قدرت زبان
عَن نافِعِ عَن ابنِ عُمَرَ قالَ قالَ رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): رَحِمَ اللهُ عَبداً تَکَلَّمَ فَغَنِمَ اَو سَکَتَ فَسَلِمَ اِنَّ اللّسانَ اَملَکُ شَیءٍ لِلإِنسانِ اَلا وَ اِنَّ کَلامَ العَبدِ کُلَّهُ عَلَیهِ اِلّا ذِکرُ اللهِ تَعالی اَو اَمرٌ بِمَعروفٍ اَو نَهیٌ عَن مُنکَرٍ اَو اِصلاحٌ بَینَ المؤمِنینَ. فَقال لَهُ مُعاذُ بنُ جَبَلٍ یا رَسولَ اللهِ، أنُؤاخَذُ بِما نَتَکَلَّمُ؟ فَقالَ: وَ هَل یَکُبُّ النّاسَ عَلی مَناخِرِهِم فی النّار اِلّا حَصائِدُ اَلسِنَتِهِم، فَمَن اَرادَ السَّلامَةَ، فَلیَحفَظ ما جَری بِهِ لِسانُهُ.
نافع از ابن عمر روایت میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدا بیامرزد بندهای را که از گفتارش سود ببرد و یا سکوت کند تا سالم بماند. زبان بیش از هر چیز دیگری بر انسان حاکمیّت دارد. آگاه باشید تمام سخنانی که از انسان صادر میشود به ضررش است، مگر یاد و ذکر خدا، امر به معروف، نهی از منکر و اصلاح بین مؤمنان.
(یکی از اصحاب به نام) معاذ بن جبل گفت:ای رسول خدا، سخن گفتن هم چیزی است که انسان برای آن مجازات شود؟
فرمود: آیا چیزی جز درویده (محصول)های زبان، انسان را با صورت به جهنّم میافکند؟ پس هر که میخواهد سالم بماند (و در امان باشد) ، باید مراقب زبان و گفتههایش باشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 178
نور هدایت
در اینجا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به زبان اشاره میکند که مهمترین وسیلهی ارتباط انسانها با یکدیگر و نقل و مبادلهی اطّلاعات و معلومات از قومی به قوم دیگر و از نسلی به نسل دیگر است. اگر این وسیلهی ارتباطی نبود هرگز انسان نمیتوانست تا این حد در دانش و تمدّن مادّی و مسائل معنوی ترقّی کند. میفرماید: «خدا رحمت کند کسی را که از گفتارش بهره ببرد یا سکوت کند تا سالم بماند». در این حدیث دو مطلب مهم وجود دارد:
1. زبان انسان بیش از هر چیز دیگر بر او حاکمیّت دارد. خصوصیّات منحصر به فردی که زبان دارد در هیچ یک از اعضای بدن و موجودات دیگر نیست.
الف) زبان همیشه در اختیار انسان است و گاه برای تشبیه میگویند سخن گفتن برای او «مثل آب خوردن» است، باز آب خوردن نیاز به مقدّماتی دارد امّا سخن راندن مقدّمات هم نمیخواهد.
ب) خطرهای زبان قابل مقایسه با هیچ یک از اعضای دیگر نیست. گناهان کبیرهای که با زبان انجام میشود به بیست یا سی گناه میرسد.
فیض کاشانی در کتاب محجّه البیضاء و غزالی در احیاء العلوم بحث بسیار مشروحی ذیل عنوان «گناهان زبان» ذکر کردهاند، از جمله غزالی بیست انحراف و گناه برای زبان نقل کرده است، بدین ترتیب:
1. گفتوگو در اموری که به انسان مربوط نیست.
2. سخنان زیاده و بیهودهگویی.
3. گفتوگو در امور باطل، مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده.
4. جدال و مِراء (خردهگیری و اعتراض بر دیگران به منظورهای غلط، مانند تحقیر دیگران یا اظهار فضل خود).
5. خصومت و نزاع و لجاج در کلام.
6. تصنّع در سخن و تکلّف در سجع و مانند آن.
7. بدزبانی و دشنام.
8. لعن کردن.
9. غنا و اشعار غلط.
10. افراط در مزاح.
11. استهزاء.
12. افشای اسرار دیگران.
13. وعدهی دروغ.
14. دروغ در گفتار.
15. غیبت.
16. سخنچینی.
17. نفاق در سخن (زبان دوگانه داشتن).
18. مدح بیجا.
19. غفلت از دقایق و لوازم سخن و خطاهایی که از این رهگذر دامنگیر انسان شود.
20. پرسشهای عوام از مسائل پیچیده مربوط به عقاید که درک آنها از عهدهی او خارج است.
ناگفته پیداست که آفات و انحرافات زبان منحصر به آنچه غزالی برشمرده نیست و آنچه در کلام او ذکر شده تنها بخش مهمّی از آن است و شاید نظر او هم غیر از این نبوده. مثلاً امور زیر نیز از انحرافات زبان است که در گفتار او نیامده:
1. تهمت زدن.
2. شهادت به باطل.
3. خودستایی.
4. اشاعهی فحشا و نشر شایعات بی اساس و اکاذیب، اگرچه به عنوان احتمال باشد.
5. خشونت در سخن.
6. اصرار بیجا (مانند کار بنی اسرائیل و امثال آن).
7. ایذاءِ دیگران با گفتار خود.
8. مذمّت کسی که سزاوار نکوهش نیست.
9. کفران نعمت با زبان.
10. تبلیغ باطل و تشویق به گناه.
البتّه گناهان زبان منحصر به اینها نیست و از اینجا اهمّیّت زبان روشن میشود.
ج) قبح گناهان زبان نزد مردم کم است، وقتی چنین بود خطرها و آلودگی به آن نیز بیشتر میشود. اگر – نعوذ بالله- کسی مرتکب عمل شنیع زنا شود در نظر مردم کار زشتی کرده است، ولی غیبت که در روایات داریم از زنا و شرب خمر بدتر و عقوبتش سختتر است، معمولاً در نظر آنان قبح اندکی دارد یا اصلاً قبحی ندارد.
سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: تمام سخنانی که از انسان صادر میشود به ضرر اوست مگر چهار سخن: ذکر الله تعالی، امر به معروف، نهی از منکر، اصلاح بین مؤمنین.
باید کاری کنیم که همهی سخنان زندگی ما منحصر به همین چهار موضوع باشد و اگر از این دایره بیرون رفت انسان ضرر میکند.
در ذیل حدیث تعبیر جالب و تکان دهندهای است و آن اینکه بعد از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معاذ بن جبل سربلند کرد و گفت: «ای رسول خدا، سخن گفتن هم چیزی است که انسان برای آن مؤاخذه شود؟».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آیا چیزی جز ثمرات زبان، انسان را با صورت به جهنّم وارد میکند؟».
معلوم میشود گناهانی که به سبب آنها انسان با صورت به جهنّم میرود، سینه یا پا و یا دست نیست، بلکه دستاوردهای زبان است. شاید چنین عقوبتی برای این باشد که وقتی کسی را به سبب گناهی به آتش جهنّم میافکنند با آن عضوی که گناه کرده میاندازند و لذا چون با زبان گناه کرده با صورت او را به جهنّم میافکنند تا اوّل زبانش با آتش بسوزد؛ همین زبان آتشها برافروخته، توهین و اذیّتها کرده است. باید هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم از خدا بخواهیم ما را از شرّ زبان حفظ کند و شب هم وقتی به بستر میرویم استغفار کنیم از گناهانی که ممکن است با زبان انجام شده باشد، زیرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظیمی قرار دارد.
به قول مولوی:
این زبان چون سنگ وفم آهنوش است *** آنچه بجهد از زبان، چون آتش است
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف *** گه ز روی نَقل و گه از روی لاف
زانکه تاریک است و از هر سو پنبهزار *** در میان پنبه چون باشد شرار
ظالم آن قومی که چشمان دوختند *** وز سخنها عالمی را سوختند
عال میرا یک سخن ویران کند *** روبهان مرده را شیران کند
منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.