آريايي ها اقوام مهاجري بودند كه از شمال اوراسيا و روسيه به خاطر سردي هوا و كمبود آذوقه و افزايش جمعيت به سمت جنوب كوچ كردند و بعد از طي مسافتهاي طولاني بخشي از آنها در فلات ايران حضور يافتند و با آشنائي كه از دول همجوار آن پيدا كردند و نام آريا را بر خود نهادند، تشكيل دولت دادند. اين نام در طول تاريخ طي تغييراتي كه يافت در نهايت به ايران تبديل شد و اين نشانگر اين است كه اين قبايل نام خود را براي ماندن در تاريخ به سرزمين ايران دادند. البته اين اسكان و تشكيل دولت بدون درگيري و نزاع صورت نگرفت؛ چرا كه قبل از ورود آريائي ها به فلات ايران مردم بومي در آن زندگي مي كردند و با ورود اين افراد نزاع هايي صورت گرفت كه در نهايت مهاجمين غالب گشتند و در اين سرزمين ماندگار شدند. و اين جريان در هزارة دوم قبل از ميلاد اتفاق افتاد.[1]اما با كاوش هايي كه باستان شناسان در ايران انجام داده اند و با توجه به آثاري كه از گوشه و كناراين مرز و بوم بدست آوردهاند، ميتوان فهميد كه ايران از دير زمان محل اسكان اقوام و قبايل مختلف بوده طوري كه گفته مي شود. نخستين ساكنان فلات ايران پس از خشك شدن درياي بزرگي كه اين فلات را فرا گرفته بود و پس از آغاز دوران خشكي كه هنوز هم ادامه دارد، در حدود پانزده تا بيست هزار سال پيش از ميلاد در زمين هائي كه از آب بيرون آمده بودند و بواسطه خاك رسوبي، رودخانهها حاصلخيز گشته بود، مردمي در كنار كوههاي جنگلي در غارها ميزيستند[2] و اين گونه زندگي اوليه كم كم رو به توسعه نهاد و انسان اوليه با بكارگيري ابزار آلات بدست آمده و ساختن سر پناه براي خود و اهلي كردن حيوانات دگرگونيهايي در زندگي ساده و اوليه خود ايجاد كردند و به مرور اجتماعات انساني شكل گرفت، تا اينكه در هزارة چهارم قبل از ميلاد مردماني بومي در فلات ايران به صورت قبيلهاي زندگي مي كردند.
هر چند كه از اين اقوام و قبايل آثار مكتوبي بدست نيامده، آثار بدست آمده از اين تمدنها اغلب به صورت اشكالي است كه با خطوط روي ظروف و آلات ديگر بصورت هيروگليف نمايانگر تمدن اين انسان هاي اوليه است.[3]در مورد نام مردماني كه در ايران قبل از آريائيها بودند بايد گفت در منابع از نام اقوام و ملل مختلفي كه در گوشه و كنار فلات ايران بصورت قبايلي زندگي مي كردند، اشاراتي شده مثلاً گفته ميشود، قديميترين محل سكونت بشري كه در فلات ايران شناخته شده «سيلك» نزديك كاشان در جنوب تهران است كه علايم سكونت اوليه انسان در اين موضع در پاية تپهاي يافت شده و به مردمان آن سيالك ميگفتند.[4] در دورههاي بعد زندگي اين افراد كم كم پيشرفت كرده طوري كه آثار بدست آمده از اين مناطق اين امر را تأئيد مي كند.
از مردماني بنام كاسيان نيز نام برده ميشود كه در محوطة زاگرس مسكن داشتند و حتي به قول برخي محققان حكومت آنان شامل ناحيه اطراف همدان هم ميشده است و در دورهاي براي حكومت بابل كه در بين النهرين (عراق) بوده ايجاد مزاحمت ميكردند.[5] اثرات عميقي در تاريخ بابل و ايلام از خود به جاي گذاشتند در دورة هزارة سوم قبل از ميلاد بخشي از ايران تحت سيطرة تمدن ايلامي در ميآيد و حتي اين مردمان تا قلب نجد ايران نفوذ مييابند و مدتهايي جزو ساكنان اين فلات محسوب مي شوند. باز از منابع بابلي استفاده مي شود كه در منطقه سرحدي آنان با ايران قبايلي همچون ايلاميان، كاسيان لولوييها و گوتيها زندگي ميكردند.[6]به طور كلي ميتوان گفت كه در فلات ايران از هزارة چهارم قبل از ميلاد آثار تمدني بدست آمده و نشان از آن دارد كه اين سرزمين متمدن منطقه غير مسكوني نبوده، منتهي اين سرزمين تا قبل از حضور آريائيها از يك دولت متمركز و فراگير بينصيب بوده و كساني كه در اين قلمرو ميزيستند، زندگيشان بصورت قبايلي و اكثراً كوچ نشين بوده و لذا اين امر باعث شده كه آريائيها در تاريخ ايران برجسته باشند و چون باني دولت فراگير در فلات ايران شدند و اين در زماني بود كه قبايل قبلي و بومي ايران انسجام و وحدت كاملي نداشتند و با اندك درگيري با مهاجمين آريائي مغلوب ميشوند و حتي در دورههاي بعدي جذب آنها شده و تمدن آريائي را بوجود ميآورند. بنابراين قبل از آريائي در سرزمين ايران اقوامي چون، مردم سيالك در كاشان، مردم تپه حصار در دامغان، مردم تپه گيان در نهاوند، مردم تپه جمشيد در شمال اليشتر و مردم تپه بدهورا در 70 كيلومتري غرب همدان،[7] مردم تپه حسنلو در اروميه و مردم تپه مارليك در گيلان زندگي ميكردند و هر كدام براي خودشان زندگي ميكردند و همانطور كه گفته شد وحدت و انسجام نداشتند و لذا صاحب تشكيلات منسجم و يكپارچة سياسي هم نبودند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مردمان ايران،نويسنده: ، سعيديان.
2. تاريخ ايران زمين،،نويسنده:محمد جواد مشکور.
پي نوشت ها:
[1] . سعيديان، عبدالحسين، مردمان ايران، تهران، انتشارات علم و زندگي، چاپ اول، 75، ص 29.
[2] . همان.
[3] . رومان گريشمن، ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، چاپ دوازدهم، 1379، ص 12.
[4] . همان.
[5] . همان، ص 54 و سعيديان، عبدالحسين، پيشين، ص 43.
[6] . رومان گريشمن، پيشين، ص 38.
[7] . سعيديان، عبدالحسين، مردمان ايران، انتشارات علم و زندگي، چاپ اول، 75، ص 43.