طلسمات

خانه » همه » مذهبی » قرآن مي فرمايد: نفخت فيه من روحي و مي دانيم خداوند مخلوق نيست كه روحش در انسان بگنجد، پس به نظر مي رسد روح همه موجودات زنده در زمين مثل حيوانات و… در ا ختيار ميكائيل است و اصلاً روح، خود ميكائيل است كه به انسان ها مي دهد و عزرائيل نيز آن را پس مي گيرد. آيا اين نظريه صحيح است؟

قرآن مي فرمايد: نفخت فيه من روحي و مي دانيم خداوند مخلوق نيست كه روحش در انسان بگنجد، پس به نظر مي رسد روح همه موجودات زنده در زمين مثل حيوانات و… در ا ختيار ميكائيل است و اصلاً روح، خود ميكائيل است كه به انسان ها مي دهد و عزرائيل نيز آن را پس مي گيرد. آيا اين نظريه صحيح است؟

پاسخ در چند محور ارائه مي شود:
1. در ابتداء لازم است مفهوم آيه از نظر تفسيري مشخص شود. خداوند در دو جاي قرآن يكي در سوره حجر آيه 29 و ديگر در سوره ص آيه 71 مي فرمايد: «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحي» يعني هنگام كه آن را نظام بخشيدم و از روح خودم در آن دميدم. علامه در الميزان در تفسير اين آيه گفته است: «نفخ» داخل كردن هوا، در داخل اجسام است.
و در جايي كه اثري و يا امري غير محسوس در چيزي القاء، شود به طور كنايه تعبير«نفخ» به كار برده مي شود. اما در آية مباركه مراد از واژه «نفخ» ايجاد روح انسان توسط خداوند است و به مفهوم دخول هوا و مانند آن نيست يعني خداوند در قرآن كريم از ايجاد روح در بدن انسان تعبير به «نفخت» كرده است.[1]بنابر اين چنانچه مشخص است كه مراد از «نفخت فيه من روحي» آن نيست كه خداوند روح خود را در انسان دميده باشد. و تنها از باب تكريم و تشريف، خداوند روح آدمي را به خود نسبت داده و گفت: «من از روح خود در او دميدم»[2]2. درباره فراز ديگر سؤال بايد گفت: حضرت ميكائيل فرشتة مامور رزق و روزي انسان و موجودات زنده است و روح موجودات زنده در اختيار او نيست، ولي بر اساس برخي روايات ريزش باران، گياهان و برگ درختان و ريزش آنها نيز به عهده ميكائيل است.[3] و به همين دليل او را مأمور ارزاق مي گويند. اما در جايي نيامده كه روح انسان و حيوان در اختيار ميكائيل است.
بنابراين هرگز نمي توان گفت: روح خود ميكائيل است كه به انسان ها مي دهد و عزرائيل هنگام مرگ آن را مي گيرد. زيرا گذشته از اين كه در آموزه هاي ديني در اين باره چيزي نيامده است اساساً اين مسئله كاملاً ناصواب است چون ارواح انسان ها فرشته نيستند بلكه موجودي مستقل اند كه خداوند آنها را خلق مي كند و به هنگام مرگ از بدن انسان فاصله مي گيرد. قرآن كريم درباره خلقت انسان و روح انسان ها و نحوة پيدايش آن مي گويد: «و به يقين انسان را از عصاره اي از گل آفريديم، سپس او را به صورت نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم، پس آن علقه را به صورت مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوان هايي ساختيم، بعد استخوان ها را با گوشتي پوشانيديم، آنگاه جنين را در آفرينشي ديگر پديد آورديم، بعد از اين مراحل قطعاً خواهيد مرد آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.»[4]علامه طباطبايي ميگويد: روح انسان موجودي است كه به تدريج بعد از تكميل بدن خلق مي شود و يك نوع اتحاد و تعلقي به بدن دارد ولي به هنگام قطع علاقه از بدن به طور مستقل موجود است.[5]بنابراين مطالب  آن گونه كه در پرسش آمده در جايي گفته نشده و دليلي بر صحت آن در دست نيست.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج 1، ص 362، 363، ج 19، ص 337، ج 11، ص 68، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران1379 شمسي.
2. علامه طباطبايي، الميزان، ح 17، ص 238، تهران: نشر دارالكتب الاسلاميه، 1372 شمسي.
3. جوادي آملي، حيات حقيقي انسان در قرآن (تفسير موضوعي شماره، 15 قم: نشر اسراء 1380 شمسي.
 
پي نوشت ها:
[1] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تهران: نشر دارالكتب الاسلاميه، 1372 ش، ج 12، ص 161 و 162.
[2] . همان، ص 162.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت: دارالاحياء لتراث العربي، 1403 ق، ج 56، ص 259 و 260، باب 23، ح22 و 23.
[4] . المؤمنون/ 12 ـ 16.
[5] . تفسير الميزان، نشر پشين، ج 12، ص 163.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد