نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
قاعدهی لُطْف
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
از قواعد متداول بین امامیه قاعدهی وجوب لطف بر خداست. (1) لطف چیست؟ معانی متعددی برای لطف ذكر شده است: 1.لطف عبارت است از اینكه هر صاحب حقّی به حقّش برسد (اعطاء كلی ذی حق حقّه)؛ 2.لطف یعنی بیان مصالح و مفاسد؛ 3.مطلق احسان و اكرام را لطف گویند؛ 4.لطف عبارت است از بیان هر چیزی كه موجب نزدیكی یا دوری انسان از خداوند شود.
مرحوم نراقی در ادامهی بحث میگوید: الف. آیا منظور این است كه بر خداوند لازم است هر چیزی را كه در واقع دارای مصلحت یا مفسده است بیان كند؟ یا مقصود این است چیزی را كه براساس تشخیص و علم ما دارای مصلحت یا مفسده است تبیین كند؟ (ولو تشخیص ما مطابق با واقع نباشد؟) اگر مقصود معنای اول باشد این حرف منطقی است، و قابل قبول خواهد بود. اما قائلین به قاعدهی مزبور نمیتوانند از آن بهرهای بگیرند، زیرا از كجا میتوان فهمید كه آن لطف واقعی بوده و مطابق با علم الهی است؟ زیرا آنچه ما می فهمیم و میدانیم در واقع علم خودمان است نه علم الهی. و اگر مقصود معنای دوم باشد نمیتوان پذیرفت كه چنین لطفی بر خدا واجب باشد. زیرا دلیلی بر این امر وجود ندارد. ب.لطف به هر معنی كه باشد، سؤال میشود آیا لطف بدون هیچ قید و شرطی واجب است، یا اینكه وجوب آن مشروط به وجود مقتضی و فقد مانع است؟ بدیهی است كه لطف بدون هیچ قید و شرط واجب نیست. زیرا عملاً تحقق هر چیزی مشروط به وجود مقتضی و فقد مانع است. ثانیاً دلیلی بر وجوب چنین لطفی نداریم. ثالثاً لطف با نبودن مقتضی و وجود مانع به دلیل واقعیتهای خارجی محقق نخواهد شد. زیرا تردیدی وجود ندارد كه خیلی از امور لطف است، اما در خارج محقق نشده است. و اندیشمندان علت عدم تحقق را وجود مانع ذكر كردهاند. همان گونه كه شیخ طوسی دربارهی امام زمان (علیه السلام) میفرماید: وجود امام زمان لطف است و تصرفش لطف دیگری است و علت عدم حضور آن حضرت خود ما هستیم. (2) یعنی عملكردهای ما باعث غیبت آن حضرت شده است. و اگر بگوئید وجوب لطف مشروط است، در آن صورت مقصود شما حاصل نخواهد شد. زیرا استناد به چنین قاعدهای منوط به احاطهی كامل به كنه اشیاء و حقایق اعمال و علم به مقتضیات و موانع و… است در حالی كه چنین علم و فهم و احاطهای منتفی است.
پینوشتها:
1.الوافیه فی اصول الفقه، ص173؛ عوائد الایام، ص243.
2.«وجوده لطفٌ و تصرفه لطفٌ آخر و عدمه منّا». كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص226.
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم