قران صامت از زبان قران ناطق
امام علی(ع) در فقره هایی از نهج البلاغه به معرفی قرآن توجه دارد
چکیده
نهج البلاغه قرابت زیادی با قرآن دارد. قرابت نهج البلاغه با قرآن را می توان هم از لحاظ مفاهیم و محتوا و هم به لحاظ معرفی و چیستی بررسی کرد.
امام علی(ع) در فقره هایی از نهج البلاغه به معرفی قرآن توجه دارد. این توجهات، ذیل عناوین آموختن و تلاوت قرآن، درون و برون قرآن، همنشینی با قرآن، قرآن دستاویزی محکم، چراغ راه، قرآن معدن ایمان،…در این مقاله دسته بندی شده است.
نهج البلاغه عظمت قرآن را در کلام امام(ع) آشکار ساخته و ماهیت و رسالت آن را بیان می کند.
قرآن از آن بخواهید تا سخن گوید؛ و هرگز سخن نگوید؛ اما من شما را از آن خبر می دهم. بدانید قرآن علم آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»(نهج البلاغه، خ: 158).
«کتاب خدا در دست رس شماست. زبان آن کند نیست؛ گویاست؛ خانه ای است که پایه هایش ویران نشود، و صاحب عزتی است که یارانش را هزیمت نبود».(همان، خ: 133).
«این قرآن خطی نبشته است که میان دو جلد هشته است. زبان ندارد تا به سخن آید، ناچار آن را ترجمانی باید، و ترجمانش مردان اند که معنی آن دانند»(همان، خ: 125).
آموختن و تلاوت قرآن
«قرآن را بیاموزید، که گفتار است، و آن را نیک بفهمید، که دل ها را بهترین بهار است. به روشنایی آن بهبود خواهید، که شفای سینه های بیمار است، و آن را نیکو تلاوت کنید، که سودمندترین بیان و تذکار است»(همان، خ: 110).
قرآن، حجت پروردگار
«پس قران فرمان دهنده است و بازدارنده؛ خاموش است و گوینده؛ حجت خداست بر آفریدگانش که پیمان گرفته است از ایشان و همگان را نهاده است در گرو آن. نور خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند»(همان، خ: 183).
درون و برون قرآن
«ظاهر قرآن زیباست؛ باطن آن ژرف و ناپیداست؛ عجایب آن سپری نگردد؛ غرایب آن به پایان نرسد، و تاریکی ها جز با آن زدوده نشود.
در قرآن است خبر آنچه پیش از شما بود و آنچه پس از شماست و حکم آن که چگونه بایدتان زندگی نمود»(همان، ق: 313).
همنشینی با قرآن
«کسی با قرآن ننشست، جز آن که چون برخاست، افزون شد، یا از او کاست؛ افزونی در رستگاری و کاهش از کوری و دل بیماری.
و بدانید کسی را که با قرآن است، نیاز نباشد؛ و بی قرآن بی نیاز نباشد. پس بهبود خود را از قرآن بخواهید، که قرآن بزرگ ترین آزار را بهی است؛ و آن کفر و دو رویی و بیراهه رفتن و گم رهی است(همان، خ: 176).
قرآن، دستاویزی محکم
«بر شما باد به کتاب خدا، که ریسمان استوار است و نور آشکار است، و درمانی است سود دهنده، و تشنگی را فرو نشاننده؛ چنگ در زننده را نگه دارنده، و در آویزنده را نجات بخشنده.
نه کج شود که راستش گردانند و نه به باطل گراید تا آن را بر گردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که سخن گفت از روی قرآن، و آن که بدان رفتارکرد، پیش افتاد از دیگران.(همان، خ: 156).
خدای تعالی کتابی را ه نما نازل نمود و در آن نیک و بد را آشکار نمود. پس راه خیر را بگیرید، تا هدایت شوید و ازراه شر بر گردید و به راه راست بروید»(همان، خ:167).
قرآن، چراغ راه
«پس فرو فرستاد بر او قرآن را که چراغ آن فرو نمیرد؛ چراغی را که افروختگی اش کاهش نپذیرد. دریایی که ژرفای آن کس نداند و راهی که پیمودنش ره رو را به گمراهی نکشاند. پرتوی که فروغ آن تیرگی نگیرد و فرقانی که نور برهانش خاموش نگردد و تبیانی که ویرانی نپذیرد و بهبودی ای که در آن بیم بیماری نباشد و ارجمندی که یاورانش را شکست و ناپایداری نباشد و حقی که یاورانش را زبان و خواری نباشد»(همان، خ: 198).
قرآن، معدن ایمان
قرآن، معدن ایمان است و میان جای آن، و چشمه سار دانش است و دریاهای آن، و باغستان داد است و انگیزه های آن، و بنیاد اسلام است و بنلاد استوار آن، وادی های حقیقت است و سبزه زارهای آن، ودریایی است که بردارندگان آب، خشکش نگرداند؛ و چشمه سارهاست که آب کشندگان، آبش را به ته نرساند. آبشخورهاست که در آیندگان بدان آن را کم نکنند؛ و نشانه هاست که روندگان از نظرش دور ندارند؛ و پشته هاست که روی آورندگان از آن بگذرند و آن را نگذارند»(همان).
قرآن، مایه ی سیرابی دانشمندان
خدایش مایه ی سیرابی دانشمندان کرده است و بهار دل های فقیهان، مقصد راه های پارسایان و دارویی که پس از آن بیماری نیست و نوری که با آن تاری نیست و ریسمانی که گرفتنگاه آن استوار است و پناهگاهی که قله ی آن پناهنده را نگه دار است؛ ارجمندی که هر که با او دوستی ورزد، و امان آن کس که بداند در شود و راه نمای هر که بدان اقتدا کند و عذر خواه آن که آن را مذهب خود گیرد و برهان هر کس که بدان سخن گوید و آن را پذیرد و گواه هر که در مخاصمت پشتیبان خویشش شمرد و پیروزی آن کس که بدان حجت آرد و راه بر آن که آن را به کار دارد و برنده ی آن که آن را کارفرماید و نشان آن کس که در آن بنگرد چنان که باید، و نگاهدار کسی که خود را بدان از آسیب پاید و دانش کسی که نیکش به خاطر سپرد و حدیث کسی که از آن روایت دارد»(همان).
قرآن و مردم آخرالزمان
«نزد مردم آن زمان کالایی زیان مندتر از قرآن نیست، اگر آن را چنان که باید، بخوانند، و نه پرسودتر از قرآن، اگر معنی کلماتش را بر گردانند…حاملان کتاب خدا آن را واگذارند و حافظانش آن را به فراموشی سپارند.
پس در آن روزگار، قرآن و قرآنیان از جمع مردم دورند و رانده و مهجور؛ هر دو باهم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند.
پس دراین زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند، نه با ایشان؛ چه گم راهی و رستگاری سازوار نیایند، هر چند با هم در یک جا بپایند. پس آن مردم درجدایی متفقند و از جمع گریزان؛ گویی آنان پیشوای قرآنند، نه قرآن پیشوای آنان. جز نامی از قرآن نزدشان نماند و نشناسند جز خط و نوشته ی آن»(همان، خ : 147).
منابع
قرآن کریم
علی بن ابیطالب [امام] 1368: نهج البلاغه، گردآوری شریف رضی، ترجمه ی سید جعفر شهیدی، تهران: انتشارات علمی ــ فرهنگی.
نشریه النهج شماره 23-24
/ج