فکری به حال غربت علی (ع) کنیم
فکری به حال غربت علی (ع) کنیم
ما شیعیان علی علیه السلام هستیم خود را شیفته آن حضرت می دانیم و با این حال بسیاری از ما با منش و سیره عملی ایشان غریبه ایم ما پیرو ایشان نیستیم بلکه پیرو یک اسم هستیم بدون هیچ بصیرتی اگر ما شیفته علی علیه السلام بودیم اینگونه آلوده به نفسانیات نبودیم .
واقعا اگر الان از ما بپرسند یک سخن از امام علی علیه السلام مثلا در فلان زمینه بگو بسیاری از ما حتی یک حدیث از ایشان در خاطر نداریم .
نمونه بارزش همین نهج البلاغه که این قدر در میان ما غریب است ما اگر علی دوست بودیم سخنان گهربارش را در عمق دل و جان و خاطرمان قرار می دادیم نه اینکه اصلا ندانیم این کتاب شریف شامل چه مباحثی است . بعضا اینرا بهانه می کنیم که وقت نداریم،متنش را نمی فهمیم ، و به دردمان نمی خورد و … و همه خوب می دانیم که این ها بهانه های بیش نیست .
با خود صادق باشیم وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
گنجی که از آن غافلیم
بسیاری از اهل بصیرت و دقت که سیری در ساحل دریای بیکران نهجالبلاغه کرده و قدحی از زمزم زلال معارف آن بر داشته و پرتویی از نور حقایق آن را دیده باشند، در تعریف نهجالبلاغه سخنی گفته و نکتهای نگاشتهاند که در این جا به چند نمونه از آن ها اشاره میشود:
وقتی برای فرمایشات گرانقدر کسی که قرآن ناطق است و سخنانش کلید فهم قرآن است و سیره اش راه روشن انسانیت و کمال است کوچکترین ارزش قائل نیستیم چگونه با بی شرمی دم از علی و علوی بودن میزنیم ،چگونه میخواهیم علی را بشناسیم .چگونه می خواهیم از مقام حضرتش پیروی کنیم و مدافع آرمان هایش باشیم ؟ با کدام آگاهی و از کجا ؟
1ـ کلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ بارقهای از علم الهی و عطری از سخنان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ است.[ سید رضی، مقدمه نهج البلاغه ، صفحه 15]
2ـ من به هنگام مطالعه این کتاب گاه خود را در جهانی مییافتم که ارواح بلند معانی، با زیور عبارتهای پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهی مییافتم که عقل نورانی از عالم الوهیت جدا گشته است و به روح انسانی اتصال یافته او را از لابهلای پردههای طبیعت بیرون آورده و تا سراپرده ملکوت اعلی بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرینش رسانده است.[ شیخ محمد عبده، مقدمه شرح نهج البلاغه، صفحه 10]
3ـ نهج البلاغه کتابی است که نسیم دلانگیز آن اگر به قبری بوزد، صاحب قبر از عطر جانفزای آن زنده میشود.[ علامه حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، صفحه 5]
4ـ نهج البلاغه فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است.[ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، صفحه 24]
بدلیل این ویژگیها است که به آسانی میتوان گفت: نهج البلاغه کتابی است که گویا با مسایل و رویدادهای هر زمان همراه و همگام است و با تمامی ویژگیها و ریزه کاریها و جریانهای هر عصر آشناست، چه این که نهج البلاغه تجلیگاه عشق، معرفت، سیاست، انسانیت، حکومت، عدالت، حکمت، تربیت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه اینکه صدها مسئله مبهم معرفتی درباره توحید، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختی و جهان شناختی و مانند آن را به زیباترین بیان و دلانگیزترین روش طرح و تحلیل کرده است و رمز اصلی وجود این همه زیبایی در نهج البلاغه آن است که امیرمؤمنان شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعلیمات پیامبر اکرم(ص)، اول قرآن را خوب فهمید و به آن عمل کرد آنگاه همه معارف وحی در کلمات او به صورت نهج البلاغه تجلی کرده است.
عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ در حوزههای علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیهالسلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشهها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه میماند هر چند نامشان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانهایم
مهجوریت نهج البلاغه
یکی از مسایل دردناک که هرگز نمیتوان انکار نمود، مسئله مهجوریت نهج البلاغه در میان امت اسلامی و حتی شیعیان آن حضرت است، گر چه به برکت نظام اسلامی نهج البلاغه نیز همانند بسیاری از معارف مهجور الهی به تدریج از مهجوریت رهایی یافته، اما این واقعیت تلخ هرگز قابل انکار نیست که نهجالبلاغه مهجور است همانطور که امیرمؤمنان، مظلوم بلکه مهجور بود، برخی از بزرگان نکتهآموز درباره مهجوریت نهج البلاغه این گونه نالیدهاند: (… عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش در میان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ در حوزههای علمیه شیعه غریب و تنهاست هم چنان که خود علی ـ علیهالسلام ـ غریب و تنهاست، بدیهی است که اگر محتویات کتابی و یا اندیشهها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد این کتاب و یا آن شخص عملاًَ تنها و بیگانه میماند هر چند نامشان با هزار تجلیل و تعظیم برده شود، ما باید اعتراف کنیم که با نهج البلاغه بیگانهایم، دنیای روحی که برای خود ساختهایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج البلاغه.[ شهید مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صفحه 9]
شیوه انس و بهرهمندی از نهج البلاغه
بدون تردید داشتن تعهد و احساس نیاز دردمندانه برای کار، برخورداری از اخلاص و نیت پاک، توکل همه جانبه به خدا، ایمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتکار و شکیبایی و بردباری در جریان کار، انسان را وادار میکند که به دنبال پیدا کردن راههای هدایت و نجات و رسیدن به کمال و عزت باشد، در این راستا غنیترین گنجینه الهی و آسمانی قرآن مجید است که بعد از قرآن نهج البلاغه که مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترین استفادهها و بهرهمندی از معارف نهج البلاغه را میتوان برد که ممکن است در این رابطه روشهای متعدد و گوناگونی برای بهرهمندی از نهج البلاغه وجود داشته باشد اما از جمله دو شیوه تاکنون مفید آزموده شده و کارساز بوده است:
1ـ یکی روش فراگیری آزاد که انسان برای اساس عشق و علاقه خود، کتاب نهج البلاغه را تهیه نماید و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه کند، البته این روش وقتی جواب خواهد داد که پیش زمینه هایی برای بهرهگیری از نهج البلاغه فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخی علوم نظیر ادبیات عرب، فلسفه، کلام، عرفان اسلامی، تاریخ اسلام تا اندازهای آشنا باشد و در ضمن از شرحهایی که تاکنون برای نهج البلاغه و درباره برخی خطبههای آن نگارش یافته است مانند شرح ابنمیثم بحرانی، شرح ابنالحدید، شرح علّامه شوشتری و شرح علّامه جعفری نیز استفاده نماید تا بتواند نکات ظریف و نهفته معارف نهج البلاغه را بهطور کامل درک کند. (برای اطلاع بیشتر از نحوه استفاده از این روش به منبع ذیل مراجعه شود.)[ دكتر سید محمد مهدی جعفری، آموزش نهج البلاغه، ج 1]
2ـ شیوه دوم که بهطور یقین کارآمدتر و مفیدتر خواهد بود آن است که انسان نهج البلاغه را به عنوان یک متن علمی تخصصی در محضر فردی که کارشناس معارف نهج البلاغه در محورهای مختلف باشد بهطور دقیق و منظم تحصیل کند و دوره آموزشی و فراگیری برایش تدارک ببیند این روش در صورتی بهتر عمل خواهد شد که در مراکز علمی نظیر حوزه و دانشگاه نهج البلاغه به عنوان متن درسی دانشپژوهان قرار داده شود. چنانکه در گذشته برخی از بزرگان نه تنها متن نهج البلاغه بلکه بعضی شرحهای آن را در محضر بزرگان تحصیل میکردهاند که از جمله در اجازه نامهای که فخرالمحققین برای سید حیدر آملی داده آمده است که سید حیدر آملی از جمله کتابهایی را که نزد فخرالمحققین فراگرفته است نهج البلاغه و شرح میثم بحرانی به نهج البلاغه بوده است.[ سید حیدر آملی، تفسیر المحیط الاعظم والبحر الخفم، ج 1]
ما معتقدیم اندیشه و نظر نهج البلاغه شهامت و مردانگی و عظمتِ روح به انسان میدهد، زیرا این کتاب از روح بزرگ و نیرومندی صادر شده که با همه مشکلات و مصائب هم چون شیری پولادین اراده روبهرو گردیده است
این مسئله دو نکته اساسی را میرساند یکی این که بزرگان از علمای شیعه در قدیم بر اساس عنایت و اهمیت خاصی که به نهج البلاغه میدادهاند آن را جزء متون درسی طلاب قرار داده بودهاند. و دیگر این که بهترین روش بهرهمندی از نهج البلاغه همان است که نزد متخصصی فن فراگرفته شود.
جلوهای از آثار انس با نهج البلاغه
از آنجا که نهج البلاغه نازله روح بلند امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ است و در حقیقت نموداری از کمالات وجودی و اوصاف الهی آن حضرت است که در کلام او تجلی کرده است، لذا انس و حشر مداوم با نهج البلاغه گذشته از درک معارف الهی به انسان، روحیه ایثار، فداکاری، عدالتخواهی، آزادمنشی، جوانمردی، شجاعت، سخاوت، ستمستیزی، گرایشات معنوی، تقواطلبی، و صدها صفت برجستهای دیگر میبخشد. چنانکه از برخی از محققان برجسته معاصر نقل شده که گفته است: (ما معتقدیم اندیشه و نظر نهج البلاغه شهامت و مردانگی و عظمتِ روح به انسان میدهد، زیرا این کتاب از روح بزرگ و نیرومندی صادر شده که با همه مشکلات و مصائب هم چون شیری پولادین اراده روبهرو گردیده است)[ دكتر زكی مبارک، نقل از نهج البلاغه و گردآورنده آن، صفحه 166]
آموزندهتر از این سخنی است که شهید مطهری از استاد نهج البلاغه خود نقل کرده است او میگوید: «… بزرگ مردی که مرا اولینبار با نهج البلاغه آشنا ساخت، میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی بود، نهج البلاغه به او حال میداد و روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمیتوانیم درست درک کنیم سیر میداد، او با نهج البلاغه میزیست، با نَفَس نهج البلاغه تنفس میکرد، روح او با این کتاب همدم بود، نبضش با این کتاب میزد و قلبش با این کتاب میطپید، جملههای این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مینمود، غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش به محاسن سپیدش همراه بود، او وقتی به نهج البلاغه میپرداخت از همه چیز بریده میشود منظرهای تماشائی و لذتبخش و آموزنده بود.[ مطهری ، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صفحه 10]
ـ این بود گذری بر ساحل پهناور نهج البلاغه، امید است که بتوانیم در این آشفته بازار دنیاپرستان، با انس و ارتباط و مطالعه مداوم و هدفمند آن، بهرههای وافر برده و از نورانیت آن به کمال و حقیقت نزدیک شویم و پرده از غربت و مهجوریت آن برداریم. (انشاء الله)
منبع : پایگاه اندیشه قم
ارسال توسط کاربر محترم سایت : fc_farshad
/ج