خانه » همه » مذهبی » قرآن و وحدت آفرینى

قرآن و وحدت آفرینى

قرآن و وحدت آفرینى

جاى هیچ گونه تردیدى نیست که از جمله مهم ترین موضوعاتى که امروزه جهان اسلام با آن دست به گریبان است وحدت اسلامى است.

400013 - قرآن و وحدت آفرینى
11127 - قرآن و وحدت آفرینى
 

نویسنده:ابوالفضل یغمایى
 
 
 
 
 
 
 
 
جاى هیچ گونه تردیدى نیست که از جمله مهم ترین موضوعاتى که امروزه جهان اسلام با آن دست به گریبان است وحدت اسلامى است.
اگر ادعا کنیم حساس ترین مسئله اى که امامان شیعه در طول زندگانى، براى تحقق آن در عالم خارج براساس قرآن کریم و سنت نبوى اهتمام داشته اند، وحدت و یکپارچگى امت اسلامى در چارچوب کلى جهان اسلام است سخنى به گزاف نگفته ایم. هدف آن بزرگواران محافظت از عظمت و شکوه این موجودیت در برابر دشمنان و در کمین نشستگان اسلام بود. نیز در اندیشه تحقق بخشیدن به مصلحت برتر اسلام در ساختن امت و شکوفایى مثال زدنى آن در حرکتى شتابنده و روشن به سوى خداوند متعال بودند. شکى نیست که این شکوفایى جز در فضایى آکنده از دوستى و گفتار نیک و برخوردهاى سازنده قابلیت ظهور نمى یابد، جوى که در آن از کینه توزى و تعصبات کور و جدایى میان فرق و مذاهب و سازمان هاى خبرى نباشد و پدیده هاى جاهلیت زده اى که برون دادِ طبیعى اعمال هواپرستانه پاره اى از احکام گمراه و سلاطین ستمگر است که زمام امور مردم را غاصبانه در دست گرفته و در زمین خدا به مصداق قرآن دامنه ستم و تباهى را گسترش مى دهند به چشم نخورد.

انگیزه هاى وحدت اسلامى

1ـ وحدت اسلامى فراهم کننده قدرتى حقیقى است که مى تواند پس از خداوند متعال، تکیه گاه استوارى براى مسلمانان در رویارویى هاى فرهنگ ها و تمدن ها باشد; زیرا اگرچه مسلمانان از نیروى عظیم انسانى، امکانات مادى فراوان، موقعیت هاى استراتژیک مهم، روحیه معنوى بالا، و فرهنگ و دیدگاه اعتقادى و فکرى پیشرفته اى در نگرش به زندگى; برخوردار هستند، اما چنانچه میان این اجزا و عناصر پراکنده هماهنگى ایجاد نکند، این مجموعه عظیم، بیش از طعمه اى در چنگال دشمنان نخواهد بود.
2ـ وحدت اسلامى مى تواند زمینه هاى گسترده اى براى پژوهش و بحث و بررسى و اجتهاد و استنباط از منابع اسلامى فراهم آورد و بدین وسیله به رویارویى هاى فکرى فرهنگى و حل مشکلات انسانى که ثمره پیشرفت هاى مادى و تحولات علمى اجتماعى است مدد رساند روشن و بدیهى است که چنین امکان وسیعى براى تحقیقات و بررسى ها تنها در سایه آرامش و تفاهم و آزادى ابزار عقیده و ارج و احترام اندیشه و تلاش هاى دوستانه و برادرانه، به وقوع مى پیوندد.
3ـ وحدت اسلامى مى تواند زمینه هاى رشد و پیشرفت را در تمامى جنبه هاى مادى و معنوى فراهم کند.

زمینه هاى وحدت اسلامى

الف: ارائه دیدى کلى و عمومى راجع به نقش دین در زندگى و این که آیا دین تنها رابطه اى روحى و پیوندى قلبى میان انسان و خدا و اعمال عبادى و اصول اخلاقى است که انسان بدان پایبند باشد؟ یا حوزه تأثیرگذارى دین، گسترده تر و فراتر از دین، در برگیرنده تمامى جنبه هاى اجتماعى و اقتصادى و ادارى و سیاسى و ارتباطات انسانى در زندگى است.
ب: اتخاذ موضعى کلى در قبال حقوق بشر در اندیشه و عمل و اعمال عبادى مسلمانان و حقوق اجتماعى پیروان مذاهب اسلامى، بطورى که اولاً نتوان اتباع این و آن مذهب را از حقوق اساسى شان که همراه دیگر شهروندان مسلمان در لزوم برخوردارى از آنها مشترکند و صرفاً به خاطر انتساب به مذهبى خاص، محروم ساخت. و ثانیاً: مسأله انتساب به مذهب خاص، به امتیاز یا نقطه ضعفى به نفع یا ضرر اشخاص، تبدیل نگردد.
ج: داشتن دیدگاهى کلى در قبال دشمنان اصلى اسلام، چه در جنبه اعتقادى مانند جریان الحاد و اباحى گرى اخلاقى یا در جنبه هاى سیاسى همچون جریان کفر جهانى.
د: اختلافات مذهبى که باید با نگاهى کلى و روشن بدان نگریست تا بتوان بر خورد صحیحى با آنها صورت داد، چون وحدت را در این زمینه به معناى متحد کردن تمامى مذاهب در یک مذهب مشترک گرفتن، هیچ مفهوم صحیحى ندارد بلکه اصولاً در این زمینه نخست باید آراء پیروان مذاهب و آیین هاى عبادى و شخصى شان را محترم شمرد و آنگاه روش هاى تحقیق و بررسى و اسلوب هاى نقد و گفتگو را بدور از غرضورزى ها و شک و گمان ها متحد ساخت.
ح: هماهنگ کردن دیدگاهى کلى راجع به اساس ساختار حکومت اسلامى و نقش آن در زندگى سیاسى اجتماعى، بطورى که مانند عرصه دموکراسى در جهان معاصر، تناقضى میان اشکال مطروحه براى حکومت پیش نیاید.

وحدت اسلامى از دیدگاه قرآن

قرآن کریم موضوع وحدت و اختلاف را تفصیلاً مورد بحث و بررسى قرار داده است. از یک سو فرایند اختلاف را در تاریخ انسان همراه با علل و عوامل پیدایش و راهکار بر چیدن آن، مطرح ساخته و از سوى دیگر مسأله وحدت و یکپارچگى را در کنار اصول و راه هاى دستیابى به همبستگى، ارائه کرده است. همین طور، پدیده وحدت و اختلاف در جامعه اسلامى و خود راهکار ظهور اتحاد در بین مسلمانان، از نگاه قرآن دور نمانده است.

1ـ فرایند وحدت و اختلاف در تاریخ انسان از دیدگاه قرآن

در یک نگاه کلى این فرایند به دو شاخه اصلى تقسیم مى شود;الف: اختلاف و وحدت به مثابه پدیده اى انسانى؛ ب: اختلاف و وحدت در میان ادیان الهى
در مورد شاخه اول، قرآن کریم اساساً زندگى انسان را به سان جامعه اى بر شمرده که رفتارها و روابط همگون و یکسانى را در آغاز پى ریخته است «مردم، امتى یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آن کتاب ]خود[ را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که (کتاب) به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد ـ به خاطر ستم ]و حسدى [که میانشان بود، ]هیچ کس[ در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد…»
«و مردم جز یک ملت نبودند، پس اختلاف پیدا کردن و اگر وعده اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى کنند، میانشان داورى مى شد.»
قابل ذکر است که شرایط خاص حاکم بر زندگى انسان و محیط زندگى او، با توجه به میزان نیازها و خواسته هاى او، با پیدایش و استمرار وحدت، سازگارى تام داشته باشد. هر قدر بر وسعت دایره امکانات و توان انسان افزوده مى شود همان اندازه نیز از توان او بر نفوذ و تسلط او بر زمینه هاى جدید حیات اجتماعى که گاه با سایر عرصه ها در تناقض است، کاسته و در نتیجه امکان وصول به اتحاد را با دشوارى بیشترى روبرو مى کند. سطح فرهنگ و دانش بشرى نسبت به ابزارها و اسبابى که آفاق و مقاصد نوینى در جلوى چشم آدمیان مى گشاید در این زمینه بى تأثیر نیست. در آغازین مرحله زندگى انسان که فطرت خدادادى بر آدمى تسلط تام دارد و در شرایط مناسب، او را به جلوه هدایت مى کند، مى توان تصور کرد که پاره اى تجاوزات فردى ناشى از هوا و هوس گاه پیش آید اما خیلى زود پس از خاموشى آتش کینه، حسد، خسم و یا شهوت، به فطرت پاک خویش برگردد. قرآن در این باره از حادثه فرزندان آدم گفتگو مى کند. با پشت سر گذاشتن این مرحله و عبور از برهه زمانى مشخصى که جامعه انسانى در آن اثناء به تدریج شکل کامل ترى به خود مى گرفت و بر جمعیت نیازها و خواسته هایش مى افزود، دوران اختلاف آغاز گردید. آنچه در این زمینه استنباط مى توان کرد، آن که بشریت همواره در تمامى دوران هاى زندگى خویش، محکوم قانونى به نام قانون اختلاف بوده است.
«و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً همه مردم را امت واحدى قرار مى داد در حالى که پیوسته در اختلافند مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و براى همین آنان را آفریده است.» بر این مبنا، باید گفت: اختلاف همچون واقعیتى خارجى، پیوسته در مراحل گوناگون تاریخى، حضور خود را حفظ کرده و خود معلول قانون دیگرى است که خداوند در زندگى انسانى حاکم کرده است. این قانون همان قانون امتحان و آزمایش است. چنین قانونى را باید تنها راه پرورش و تکامل امت ها و افراد صالح دانست که با اختیار و خواست خویش، على رغم روییدن خواست ها و پیدایش نیازها، در این مسیر گام نهاده اند، این دنیاى پرزرق و برق در عین حال، کوره امتحان آدمى و فرصت عمل براى دستیابى به کمال روحى و معنوى او نیز هست. «آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند؟» «همان (خدائى) که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکار ترید.»
حاصل اصلى پیدایش اختلاف در میان انسان، هوا و هوس اوست که خداوند آن را همچون نیروى جاذبه اى که در فرایند اراده و اختیار، با نیروى عقل و فطرت برابرى کند، قرار داده است. و در صورت هواپرستى آدمى و خرج از راه هدایت و عقلگرایى به دلیل تعدى هواپرستان بر مردم و مجموعه هستى و نیز به سبب تضاد مصالح افراد و رقابت هاى ناصحیح در رسیدن به جاه و مقام و قدرت و شهوت، پیدایش اختلاف امرى کاملاً طبیعى است. بر طبق آموزه هاى قرآن کریم، این نوع اختلاف، نخستین اختلافى بوده است که از بستر تاریخ انسان سر بر آورده و ملائک بنا به طبیعت آفرینش او، انتظار آن را داشته اند.
اختلافاتى که منشأ هوا و هوس داشت در فضایى پدیدار شد که زندگى انسان دگرگون گشته و در ضمن تحولى عمیق، پیچیدگى و ترکیب در آن پدید آمده بود. در نتیجه، آدمى دیگر با تکیه بر اندیشه و استعدادهاى خویش، به تنهایى نمى توانست بر مشکلات پیچیده و عمیقى که در زندگى با آنها روبرو مى شد فایق آید این تحول با ظهور تحولى دیگر یعنى نزول کتب آسمانى و بعثت پیامبران مقارن گشت. هدف آن بود که مردم به راه صلاح و هدایت رهنمون شوند و پیامبران به حق و عدالت درباره اختلاف ها و نزاع هاى آدمیان حکم دهند. گذشته از اینها قرآن کریم به قصد از میان بردن اسباب اختلاف و گشودن راه تکامل در پیش پاى یکایک افراد و جوامع انسانى و آگاه ساختن و پندآموزى به آدمیان دو سنت دیگر را پایه گذارى کرده است:
1ـ سنت مغفرت طلبى و توبه و بخشایش تا همیشه راه بازگشت آدمى از گناهان و اشتباه ها باز باشد.
2ـ سنت انتقام در دنیا براى افراد و گروه ها به هنگام شدت گرفتن انحراف ها و افزایش گناهان تا موجبات پندپذیرى نسل هاى آینده فراهم گردد.
واما در مورد شاخه دوم یعنى اختلاف وحدت در میان ادیان آسمانى، براساس نظرگاه قرآن کریم، وحدت و اتحاد باید بر پایه اصولى مشخص و با وسایل و ابزارهایى شناخته شده باشد که بطور اختصار به آن اشاره مى شود. در حقیقت تحقق وحدت در میان آدمیان منوط به وجود پاره اى وجوه مشترک است که نقطه آغازین وحدت قرار گیرد: الف: ایمان به خدا و وحى آسمانى و نبوت ها و روز رستاخیز ب: پذیرش عزت و کرامت انسان و احترام به او و آزادى عقیده و اندیشه و عمل وى.
بر این اساس هرگز نمى توان از اتحاد واقعى مؤمنان با کافران سخن گفت. بلى ممکن است گاه در اثر پاره اى ضرورت ها در کنار هم گردآیند و کشورى واحد، محل تجمع آنان قرار گیرد و صلح و آرامش در میان آنان برقرار گردد اما این اتحاد حقیقى نیست. شرک به خدا و انکار خدا، مانعى درونى و تناقضى اجتماعى بر سر راه اتحاد است.

شاخصه هاى وحدت میان ادیان الهى

قرآن کریم به موازات تلاش براى تصحیح انحرافات بنیادینى که دامن گیر پیروان اهل کتاب شده که در آیاتى چون (مائده/ 77 ـ 81 ; آل عمران/ 81، 187 ; بقره/ 78، 79، 85، 86، 174) به آن تصریح گردیده، چارچوبى را براى وحدت میان ادیان الهى در طول تاریخ مشخص نموده است تا رابطه اى روحى و روانى میان مسلمانان و پیروان آئین هاى دیگر محفوظ بماند. از طرفى زمینه لازم براى همزیستى اجتماعى و سیاسى را براى ادیان آسمانى فراهم سازد و از دیگر سو کلیه معتقدان به خدا روز رستاخیز را بر یک صف در مواجهه با بت پرستان و مشرکان و ملحدان قرار دهد. ابعاد و شاخصه هاى این چارچوب خاص عبارتند از:
1ـ ایمان به خداى یکتا و وحى آسمانى و روز بازپسین و کتاب ها و رسالت هاى پیامبران
2ـ تأکید بر وحدت پیامبران و پیام هاى آسمانى
همه پیامبران و پیام هاى آسمانى از یک منشأ سرچشمه گرفته اند. این منشأ خداوند متعال است. پیامبران هم موظف بوده اند پیام هاى الهى را به بشر ابلاغ کنند، در تربیت و اصلاح او بکوشند، به نیکى و هدایت و صلاحش رهنمون گردند و از بدى و فساد و گمراهى باز دارند.
3ـ دعوت همگانى
1ـ3. دعوت همگان به سوى اجراى احکام ثابت الهى مشترک در تورات و انجیل به قصد روشن ساختن میزان اتحاد و تقارب میان ادیان، به خصوص اینکه این شریعت ها مکمل همدیگر بوده اند آیات مربوط به وجوب روزه، چگونگى قصاص و پرهیز از رباخوارى نمونه اى از این دعوت هاست.
2ـ3. دعوت به مراجعه به تورات و انجیل به هنگام حل و فصل اختلافاتى که دامنگیر اهل کتاب مى شد و توجه به مواردى که میان تورات و انجیل و قرآن مشترک است.
3ـ3. دعوت مردم به مراجعه به دانشمندان اهل ذکر و معرفت از اهل کتاب با هدف تبیین حقایق اسلام.
4ـ3. دعوت به پذیرش آیین اسلام و اصول آن و حرمت نهادن به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و قایل شدن به اصل ابراهیمى براى اسلام و تأکید بر موقعیت ممتاز ابراهیم(علیه السلام) در آئین محمد(صلى الله علیه وآله) با توجه به اینکه ابراهیم پدر پیامبران بنى اسرائیل و فرستاده اى است که آئین هاى آسمانى به او منتهى مى گردد.
بر این پایه تأکید مى شود که نام «اسلام» از طرف ابراهیم(علیه السلام) است و او خود، مسلمان ]تسلیم محض خدا[ و حنیف است و یهودى و نصرانى نیست.
5ـ3. فراخوانى اهل کتاب بر پذیرش رسالت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) به واسطه تأکید بر بشارت هایى که پیامبران و کتاب هاى آسمانى پیشین داشته است قرآن کریم بارها متذکر این حقیقت شده است. یکى از این موارد، در سوره اعراف و در سیاق گفتگو راجع به موسى است و مورد دیگر در سوره صف جاى دارد.

2ـ فرایند وحدت در جامعه اسلامى

این فرایند در سه رهیافت قابل بررسى است
1.اصولى که قرآن براى وحدت در جامعه اسلامى پایه ریزى کرده است; 2. ابزارهایى که قرآن به منظور تضمین بقاى این بنیان الهى، تحقق، پایدارى و مراقبت از آن به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و آدمیان معرفى کرده است; 3. پى آمدها و آثار تحقق وحدت در جامعه اسلامى.

اصول وحدت اسلامى

اصل اول: یکتاپرستى

این اصل در اشکال مختلف تصویر مى شود:
الف: صحنه اتحاد همگان از رهگذر چنگ زدن به ریسمان خداوند: «اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا آن گونه که حقّ پروا کردن از اوست پروا کنید، و نمیرید مگر در حالى که تسلیم ]فرمان او[ باشید. و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آن گاه که دشمن یکدیگر بودید، پس میان دل هاى شما الفت انداخت و در سایه نعمت او با هم برادر شدید; و بر لب گودالى از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید. این گونه، خدا آیات خود را براى شما بیان مى کند، باشد که هدایت یابید.»
ب: صحنه پدیدار شدن انس و الفت میان قلبها و همدلى بواسطه عامل غیبى: «و اگر بخواهند ]با پیشنهاد صلح [تو را فریب دهند، خدا براى تو بس است. اوست که تو را به یارى خود و به وسیله مؤمنان تأیید کرد. و میان دل هایشان الفت انداخت، که اگر همه آنچه در زمین است خرج مى کردى، نمى توانستى میان دل هایشان الفت برقرار کنى، ولى خدا میانشان الفت برقرار کرد. به راستى او عزّتمند و حکیم است.»

اصل دوم: پیروى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)

اهمیت مسأله برخاسته از مجموعه اى از عوامل و اصول اعتقادى و اخلاقى و مصالح سیاسى و اجتماعى است که به پاره اى از آن ها بصورت گذرا اشاره مى شود:
الف: حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مقام تبلیغ رسالت را بر عهده دارد و سخنان او ناشى از منشأ وحیانى است: «و از روى هوس سخن نمى گوید. این ]قرآن[ جز وحیى که به او مى شود نیست.» ، «هر کس اطاعت پیامبر کند، در حقیقت اطاعت خدا کرده است; و هر کس روى بگرداند، ]تو مسئول نیستى، و [تو را به عنوان نگهبان آنان نفرستاده ایم.»
ب: رسول کسى است که در عین دارا بودن مقام نبوت و تبلیغ، مسئولیت امامت جامعه را نیز بر عهده دارد.
معناى چنین سخنى آن است که اطاعت از رسول در واقع، از یک جنبه، نشانه پایبندى به حاکمیت سیاسى اسلامى و گویاى اهمیت نقشى است که قرآن و اسلام براى این حاکمیت در جامعه قایل است. «اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از این پیامبر و کسانى از خودتان که متولّیان امر شما هستند فرمان برید; و اگر در چیزى با یکدیگر اختلاف پیدا کردید، اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید که این بهتر و سرانجامش نیکوتر است. آیا نظر نیفکنده اى به کسانى که مى پندارند به آنچه به سوى تو و آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان آورده اند، ولى مى خواهند داورى میان خود را نزد طاغوت ببرند، در حالى که قطعاً فرمان یافته اند که به آن کفر بورزند؟ و شیطان مى خواهد آنان را به گمراهى دورى بیفکند…»
زمینه هاى اطاعت از «رسول» بسیار گسترده و متعدد است و مصالح اجتماعى عمومى، خواسته هاى فردى خاص، مسائل روزمره آنى و انواع موضوعات دائم و پایدار را در بر دارد. همچنین تأثیر طبع; نظرات و اجتهادات مختلف، رسوب هاى اعتقادى فکرى اخلاقى و فشارهاى اجتماعى و اقتصادى را در این پیروى و اطاعت، نباید از نظر دور داشت. یکى از مهم ترین آثار اطاعت از خدا و رسول، برچیده شدن نزاع و اختلاف و تحقق وحدت در میان مسلمانان است.«و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با هم نزاع نکنید که سست شوید و قدرت شما از بین برود، و صبر کنید که خدا با صابران است.»

اصل سوم: حفظ روابط عاطفى میان رهبرى و مردم

یکى از پایه هاى مهم وحدت اسلامى، حفظ موقعیت ممتاز رهبرى دینى در جامعه است در این عرصه و حوزه قانونمند، وحدت اسلامى شکوفا مى شود. مبدل کردن حالت هاى خشک و بى روح، به پیوندهاى پرطراوت روحى و معنوى و عاطفى که دوستى و مودت و احساسات پاک انسانى در آن موج زند بر عهده رهبرى اسلامى است بدینسان رهبرى، نقش عظیمى را در حفظ و استمرار بقاى وحدت اسلامى ایفا مى کند. «پس به سبب رحمتى که از جانب خداست با آنان نرمخوى شده اى، و اگر درشتخوى و سنگدل بودى از گِرد تو پراکنده مى شدند. پس از آنان درگذر، و برایشان آمرزش بخواه، و در کار ]اداره جامعه [با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن، که خدا توکّل کنندگان را دوست مى دارد.» ، «همانا براى شما پیامبرى از خودتان آمده است که رنج بردن شما بر او دشوار است و بر هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان بسیار دلسوز و مهربان است.»

اصل چهارم: اخوّت دینى

اخوت دینى از دیدگاه قرآن، زمینه شکوفایى وحدت اسلامى است و به آن نمود اجتماعى و ارزش انسانى مى بخشد وحدت میان اشیاء، نیازمند چارچوبى واحد است که آنها را در کنار هم گرد آورد. خون، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا، زمین، خاک، مصالح و منافع، ارزش ها و آرمان هاى انسانى، دیدگاه قرآن در این زمینه ها، همه بر این مبنا استوار است که بشریت از اصلى واحد برخوردار است. «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بى تردید گرامى ترینِ شما نزد خدا با تقواترینِ شماست. به یقین، خدا دانا و آگاه است.» ، «جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان سازش دهید و از خدا پروا بدارید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.»

اصل پنجم: موازین اخلاقى

محتواى کلى تعالیم اسلامى، محتوایى اخلاقى است، فلسفه قیام رسول اکرم به تتمیم مکارم اخلاق تفسیر شده است موازین اخلاقى داراى شاخصه هایى چون وفادارى در عهد و پیمان ، اجراى عدالت ، ترویج فضیلت ها و…است که هر یک در سنگ بناى خیمه وحدت اسلامى سهم قابل توجهى دارند:

ابزارهاى تحقق وحدت اسلامى

مجموعه ابزارهایى که قرآن کریم در مقام تحقق بخشیدن به وحدت و وفاق عمومى در میان آحاد جامعه انسانى و اسلامى از آن سخن گفته اختصارً به شرح زیر است:
دعوت و تبلیغ با شیوه حکمت و موعظه حسنه ; صلح و آشتى و تلاش هاى خیرخواهانه ; گذشت و بخشایش; ایستادگى در برابر دشمنى و تجاوز ; تکیه بر علم و دانش در مواجهه با حوادث.
امید است در سایه دستورهاى سازنده دین اسلام و رهنمودهاى رهبر معظم انقلاب جلوه هاى حقیقى اتحاد و همبستگى آحاد در جامعه را شاهد باشیم.

پی نوشتها:

1. «و هنگامى که ]از نزد تو [برمى گردد، مى کوشد که در زمین فساد کند و کشت و نسل را نابود سازد، و خدا فساد را دوست نمى دارد.»(بقره/ 205)
2.بقره/ 213.
3.یونس/ 19.
4.مائده/ 27 ـ 30.
5.(هود/ 118 و 119)
6. عنکبوت/ 2.
7.ملک/ 2.
8.« و ]یاد کن[ وقتى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى قرار خواهم داد. گفتند: آیا در آن کسى را قرار مى دهى که در آن فساد کند و خون ها بریزد، در حالى که ما همراه با ستایش تو، تو را تسبیح مى کنیم و به تقدیس تو مى پردازیم؟ گفت: البته من چیزى مى دانم که شما نمى دانید.»(بقره/ 30)
9.بقره/ 213، آل عمران/ 19، نحل/ 63 و 64، شورى/ 7 و 8.
10.نساء/ 17; آل عمران/ 135
11.«پس او را تکذیب کردند; آن گاه وى را با کسانى که در کشتى همراه او بودند نجات دادیم، و آنان را جانشین ]دیگران[ ساختیم، و کسانى را که نشانه هاى ما را تکذیب کردند غرق نمودیم. پس بنگر که فرجام هشدار داده شدگان چگونه بود.» (یونس/ 73)، (هود/ 101 و 102)
12. «بى تردید، خدا این ]گناه [را که به او شرک ورزیده شود نمى آمرزد، و جز آن را براى هر که بخواهد مى آمرزد. و هر کس به خداشرک ورزد، افترا و گناهى بزرگ مرتکب شده است.»(نساء/ 48)، (ممتحنه/ 4; توبه/ 23; حج/ 39 و 40)
13.به علت طولانى شدن مقاله، از ذکر آیات و ترجمه آنها خوددارى شده و فقط به شماره سوره و آیه اکتفا مى شود. 14 . قرآن کریم، ر.ک به آیاتى که آنها با «لقد ارسلنا رسلنا» و مانند آن شروع شده است.
15.مائده/ 45 و نساء/ 161.
16.آل عمران/ 93 ; مائده/ 43، 44، 47 و 48.
17. «و بى گمان، مردم «ایکه» (قوم شعیب) ستمکار بودند.»(حج/ 78)، (آل عمران/ 65 ـ 67)
18.اعراف/ 156 ـ 159.
19.صف/ 6.
20.آل عمران/ 102 و 103.
21.نجم/ 3 و 4.
22.نساء/ 80.
23.نساء/ 59 ـ 65 ; نور /54-47.
24.انفال/46
25.آل عمران/ 159.
26.توبه/ 128. و نیز اعراف/ 199; نساء/ 64; نور/ 62.
27.حجرات/ 13
28.حجرات/ 10.
29.انى بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.
30.نحل/ 90 ـ 94 ; انعام/ 152 و 153.
31.نساء/ 58 و 135.
32.مائده/ 48 ; انبیاء/ 73.
33.نحل/ 125 ; فصلت/ 34 ; اسراء/ 53.
34.انفال/ 1; نساء/ 35 و 128 ; حجرات/ 9 و 10.
35.شورى/ 40 ـ 43. و نیز بقره/ 237.
36.حج/ 39 و 40 ; بقره/ 190 ـ 194.
37.حجرات/ 6 و 12 ; اسراء/ 36 ; نحل/ 43.

منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد