، یعنى این که از خاک هستم، سر برداشتن رمز زندگى دنیایى است. سجده دوم، رمز مردن و به خاک خفتن است، سر برداشتن از سجده دوّم، رمز محشور شدن است[7] و این کلام امیرالمؤمنین علیه السلاممضمون این آیه است که:
«مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى»[8] ؛ «ما شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر مى گردانیم و بار دیگر از خاک، بیرونتان مى آوریم».
پاورقی:
1- عنکبوت 29، آیه 69.
2- بحارالأنوار، ج 67، ص 243.
3- قرائتى، محسن، پرتوى از اسرار نماز، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، هجدهم، 1387، صص 115 و 116.
4- حاج میرزا جواد ملکى تبریزى، اسرار الصلوه، انتشارات پیام آزادى، 1363، ص 323.
5- بحارالأنوار، ج 81، ص 253.
6- نحل 16، آیه 49.
7- بحارالانوار، ج 82، ص139.
8- طه 20، آیه 55.
نیّت خدایى، عامل جذب الطاف الهى است. هر که در راه خدا تلاش کند خداوند هم راه هاى خودش را به او مى نمایاند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[1] و نیت شرط قبولى عمل است.
امام صادق علیه السلام از قول خداى متعال نقل مى کنند و مى فرمایند: «لَمْ أَقْبَلْهُ إِلاَّ مَا کَانَ خَالِصاً»[2] ؛ «جز آنچه را خالص براى من مى باشد، نمى پذیرم»[3] .
فلسفه قیام
«حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار براى اداء حق عبودیت و بندگى او… و بداند که در فرداى قیامت او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنى است که چگونگى آن را این ایستادن تعیین مى کند و لذا سزاوار است که انسان آن چه در توان دارد در تصحیح قیام نماز خود، به کار گیرد…[4] .
فلسفه رکوع
رکوع آن است که پس از پایان سوره، به نیت تعظیم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شویم که دست ها به زانوها برسد، کمر صاف باشد، گردن کشیده باشد.
حضرت على علیه السلام در بیان فلسفه چنین حالتى در رکوع مى فرماید: «معناى کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم، اگر چه گردنم زده شود، و معناى سر برداشتن از رکوع و گفتن «سمع اللّه» این است که حمد و ثناى ما را مى شنود، آن خدایى که مرا از نیستى و عدم به وجود آورده است»[5] .
فلسفه سجده
سجده، نشان تذلّل و خاکسارى در برابر خداوند و عالى ترین درجه عبودیت است. انسان با سجده، خود را همرنگ با هستى مى کند:
«وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ»[6] .
سجده بهترین حالتى است که انسان به خدا نزدیک مى شود. سجده، رمز دوران هاى چهارگانه زندگى انسان است.
حضرت على علیه السلام مى فرماید: سجده اول، یعنى این که از خاک هستم، سر برداشتن رمز زندگى دنیایى است. سجده دوم، رمز مردن و به خاک خفتن است، سر برداشتن از سجده دوّم، رمز محشور شدن است[7] و این کلام امیرالمؤمنین علیه السلاممضمون این آیه است که:
«مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى»[8] ؛ «ما شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر مى گردانیم و بار دیگر از خاک، بیرونتان مى آوریم».
پاورقی:
1- عنکبوت 29، آیه 69.
2- بحارالأنوار، ج 67، ص 243.
3- قرائتى، محسن، پرتوى از اسرار نماز، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، هجدهم، 1387، صص 115 و 116.
4- حاج میرزا جواد ملکى تبریزى، اسرار الصلوه، انتشارات پیام آزادى، 1363، ص 323.
5- بحارالأنوار، ج 81، ص 253.
6- نحل 16، آیه 49.
7- بحارالانوار، ج 82، ص139.
8- طه 20، آیه 55.