طلسمات

خانه » همه » مذهبی » قاعده‌ی یَقین

قاعده‌ی یَقین

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

قاعده‌ی یَقین

وقتی علم به چیزی داریم سپس شك می‌كنیم آیا علم ما مطابق با واقع بوده یا خیر؟ به آن «قاعده یقین» گویند. مثلاً می‌دانستم رضا عادل است، اما امروز شك دارم آیا علم روز گذشته‌ام مطابق با واقع بوده یا خیر، بنابراین آیا می‌شود

14161 - قاعده‌ی یَقین
14161 - قاعده‌ی یَقین

 

نویسنده: عیسی ولائی

 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

وقتی علم به چیزی داریم سپس شك می‌كنیم آیا علم ما مطابق با واقع بوده یا خیر؟ به آن «قاعده یقین» (1) گویند. مثلاً می‌دانستم رضا عادل است، اما امروز شك دارم آیا علم روز گذشته‌ام مطابق با واقع بوده یا خیر، بنابراین آیا می‌شود رضا را به عنوان قاضی منصوب كرد یا نه؟ مثال دیگر:‌ 6 ماه پیش قتلی رخ داده است و من تا دیروز مطمئن بودم كه متهم پرونده قاتل است، اما امروز به قرائن و اماراتی دست یافته‌ام كه در صحت اعتقاد قبلی خود شك كرده‌ام. عناصر تشكیل دهنده‌ی قاعده‌ی یقین عبارت است از: 1.متعلق شك و یقین یكی باشد. (عدالت رضا- ارتكاب جرم توسط متّهم) 2.زمان مشكوك و متیقّن یكی باشد. (روز گذشته-6 ماه پیش) 3.زمان شك و یقین دو تا باشد (امروز و دیروز). به قاعده‌ی یقین «شك ساری» هم اطلاق می‌گردد. چون شك متأخر به صورت قهقرایی سرایت به یقین كرده و یقین را مبدّل به شك می‌كند.
سؤال1. تفاوت قاعده‌ی یقین و استصحاب؟ سؤال 2. آیا می‌توان با ادله‌ی حجیّت استصحاب به حجیت قاعده‌ی یقین رسید یا خیر؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت: استصحاب و قاعده‌ی یقین به شرح زیر با هم متفاوت‌اند. (2) الف. زمان شك و یقین در استصحاب یكی است ولی در قاعده‌ی یقین این زمان دوتاست. مثال: در روز گذشته علم به عدالت علی پیدا كردم اما امروز شك می‌كنم آیا در این یك روز عملی كه موجب سلب عدالت گردد از علی صادر شده یا خیر؟ در اینجا استصحاب جاری شده و حكم به عدالت علی می‌شود. اما اگر در روز گذشته یقین به عدالت رضا داشته‌ام، و امروز شك كرده‌ام، آیا واقعاً رضا در روز گذشته عادل بوده یا علم و یقین من بی‌جا بوده است؟ این قاعده‌ی یقین است.
ب.یقین در استصحاب به عنوان طریقیّت لحاظ شده است، یعنی طریق و كاشف از متیّقن است. برخلاف قاعده‌ی یقین كه یقین در آن موضوعی است. زیرا فرض این است كه آن یقین تغییر پیدا كرده است.
ج.نقض یقین در استصحاب نقض مقتضای یقین است كه مقتضای یقین در استصحاب عمل برطبق متیقّن است. اما در قاعده‌ی یقین نقض خود یقین است. به دیگر سخن نقض یقین در استصحاب نقض متیقّن و مقتضی است ولی در قاعده یقین نقض خود یقین است.
د. درصورتی كه بخواهیم با ادله استصحاب قاعده‌ی یقین را حجت بدانیم، باید در قاعده‌ی یقین به ثبوت متیقّن در زمان یقین حكم كرد. ولی در استصحاب حكم كرد به ثبوت متیقّن در زمان شك.
هـ. زمان مشكوك و متیقّن در قاعده‌ی یقین یكی است. اما در استصحاب دوتاست. در دو مثال گذشته عدالت رضا در روز گذشته هم متیقّن بوده و هم مشكوك. ولی عدالت علی در روز گذشته متیقّن و امروز مشكوك است.
در پاسخ از پرسش دوم باید گفت: به دلیل تفاوت‌هایی كه بین استصحاب و قاعده‌ی یقین وجود دارد نمی‌توان با ادله‌ی استصحاب حجیّت قاعده‌ی یقین را اثبات كرد. آیا قاعده‌ی یقین حجت است یا خیر؟ آنچه در میان علما شهرت دارد این است كه این قاعده حجت نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1.فوائد الاصول، ج4، ص 110 و 218؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص455.
2.فوائد الاصول، ج4، ص 219.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد