با سلام ، دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز پرسش جدید شما حاوی نکاتی است که لازم است باز هم جداگانه مورد بررسی قرار گیرد :
در بخشی از سوال خویش گفته اید : «. شما حتی اگر دیده باشید اگر کسی برایش سوال پیش آمده باشد و به آنها بگوئید که برود بپرسد می گوید می خواهی سرم را زیر آب کنند؟ یا بعد از حوادث اخیر می گویند می خواهی مرا به کهریزک ببرند؟ و جملاتی شبیه به این. هر چند شاید خیلی از این عبارات از روی شوخی یا مزاح بیان شود اما همین شوخی ها هم حاکی از نوعی ترس است که در جامعه وجود دارد و مردم جرئت پرسیدن هر نوع سوالی را مخصوصا در حوزه هایی مانند ولایت فقیه را ندارند.» این در حالی است که نظام اسلامی نظامی است که رهبر آن خود پیشتاز نهضت آزاد اندیشی در کشور می باشد و همانگونه که مطمئنا می دانید ایشان چند سال پیش رسما از نخبگان و مسئولان بخشهای مختلف علمی و فرهنگی کشور در خواست نمودند تا کرسیهای آزاد اندیشی و تولید علم در مراکز علمی و به ویژه دانشگاههای کشور راه اندازی شود بنابر این در چنین شرایطی که مسئولان بلندپایه نظام ، خود پیشگام ایجاد فضای آزادی نقد وانتقاد و ارائه نظریات جدید در موضوعات مختلف و به ویژه مسائل اجتماعی و سیاسی که ولایت فقیه نیز یکی از این مسائل می باشد در جامعه می شوند سخن گفتن از ترس و واهمه امری بیهوده است و همانگونه که گفتید بسیاری از مطالبی که حاکی از ترس و .. می باشد از سر شوخی و مزاح گفته می شود و نشانگر وجود نوعی ترس در جامعه نمی باشد بلکه از آنجایی که دشمنان نظام اسلامی بر علیه فضای حاکم بر نظام همواره جو تبلیغی منفی به راه انداخته و چنین القا می کنند که در جمهوری اسلامی هیچ کس را یارای پرسش کردن از نظام اسلامی و ولایت فقیه نبوده و هر کس که به خود جرات چنین کاری را دهد جای او زندان و سیاهچال است لذا آنانکه از این موضوع آگاهند همچون حزب اللهی ها و متدینین برای تمسخر سیاه نمایی های دشمنان چنین شوخی هایی می کنند و آنانکه از این موضوع آگاه نبوده و فریب تبلیغات منفی و غلط دشمنان را می خورند به دلیل عدم حضور در محیط های علمی مربوطه (که گاه به دلیل عدم حضور در داخل کشور می باشد و گاه به دلیل عدم ارتباط با این محیط ها در اثر باور کردن فریب رسانه های مغرض می باشد ) چنین ادعاهایی را مطرح می کنند که در صورتی که با این مراکز و محافل ارتباط برقرار کرده و به طرح سوالات و شبهات خویش اقدام نمایند مطمئنا خلاف بودن توهمات خویش را باور خواهند کرد . همچنانکه در حال حاضر هزاران شبکه بین المللی که عمدتاوابسته به صهیونیستها هستند روز و شب به سیاه نمایی بر علیه کشور ما مشغول هستند و چنان صحنه ای از داخل کشور ما ارائه می کنند که گویی هر بیگانه ای در کشور ما هر لحظه در معرض خطر تروریست ها قرار دارد و این در صورتی است که افرادی که اسیر این سیاهنمایی ها نمی شوند و به داخل کشور ما سفر می کنند خلاف بودن این ادعاها را به چشم می بینند به گونه ای که در یکی از مستنداتی که در همین شبها از بخش خبری بیست و سی پخش شد یکی از دانشمندان خارجی که با وجود سیاه نمایی های دشمنان به ایران سفر کرده و خلاف بودن تبلیغات غلط دشمنان را دیده و از روحیه بسیار بالا و میهمان نوازی های ایرانی ها خوشش آمده بود می گفت وصیت کرده است که پس از مرگش او را در خاک اصفهان دفن نمایند و یا سایر توریست هایی که اظهار می داشتند تا پیش از آمدن به ایران تصور می کردند به محیطی امن و پر از تروریست سفر می کنند ولی با این سفر همه این توهمات از ذهن آنهاپاک شده است بنابر این در مورد سوال ما نیز چنین اظهاراتی از سوی برخی ناآگاهان دراثر تاثیرات القائات دشمنان نظام صورت می گیرد و اگر چنان القائاتی نبود هرگز چنین توهماتی پیش نمی آمد .و اگر قرار بود هر پرسش کننده از ولایت فقیه سر از زندان در بیاورد با توجه به حجم عظیم سوالاتی که توسط مردم و جوانان و به ویژه دانشجویان درمراکز و محافل علمی و علی الخصوص این روزها در خلال برنامه های ضیافت اندیشه که این روزها در دانشگاههای کشور برگزار می شود پرسیده می شود لازم می آمد فقط طی همین چند روز هزاران نفر سر از زندان در آورند . بنابر این حتی اگر ترسی در جامعه وجود داشته باشد ترس کاذب است که منشا آن هم مشخص است و خلاف بودن آن نیز با اندکی تامل در دهها مرکز ومحفل علمی پرسش و پاسخ در باره ولایت فقیه مشخص می شود .
در بخشی از سوال خویش بار دیگر به مساله سایتهای اهل سنت اشاره نموده اید و چنین نوشته اید : « … منظور من از مطلب خاص مثلا مطرح کردن شبهه علیه شیعه یا پاسخ به سوالات شیعیان و مطالبی از این دست است. در حالی که سایت هایی که شما معرفی کرده بودید یکی از آنها خبرگزاری بود و دو تای دیگر حاوی مطالب نه چندان چالشی بود. » در ادامه نیز به معرفی چند سایت دیگر که به اعتقاد شما حاوی شبهه بر علیه شیعیان می باشد پرداخته اید . در این زمینه نیز لازم است بگوییم ما نیز فیلتر بودن برخی سایتهای اهل سنت را انکار نمی کنیم و باتوجه به فیلتر بودن سایتهای مورد اشاره شما از محتویات آنها نیز خبر نداریم اما همانگونه که شما گفته اید این سایتها حاوی شبهات می باشد و در نتیجه معتقدید دسترسی به سایتهای حاوی شبهات باید آزاد باشد این در حالی است که اولا پاسخ ما درنقض سخن شما بود که گفته بودید هیچ گونه سایتی که متعلق به اهل سنت باشد بدون فیلتر نیست و معرفی سایتهای مربوطه به عنوان جواب نقضی و از باب مشت نمونه خروار صورت گرفته بود نه اینکه قصد ما معرفی کلیه سایتهای اهل سنت باشد . ثانیا این سایتها تنها سایتهای خبری نبوده و با جستاری ساده در اینترنت می توان دهها سایت حاوی عقاید و دیدگاههای مذهبی اهل سنت پیدا کرد به عنوان مثال سایت http://www.ahlesonnat.com/ که لینکها و مطالبی از قبیل بیان دیدگاههای اهل سنت ، فتاوای معاصر ، پرسش و پاسخ ، پاسخ به شبهات و … را دارا می باشد و یا پایگاه اطلاع رسانی http://www.islamtxt2.8m.net/ که حاوی کتب مربوط به اهل سنت بوده و حتی علاوه بر این کتب به کتبی که در راستای شبهه پراکنی بر علیه اعتقادات شیعه می پردازد اشاره نموده است از جمله در صفحه اول آن کتابهایی در این راستا ارائه می کند .بنابر این دهها سایت حاوی عقاید اهل سنت در فضای مجازی فعالیت می کنند و علت فیلترینگ برخی سایتها را بایستی امور دیگری دانست- همچنانکه اختصاصی به سایت های اهل سنت ندارد – که از جمله می توان به شبهه افکنی های این سایتها اشاره نمود در این زمینه نیز لازم است گفته شود هر نظامی موظف است به پاسداری از مرزهای اعتقادی جامعه خویش اقدام نماید و همانگونه که نظارت بر بهداشت جسمی جامعه ضرورت داشته و هر گونه انتشار آلودگی مربوط به جسم به بی لیاقتی دولت نسبت داده می شود و انتظار این است که دولت از هر گونه آلودگی مربوط به جسم جلوگیری نماید بهداشت روحی و روانی جامعه نیز امری است که دولت موظف است تا جایی که در توان دارد نسبت به آن واکنش نشان داده واز شیوع ویروسهایی که فکر و فرهنگ جامعه راآلوده می نمایند جلوگیری نماید بنابر این با توجه به اینکه خود شما نیز اذعان دارید که این گونه سایتها حاوی مطالب شبهه افکن می باشد لذا وظیفه نظام اسلامی است که از اشاعه این ویروسها جلوگیری نماید چرا که محیط مجازی محیطی است عمومی که در آن دسترسی انواع مخاطبینی که بسیاری از آنها از اولیه ترین مبانی اعتقادی خویش آگاه نیستند و با توجه به ضعف اطلاعات دینی به راحتی در دام شبهات افتاده و در نتیجه دنیا و آخرت خویش را تباه می کنند و این در حالی است که اولا مکان طرح شبهات همانگونه که گفته شد مجامع علمی و در میان افرادی است که به الفبای بحث علمی و چارچوبهای استدلال علمی آشنا هستند و نتیجه چنین محافلی خود به خود در کلیه سطوح جامعه به تناسب همان سطح اثر خویش را خواهد گذاشت و ثانیا در این فضاها هیچ گونه زمینه ای برای پاسخ مستقیم و فوری به شبهات مطرح شده وجود ندارد لذا حتی اگر منطق ما منطق حق و دارای قابلیت پاسخگویی باشد اما در این فضاها اساسا هیچ گونه امکانی برای پاسخ سریع به مخاطبی که به این سایت مراجعه می کند پیش بینی نشده است و اساسا امکان طرح پاسخ به شبهه وجود ندارد به عنوان مثال حتی اگر پاسخ صحیح به شبهه درهمان سایت یا سایت دیگر ارائه شود چه تضمینی وجود دارد که مخاطب این سایت که با مطالعه شبهه ای به تزلزل اعتقادی می رسد پس از ارائه شدن پاسخ به آن سایت مراجعه نموده و پاسخ خویش را دریافت نماید به ویژه که در مقام شبهه افکنی گاه چنان شبهه افکنی صورت میگیرد که اساسا موضوع مراجعه فرد به متخصص آن امر را منتفی می نماید به عنوان مثال شبهه افکنی را با زیر سوال بردن علمای دینی آغاز می کند در نتیجه فردی که فریب شبهه افکنی های بعدی می شود رغبتی به مراجعه به علمای صاحب نظر ومتخصص ندارد چرا که ابتدا خود علما و صاحب نظران مورد شبهه قرار گرفته اند لذا زمینه های هدایت و دریافت پاسخ نیز از میان می رود . از طرفی بایستی میان بیان عقاید خویش و شبهه افکنی در عقاید دیگران مرزبندی قائل شد چرا که اولی با هدف اعتلای قدرت علمی بنا نهاده شده است و در نتیجه هم سایتهای مربوطه آزاد است و هم به راحتی می توان به منابعی که حاوی دیدگاههای علمی آن تفکر می باشد دسترسی پیدا کرد چنانکه به راحتی می توان کتب مربوط به اهل سنت را حتی در بازار کتاب قم ومشهد پیدا نمود ولی دومی با هدف پاشیدن بذرهای مسموم و القاء شبهات صورت میگیرد و این کار را با هدفی مغرضانه انجام می دهد و هدف آن گمراه نمودن دیگران به ویژه افراد کم اطلاع از طریق شگردهای تبلیغاتی و شبهه پراکنی ، القاء اختلافات و دشمنی میان شیعه و سنی می باشد همچون کاری که امروزه وهابیت عربستان انجام میدهد لذا باوجود اینکه برخی سایتها که حاوی مطالب شبهه افکن هستند همچون سایت مذکور در بالا همچنان فعالیت می کنند اما سایتهایی که عمده ترین هدفشان شبهه افکنی می باشد از سوی نظام فیلتر می شود به ویژه سایتهایی که به اختلاف افکنی و ایجاد جو برادرکشی میان شیعه و سنی مشغول بوده و باعث به وجود آمدن مسائل امنیتی در جامعه می شوند که اگر چنین پیشگیری هایی صورت نگیرد مطمئنا پس از بروز اختلاف و درگیری درجامعه و اتفاق افتادن حوادثی مشابه بمب گذاری های زاهدان و .. دولت اسلامی به خاطر عدم پیشگیری از بروز حوادث موردملامت قرار خواهد گرفت .
درباره عدم دسترسی نامحدود به اینترنت نیز گفته شد که اگر زمینه ای برای پاسخ به شبهه افکنی ها موجود باشد اسلام قطعا منطقی قوی داشته و پاسخگوی همه شبهات می باشد اما در فضای مجازی اساسا امکان پاسخ مستقیم به آنگونه ای که در بالا اشاره شد به شبهات وجود ندارد و به ویژه که در فضای مجازی و عمومی بیشتر از شگردهایی که بتواند طرف مقابل را قانع نماید استفاده می شود که این شیوه خود می تواند به گمراه نمودن فرد کمک نماید همچون مثال فردی عالم که به روستایی وارد شده بود و فرد بی سواد دیگری که ادعای علم در آن روستا داشت برای اینکه میزان سواد خود و بی سوادی فردعالم را به مردم بنمایاند از مردم بی سواد روستا درخواست نمود تا میان آنهاقضاوت کنند و پس از اینکه قرار شد هر دو بر روی تخته سیاهی کلمه مار را بنویسند عالم بیچاره کلمه مار را نوشت ولی فرد بی سواد شکل مار را کشید و مردم بی سواد که از خط و کلمه آگاهی نداشتند تایید کردند که فرد بی سواد مار را درست نوشته است در حالی که حقیقت خلاف این مساله بود و درفضای مجازی نیز بسیاری از اوقات دقیقا چنین اتفاقی می افتد و افراد کم اطلاع به تصور دریافت حقیقت آن را حق دانسته و از پیگیری میزان صحت و سقم آن خود داری می کنند . لذا با این وضعیت چگونه می توان از دولتی که مسئولیت بهداشت روانی ، دینی و مذهبی جامعه را بر عهده دارد انتظار داشت دسترسی نامحدود به اینترنت را فراهم نماید .
در باره موضوع خوارج نیز به منظور آشنایی هر چه بیشتر با دیدگاههای خوارج و برخورد حضرت با آنان کتاب جاذبه ودافعه علی علیه السلام نوشته استاد شهید مرتضی مطهری راهگشای شما خواهد بود اما به منظور آشنایی اجمالی با این موضوع لازم است به اطلاع شما برسانیم که اولا خوارج با سایر دشمنان حضرت علی علیه السلام به لحاظ ماهوی تفاوت داشت چرا که این گروه قومی بودند که به دنبال حق بودند اما به خاطر جهالتی که داشتند هم خود گمراه شدند هم فتنه ای در میان مسلمانان ایجاد کردند و هم اینکه دیگران را گمراه می دانستند و در نهایت نیز پس از نشیب وفرازهای مختلف از صحنه تاریخ محو شدند به همین خاطر نیز بود که حضرت علی علیه السلام هم در ابتدای کار و هم در انتها بیشترین مماشات رابا این گروه داشتند چرا که این گروه بیشتر از هر چیز دیگری لایق دلسوزاندن بودند همچون طفل نادانی که بر اثر نادانی خویش به خود ضربه می زند که راه چاره او هرگز برخورد خشونت آمیز با این طفل نیست بلکه باید با نهایت ملاطفت او رابه عواقب اقدامات وی آگاه نمود در قضیه خوارج نیز حضرت علی علیه السلام در چند مقطع واکنش نشان دادند نخست در زمان جرقه خوردن این فتنه که همزمان بود با بر سر نیزه کردن قرآن توسط معاویه و در خواست حکمیت قرآن و باعث شد تا حضرت علی جنگی را که در آستانه پیروزی بود ترک کند و بر اثر فشاری که همین قوم وارد آوردند حکمیت را بپذیرد در این مقطع حضرت علی علیه السلام به منظور جلوگیری از اختلاف و تفرقه میان مسلمین و به منظور جلوگیری از خونریزی در صفوف نیروهای خودی مجبور به پذیرش حکمیت شد . در مقطع دوم به دنبال فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمروعاص بار دیگر خوارج سر به شورش بر داشتند که چه نشسته اید که ما به جای حکم قرار دادن خداوند متعال انسانی را حکم خویش قرار دادیم و در نتیجه همگان کافر شدیم و باید توبه نماییم در نتیجه ضمن کافر دانستن حضرت علی علیه السلام و با وجود این که خود از او خواسته بودند حکمیت را بپذیرد از او خواستند تا توبه نماید در اینجا امام علی اعلام کرد : البته توبه به هر حال خوب است استغفر الله من کل ذنب ماهمواره از هر گناهی استغفار می کنیم . گفتند این کافی نیست بلکه باید اعتراف کنی که حکمیت گناه بوده و از این گناه توبه کنی . گفت آخر من مسئله تحکیم را به وجود نیاوردم . خودتان به وجود آوردید و نتیجه اش را نیز دیدید و از طرفی دیگر چیزی را که در اسلام مشروع است چگونه آن را گناه قلمداد کنم و گناهی که مرتکب نشده ام به آن اعتراف کنم ؟ (رک : جاذبه و دافعه ، استاد شهید مرتضی مطهری ص120) به این ترتیب بود که فرقه جدیدی به نام خوارج در اسلام به وجود آمد که این فرقه اعتقادات خاصی داشتند که از جمله اینکه به کفر امام علی ، عثمان ،معاویه ،اصحاب جمل و اصحاب تحکیم معتقد بودند .
در مقطع سوم این گروه که اینک به یک فرقه در برابر سایر مسلمانان در آمده بود به اشاعه عقاید و شبهات خویش در برابر جامعه اسلامی می پرداختند . در این مقطع نیز با توجه به اینکه امام علی امام رحمت است از طرفی تلاش می کند تا آنان را به راه راست هدایت کند و از طرف دیگر تمام حقوق و مزایای ایشان را از بیت المال پرداخت می کند تا همگان بدانند اینها گروهی خودی هستند که به دلیل جهالت و فقدان بصیرت گرفتار گمراهی هستند و هنوز در آنها امید به هدایت یافتن وجود دارد . اما اینان به جای قدردانی از این همه لطف و رحمت امام بردامنه اقدامات خویش افزودند و با اعتقاد به کافر بودن امام علی و نیز وجوب مبارزه با امام اقدام به فتنه انگیزی نموده ،امنیت راهها را سلب نموده و به قتل وغارت دست زدند و حتی یکی از صحابه پیامبر اکرم که با همسر باردار خویش از محلی عبور می کرد را به طرز فجیعی به قتل رساندند و سرانجام با برانگیختن لشکری به جنگ امام علی آمدند که در نتیجه آن جنگ نهروان به وقوع پیوست . امام علی علیه السلام حتی در این مقطع نیز دست از هدایت این گروه بر نداشت و با سپردن پرچمی به دست ابوایوب انصاری اعلام نمود که هر کسی در زیر سایه این پرچم قرار گیرد امان خواهد یافت و گرنه کشته خواهد شد که در نتیجه طبق برخی نقلها هشت هزار نفر از خوارج تحت تاثیر سخنان امام علی برگشتند و از چهار هزار نفر باقی مانده همانگونه که حضرت علی از قبل پیش بینی کرده بود کمتر از ده نفر زنده ماندند . لذا برخورد حضرت در این مقطع برخورد از نوع سخت بود .
در مقطع چهارم که به دنبال شکست سهمگین خوارج پیش آمد و با وجود دشمنی باقی مانده های آنان با حضرت علی که به ضربت خوردن حضرت انجامید ایشان وصیت نمودند که پس از ایشان خوارج را تعقیب ننمایند . آن حضرت در وصیت خویش چنین فرمودند : خوارج را بعد از من نکشید چرا کسی که دنبال حق می رود ولی آن را نمی یابد مانند کسی که دنبال باطل می رود و آن را می یابد نیست . (نهج البلاغه خطبه 60) بر این اساس با توجه به اینکه حضرت علی خوارج را جزء نیروهای خودی جاهل می دانستند که به دنبال حق بودند اما خطا کردند از ادامه برخورد سخت با آنان پرهیز دادند و خود نیز تا زمانی که آنان دست به فتنه انگیزی در میان مسلمانان نکرده بودند و تنها به توهین کردن به حضرت می پر داختند علیرغم قصد دوستداران امام برای برخورد با آنان با ایشان برخورد سخت نکردند . (رک : جاذبه و دافعه امام علی ،استاد شهید مرتضی مطهری) . علت این امر هم این بود که امام علی علیه السلام تا آخرین لحظه تلاش خویش را بر هدایت ایشان متمرکز نموده بود اما آنگاه که متوجه شدند این گروه قابل اصلاح نیستند و به صورت ویروسی در آمده اند که در حال آلوده نمودن جامعه هستند شدیدترین برخورد را با آنان کردند به گونه ای که خود ایشان در نهج البلاغه می فرمایند : «فانا فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد أن ماج غیهبها و اشتد کلبها »؛ یعنی چشم فتنه را من در آوردم . غیر از من احدی جرات چنین کاری را نداشت پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و هاری آن فزونی یافته بود . (نهج البلاغه خطبه 92 به نقل از جاذبه و دافعه امام علی ص148) بنابر این حضرت علی این گروه را به سگ هاری تشبیه می کند که در آن مقطع زنده ماندن آن باعث بیماری و آلودگی دیگران می شد فلذا وقتی این جریان به آلوده کردن دیگران از طریق پاشیدن بذر شک و تردید در دل مومنان اقدام نمودند حضرت شدیدترین برخورد را با آنها انجام داد . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100127844)
در بخشی از سوال خویش گفته اید : «. شما حتی اگر دیده باشید اگر کسی برایش سوال پیش آمده باشد و به آنها بگوئید که برود بپرسد می گوید می خواهی سرم را زیر آب کنند؟ یا بعد از حوادث اخیر می گویند می خواهی مرا به کهریزک ببرند؟ و جملاتی شبیه به این. هر چند شاید خیلی از این عبارات از روی شوخی یا مزاح بیان شود اما همین شوخی ها هم حاکی از نوعی ترس است که در جامعه وجود دارد و مردم جرئت پرسیدن هر نوع سوالی را مخصوصا در حوزه هایی مانند ولایت فقیه را ندارند.» این در حالی است که نظام اسلامی نظامی است که رهبر آن خود پیشتاز نهضت آزاد اندیشی در کشور می باشد و همانگونه که مطمئنا می دانید ایشان چند سال پیش رسما از نخبگان و مسئولان بخشهای مختلف علمی و فرهنگی کشور در خواست نمودند تا کرسیهای آزاد اندیشی و تولید علم در مراکز علمی و به ویژه دانشگاههای کشور راه اندازی شود بنابر این در چنین شرایطی که مسئولان بلندپایه نظام ، خود پیشگام ایجاد فضای آزادی نقد وانتقاد و ارائه نظریات جدید در موضوعات مختلف و به ویژه مسائل اجتماعی و سیاسی که ولایت فقیه نیز یکی از این مسائل می باشد در جامعه می شوند سخن گفتن از ترس و واهمه امری بیهوده است و همانگونه که گفتید بسیاری از مطالبی که حاکی از ترس و .. می باشد از سر شوخی و مزاح گفته می شود و نشانگر وجود نوعی ترس در جامعه نمی باشد بلکه از آنجایی که دشمنان نظام اسلامی بر علیه فضای حاکم بر نظام همواره جو تبلیغی منفی به راه انداخته و چنین القا می کنند که در جمهوری اسلامی هیچ کس را یارای پرسش کردن از نظام اسلامی و ولایت فقیه نبوده و هر کس که به خود جرات چنین کاری را دهد جای او زندان و سیاهچال است لذا آنانکه از این موضوع آگاهند همچون حزب اللهی ها و متدینین برای تمسخر سیاه نمایی های دشمنان چنین شوخی هایی می کنند و آنانکه از این موضوع آگاه نبوده و فریب تبلیغات منفی و غلط دشمنان را می خورند به دلیل عدم حضور در محیط های علمی مربوطه (که گاه به دلیل عدم حضور در داخل کشور می باشد و گاه به دلیل عدم ارتباط با این محیط ها در اثر باور کردن فریب رسانه های مغرض می باشد ) چنین ادعاهایی را مطرح می کنند که در صورتی که با این مراکز و محافل ارتباط برقرار کرده و به طرح سوالات و شبهات خویش اقدام نمایند مطمئنا خلاف بودن توهمات خویش را باور خواهند کرد . همچنانکه در حال حاضر هزاران شبکه بین المللی که عمدتاوابسته به صهیونیستها هستند روز و شب به سیاه نمایی بر علیه کشور ما مشغول هستند و چنان صحنه ای از داخل کشور ما ارائه می کنند که گویی هر بیگانه ای در کشور ما هر لحظه در معرض خطر تروریست ها قرار دارد و این در صورتی است که افرادی که اسیر این سیاهنمایی ها نمی شوند و به داخل کشور ما سفر می کنند خلاف بودن این ادعاها را به چشم می بینند به گونه ای که در یکی از مستنداتی که در همین شبها از بخش خبری بیست و سی پخش شد یکی از دانشمندان خارجی که با وجود سیاه نمایی های دشمنان به ایران سفر کرده و خلاف بودن تبلیغات غلط دشمنان را دیده و از روحیه بسیار بالا و میهمان نوازی های ایرانی ها خوشش آمده بود می گفت وصیت کرده است که پس از مرگش او را در خاک اصفهان دفن نمایند و یا سایر توریست هایی که اظهار می داشتند تا پیش از آمدن به ایران تصور می کردند به محیطی امن و پر از تروریست سفر می کنند ولی با این سفر همه این توهمات از ذهن آنهاپاک شده است بنابر این در مورد سوال ما نیز چنین اظهاراتی از سوی برخی ناآگاهان دراثر تاثیرات القائات دشمنان نظام صورت می گیرد و اگر چنان القائاتی نبود هرگز چنین توهماتی پیش نمی آمد .و اگر قرار بود هر پرسش کننده از ولایت فقیه سر از زندان در بیاورد با توجه به حجم عظیم سوالاتی که توسط مردم و جوانان و به ویژه دانشجویان درمراکز و محافل علمی و علی الخصوص این روزها در خلال برنامه های ضیافت اندیشه که این روزها در دانشگاههای کشور برگزار می شود پرسیده می شود لازم می آمد فقط طی همین چند روز هزاران نفر سر از زندان در آورند . بنابر این حتی اگر ترسی در جامعه وجود داشته باشد ترس کاذب است که منشا آن هم مشخص است و خلاف بودن آن نیز با اندکی تامل در دهها مرکز ومحفل علمی پرسش و پاسخ در باره ولایت فقیه مشخص می شود .
در بخشی از سوال خویش بار دیگر به مساله سایتهای اهل سنت اشاره نموده اید و چنین نوشته اید : « … منظور من از مطلب خاص مثلا مطرح کردن شبهه علیه شیعه یا پاسخ به سوالات شیعیان و مطالبی از این دست است. در حالی که سایت هایی که شما معرفی کرده بودید یکی از آنها خبرگزاری بود و دو تای دیگر حاوی مطالب نه چندان چالشی بود. » در ادامه نیز به معرفی چند سایت دیگر که به اعتقاد شما حاوی شبهه بر علیه شیعیان می باشد پرداخته اید . در این زمینه نیز لازم است بگوییم ما نیز فیلتر بودن برخی سایتهای اهل سنت را انکار نمی کنیم و باتوجه به فیلتر بودن سایتهای مورد اشاره شما از محتویات آنها نیز خبر نداریم اما همانگونه که شما گفته اید این سایتها حاوی شبهات می باشد و در نتیجه معتقدید دسترسی به سایتهای حاوی شبهات باید آزاد باشد این در حالی است که اولا پاسخ ما درنقض سخن شما بود که گفته بودید هیچ گونه سایتی که متعلق به اهل سنت باشد بدون فیلتر نیست و معرفی سایتهای مربوطه به عنوان جواب نقضی و از باب مشت نمونه خروار صورت گرفته بود نه اینکه قصد ما معرفی کلیه سایتهای اهل سنت باشد . ثانیا این سایتها تنها سایتهای خبری نبوده و با جستاری ساده در اینترنت می توان دهها سایت حاوی عقاید و دیدگاههای مذهبی اهل سنت پیدا کرد به عنوان مثال سایت http://www.ahlesonnat.com/ که لینکها و مطالبی از قبیل بیان دیدگاههای اهل سنت ، فتاوای معاصر ، پرسش و پاسخ ، پاسخ به شبهات و … را دارا می باشد و یا پایگاه اطلاع رسانی http://www.islamtxt2.8m.net/ که حاوی کتب مربوط به اهل سنت بوده و حتی علاوه بر این کتب به کتبی که در راستای شبهه پراکنی بر علیه اعتقادات شیعه می پردازد اشاره نموده است از جمله در صفحه اول آن کتابهایی در این راستا ارائه می کند .بنابر این دهها سایت حاوی عقاید اهل سنت در فضای مجازی فعالیت می کنند و علت فیلترینگ برخی سایتها را بایستی امور دیگری دانست- همچنانکه اختصاصی به سایت های اهل سنت ندارد – که از جمله می توان به شبهه افکنی های این سایتها اشاره نمود در این زمینه نیز لازم است گفته شود هر نظامی موظف است به پاسداری از مرزهای اعتقادی جامعه خویش اقدام نماید و همانگونه که نظارت بر بهداشت جسمی جامعه ضرورت داشته و هر گونه انتشار آلودگی مربوط به جسم به بی لیاقتی دولت نسبت داده می شود و انتظار این است که دولت از هر گونه آلودگی مربوط به جسم جلوگیری نماید بهداشت روحی و روانی جامعه نیز امری است که دولت موظف است تا جایی که در توان دارد نسبت به آن واکنش نشان داده واز شیوع ویروسهایی که فکر و فرهنگ جامعه راآلوده می نمایند جلوگیری نماید بنابر این با توجه به اینکه خود شما نیز اذعان دارید که این گونه سایتها حاوی مطالب شبهه افکن می باشد لذا وظیفه نظام اسلامی است که از اشاعه این ویروسها جلوگیری نماید چرا که محیط مجازی محیطی است عمومی که در آن دسترسی انواع مخاطبینی که بسیاری از آنها از اولیه ترین مبانی اعتقادی خویش آگاه نیستند و با توجه به ضعف اطلاعات دینی به راحتی در دام شبهات افتاده و در نتیجه دنیا و آخرت خویش را تباه می کنند و این در حالی است که اولا مکان طرح شبهات همانگونه که گفته شد مجامع علمی و در میان افرادی است که به الفبای بحث علمی و چارچوبهای استدلال علمی آشنا هستند و نتیجه چنین محافلی خود به خود در کلیه سطوح جامعه به تناسب همان سطح اثر خویش را خواهد گذاشت و ثانیا در این فضاها هیچ گونه زمینه ای برای پاسخ مستقیم و فوری به شبهات مطرح شده وجود ندارد لذا حتی اگر منطق ما منطق حق و دارای قابلیت پاسخگویی باشد اما در این فضاها اساسا هیچ گونه امکانی برای پاسخ سریع به مخاطبی که به این سایت مراجعه می کند پیش بینی نشده است و اساسا امکان طرح پاسخ به شبهه وجود ندارد به عنوان مثال حتی اگر پاسخ صحیح به شبهه درهمان سایت یا سایت دیگر ارائه شود چه تضمینی وجود دارد که مخاطب این سایت که با مطالعه شبهه ای به تزلزل اعتقادی می رسد پس از ارائه شدن پاسخ به آن سایت مراجعه نموده و پاسخ خویش را دریافت نماید به ویژه که در مقام شبهه افکنی گاه چنان شبهه افکنی صورت میگیرد که اساسا موضوع مراجعه فرد به متخصص آن امر را منتفی می نماید به عنوان مثال شبهه افکنی را با زیر سوال بردن علمای دینی آغاز می کند در نتیجه فردی که فریب شبهه افکنی های بعدی می شود رغبتی به مراجعه به علمای صاحب نظر ومتخصص ندارد چرا که ابتدا خود علما و صاحب نظران مورد شبهه قرار گرفته اند لذا زمینه های هدایت و دریافت پاسخ نیز از میان می رود . از طرفی بایستی میان بیان عقاید خویش و شبهه افکنی در عقاید دیگران مرزبندی قائل شد چرا که اولی با هدف اعتلای قدرت علمی بنا نهاده شده است و در نتیجه هم سایتهای مربوطه آزاد است و هم به راحتی می توان به منابعی که حاوی دیدگاههای علمی آن تفکر می باشد دسترسی پیدا کرد چنانکه به راحتی می توان کتب مربوط به اهل سنت را حتی در بازار کتاب قم ومشهد پیدا نمود ولی دومی با هدف پاشیدن بذرهای مسموم و القاء شبهات صورت میگیرد و این کار را با هدفی مغرضانه انجام می دهد و هدف آن گمراه نمودن دیگران به ویژه افراد کم اطلاع از طریق شگردهای تبلیغاتی و شبهه پراکنی ، القاء اختلافات و دشمنی میان شیعه و سنی می باشد همچون کاری که امروزه وهابیت عربستان انجام میدهد لذا باوجود اینکه برخی سایتها که حاوی مطالب شبهه افکن هستند همچون سایت مذکور در بالا همچنان فعالیت می کنند اما سایتهایی که عمده ترین هدفشان شبهه افکنی می باشد از سوی نظام فیلتر می شود به ویژه سایتهایی که به اختلاف افکنی و ایجاد جو برادرکشی میان شیعه و سنی مشغول بوده و باعث به وجود آمدن مسائل امنیتی در جامعه می شوند که اگر چنین پیشگیری هایی صورت نگیرد مطمئنا پس از بروز اختلاف و درگیری درجامعه و اتفاق افتادن حوادثی مشابه بمب گذاری های زاهدان و .. دولت اسلامی به خاطر عدم پیشگیری از بروز حوادث موردملامت قرار خواهد گرفت .
درباره عدم دسترسی نامحدود به اینترنت نیز گفته شد که اگر زمینه ای برای پاسخ به شبهه افکنی ها موجود باشد اسلام قطعا منطقی قوی داشته و پاسخگوی همه شبهات می باشد اما در فضای مجازی اساسا امکان پاسخ مستقیم به آنگونه ای که در بالا اشاره شد به شبهات وجود ندارد و به ویژه که در فضای مجازی و عمومی بیشتر از شگردهایی که بتواند طرف مقابل را قانع نماید استفاده می شود که این شیوه خود می تواند به گمراه نمودن فرد کمک نماید همچون مثال فردی عالم که به روستایی وارد شده بود و فرد بی سواد دیگری که ادعای علم در آن روستا داشت برای اینکه میزان سواد خود و بی سوادی فردعالم را به مردم بنمایاند از مردم بی سواد روستا درخواست نمود تا میان آنهاقضاوت کنند و پس از اینکه قرار شد هر دو بر روی تخته سیاهی کلمه مار را بنویسند عالم بیچاره کلمه مار را نوشت ولی فرد بی سواد شکل مار را کشید و مردم بی سواد که از خط و کلمه آگاهی نداشتند تایید کردند که فرد بی سواد مار را درست نوشته است در حالی که حقیقت خلاف این مساله بود و درفضای مجازی نیز بسیاری از اوقات دقیقا چنین اتفاقی می افتد و افراد کم اطلاع به تصور دریافت حقیقت آن را حق دانسته و از پیگیری میزان صحت و سقم آن خود داری می کنند . لذا با این وضعیت چگونه می توان از دولتی که مسئولیت بهداشت روانی ، دینی و مذهبی جامعه را بر عهده دارد انتظار داشت دسترسی نامحدود به اینترنت را فراهم نماید .
در باره موضوع خوارج نیز به منظور آشنایی هر چه بیشتر با دیدگاههای خوارج و برخورد حضرت با آنان کتاب جاذبه ودافعه علی علیه السلام نوشته استاد شهید مرتضی مطهری راهگشای شما خواهد بود اما به منظور آشنایی اجمالی با این موضوع لازم است به اطلاع شما برسانیم که اولا خوارج با سایر دشمنان حضرت علی علیه السلام به لحاظ ماهوی تفاوت داشت چرا که این گروه قومی بودند که به دنبال حق بودند اما به خاطر جهالتی که داشتند هم خود گمراه شدند هم فتنه ای در میان مسلمانان ایجاد کردند و هم اینکه دیگران را گمراه می دانستند و در نهایت نیز پس از نشیب وفرازهای مختلف از صحنه تاریخ محو شدند به همین خاطر نیز بود که حضرت علی علیه السلام هم در ابتدای کار و هم در انتها بیشترین مماشات رابا این گروه داشتند چرا که این گروه بیشتر از هر چیز دیگری لایق دلسوزاندن بودند همچون طفل نادانی که بر اثر نادانی خویش به خود ضربه می زند که راه چاره او هرگز برخورد خشونت آمیز با این طفل نیست بلکه باید با نهایت ملاطفت او رابه عواقب اقدامات وی آگاه نمود در قضیه خوارج نیز حضرت علی علیه السلام در چند مقطع واکنش نشان دادند نخست در زمان جرقه خوردن این فتنه که همزمان بود با بر سر نیزه کردن قرآن توسط معاویه و در خواست حکمیت قرآن و باعث شد تا حضرت علی جنگی را که در آستانه پیروزی بود ترک کند و بر اثر فشاری که همین قوم وارد آوردند حکمیت را بپذیرد در این مقطع حضرت علی علیه السلام به منظور جلوگیری از اختلاف و تفرقه میان مسلمین و به منظور جلوگیری از خونریزی در صفوف نیروهای خودی مجبور به پذیرش حکمیت شد . در مقطع دوم به دنبال فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمروعاص بار دیگر خوارج سر به شورش بر داشتند که چه نشسته اید که ما به جای حکم قرار دادن خداوند متعال انسانی را حکم خویش قرار دادیم و در نتیجه همگان کافر شدیم و باید توبه نماییم در نتیجه ضمن کافر دانستن حضرت علی علیه السلام و با وجود این که خود از او خواسته بودند حکمیت را بپذیرد از او خواستند تا توبه نماید در اینجا امام علی اعلام کرد : البته توبه به هر حال خوب است استغفر الله من کل ذنب ماهمواره از هر گناهی استغفار می کنیم . گفتند این کافی نیست بلکه باید اعتراف کنی که حکمیت گناه بوده و از این گناه توبه کنی . گفت آخر من مسئله تحکیم را به وجود نیاوردم . خودتان به وجود آوردید و نتیجه اش را نیز دیدید و از طرفی دیگر چیزی را که در اسلام مشروع است چگونه آن را گناه قلمداد کنم و گناهی که مرتکب نشده ام به آن اعتراف کنم ؟ (رک : جاذبه و دافعه ، استاد شهید مرتضی مطهری ص120) به این ترتیب بود که فرقه جدیدی به نام خوارج در اسلام به وجود آمد که این فرقه اعتقادات خاصی داشتند که از جمله اینکه به کفر امام علی ، عثمان ،معاویه ،اصحاب جمل و اصحاب تحکیم معتقد بودند .
در مقطع سوم این گروه که اینک به یک فرقه در برابر سایر مسلمانان در آمده بود به اشاعه عقاید و شبهات خویش در برابر جامعه اسلامی می پرداختند . در این مقطع نیز با توجه به اینکه امام علی امام رحمت است از طرفی تلاش می کند تا آنان را به راه راست هدایت کند و از طرف دیگر تمام حقوق و مزایای ایشان را از بیت المال پرداخت می کند تا همگان بدانند اینها گروهی خودی هستند که به دلیل جهالت و فقدان بصیرت گرفتار گمراهی هستند و هنوز در آنها امید به هدایت یافتن وجود دارد . اما اینان به جای قدردانی از این همه لطف و رحمت امام بردامنه اقدامات خویش افزودند و با اعتقاد به کافر بودن امام علی و نیز وجوب مبارزه با امام اقدام به فتنه انگیزی نموده ،امنیت راهها را سلب نموده و به قتل وغارت دست زدند و حتی یکی از صحابه پیامبر اکرم که با همسر باردار خویش از محلی عبور می کرد را به طرز فجیعی به قتل رساندند و سرانجام با برانگیختن لشکری به جنگ امام علی آمدند که در نتیجه آن جنگ نهروان به وقوع پیوست . امام علی علیه السلام حتی در این مقطع نیز دست از هدایت این گروه بر نداشت و با سپردن پرچمی به دست ابوایوب انصاری اعلام نمود که هر کسی در زیر سایه این پرچم قرار گیرد امان خواهد یافت و گرنه کشته خواهد شد که در نتیجه طبق برخی نقلها هشت هزار نفر از خوارج تحت تاثیر سخنان امام علی برگشتند و از چهار هزار نفر باقی مانده همانگونه که حضرت علی از قبل پیش بینی کرده بود کمتر از ده نفر زنده ماندند . لذا برخورد حضرت در این مقطع برخورد از نوع سخت بود .
در مقطع چهارم که به دنبال شکست سهمگین خوارج پیش آمد و با وجود دشمنی باقی مانده های آنان با حضرت علی که به ضربت خوردن حضرت انجامید ایشان وصیت نمودند که پس از ایشان خوارج را تعقیب ننمایند . آن حضرت در وصیت خویش چنین فرمودند : خوارج را بعد از من نکشید چرا کسی که دنبال حق می رود ولی آن را نمی یابد مانند کسی که دنبال باطل می رود و آن را می یابد نیست . (نهج البلاغه خطبه 60) بر این اساس با توجه به اینکه حضرت علی خوارج را جزء نیروهای خودی جاهل می دانستند که به دنبال حق بودند اما خطا کردند از ادامه برخورد سخت با آنان پرهیز دادند و خود نیز تا زمانی که آنان دست به فتنه انگیزی در میان مسلمانان نکرده بودند و تنها به توهین کردن به حضرت می پر داختند علیرغم قصد دوستداران امام برای برخورد با آنان با ایشان برخورد سخت نکردند . (رک : جاذبه و دافعه امام علی ،استاد شهید مرتضی مطهری) . علت این امر هم این بود که امام علی علیه السلام تا آخرین لحظه تلاش خویش را بر هدایت ایشان متمرکز نموده بود اما آنگاه که متوجه شدند این گروه قابل اصلاح نیستند و به صورت ویروسی در آمده اند که در حال آلوده نمودن جامعه هستند شدیدترین برخورد را با آنان کردند به گونه ای که خود ایشان در نهج البلاغه می فرمایند : «فانا فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد أن ماج غیهبها و اشتد کلبها »؛ یعنی چشم فتنه را من در آوردم . غیر از من احدی جرات چنین کاری را نداشت پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و هاری آن فزونی یافته بود . (نهج البلاغه خطبه 92 به نقل از جاذبه و دافعه امام علی ص148) بنابر این حضرت علی این گروه را به سگ هاری تشبیه می کند که در آن مقطع زنده ماندن آن باعث بیماری و آلودگی دیگران می شد فلذا وقتی این جریان به آلوده کردن دیگران از طریق پاشیدن بذر شک و تردید در دل مومنان اقدام نمودند حضرت شدیدترین برخورد را با آنها انجام داد . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100127844)