در منابع فقهی حکم به وجوب قرض دادن – حتی در صورت توانایی – نشده، بلکه مستحب مؤکد دانسته شده است.[1]
با این وجود قرض دادن به برادران دینى، سنتی اسلامى و از مستحباتی است که در آیات و روایات تأکید فراوانی بر آن شده[2] و خوددارى از آن در صورتی که توان مالی وجود داشته باشد، عملى ناپسند و مورد نکوهش است.
روایات فراوانی در مورد قرض وجود دارد که به یک مورد آن اشاره میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) در نکوهش کسانی که توان مالی دارند، اما از قرض دادن خوددارى میکنند فرمود: «کسى که برادر مسلمان و نیازمندش براى قرض گرفتن به او روى بیاورد و او با اینکه توانایى دارد، خواسته وى را تأمین نکند، خداوند از بهشت محرومش میسازد».[3]
توضیح اینکه:
ما با تمام اموال و سرمایهها متعلق به پروردگارمان هستیم. وقتی که خدا سرمایه از آن خدا است، و برای قرض دادن و برطرف کردن نیاز دیگران هیچ عذر و بهانهای نیست؛ چرا حاجت برادران دینی را برآورده نکنیم. چه بسا خداوند ما را وسیله قرار داده جهت برآورده کردن احتیاجات نیازمندان و ما نباید بیاعتنا باشیم. خداوند میخواهد مشکل بعضیها را به دست ما برطرف سازد و در عوض، اجر و پاداش فراوانی هم به ما بدهد. وقتی ما نسبت به دستور خدا و پیامبر که در توانمان هست بیاعتنا باشیم، روز قیامت خداوند هم برای ورود ما به بهشت بیاعتنا خواهد بود.
با این وجود این روایت ناظر به حرمت خودداری از قرض نیست؛ زیرا محروم شدن از بهشت نه بدان دلیل است که شخصی که قرض نداده واجبی را ترک کرده و حرامی را انجام داده است، بلکه بدان معنا است که در صورت خودداری فرد متمکن از قرضدادن، خداوند او را از برخی بخششها و تخفیفاتی که در قیامت شامل نیکوکاران میشود محروم خواهد کرد و در عمل او نه به دلیل قرضندادن، بلکه به دلیل گناهانی که انجام داده و مشمول بخشش نشده از بهشت محروم خواهد شد.