ابو عبدالله محمد بن أحمد بن أبیبکر قرطبی اندلسی؛[1] از علمای اهل سنت است که در قرن هفتم میزیست. تاریخ تولد او ذکر نشده، اما وفات او را سال 671ق میگویند.[2]
قرطبى در فقه، پیرو مالک بن انس بود[3] و در تفسیر آیات فقهى، ضمن نقل آراى فقیهان مذاهب دیگر، به بیان دیدگاههاى فقهى مالک بن انس و اثبات آنها پرداخته است. با این حال، در مواردى که دلیل مالک را استوار ندانسته و به دلایلى محکمتر دست یافته، اقوال دیگران را بر فتواى مالک مقدّم داشته است.
قرطبی در کلام نیز، مکتب اشعری را اختیار کرده بود و از آن دفاع میکرد. به همین جهت، بر بسیاری از فرقههای دیگر از جمله معتزله، شیعه و … هجوم برده و آنها را نقد کرده است.[4]
آثار قرطبی در موضوعات مختلف بوده که مهمترین و مشهورترین آنها کتاب «الجامع لأحکام القرآن» است که در تفسیر قرآن نگاشته شده است.
برخی آثار دیگر قرطبی عبارتند از: «التذکرة فی احوال الموتى و امور الآخرة»، «الأسنى فی شرح الأسماء الحسنى»، «التذکار فی أفضل الأذکار»، «شرح التقصی فی الحدیث النبوی»، و «الاعلام بما فی دین النصارى من المفاسد و الأوهام و إظهار محاسن دین الإسلام».[5]
کتابشناسی «الجامع لأحکام القرآن»
نام کامل این کتاب «الجامع لأحکام القرآن، و المبین لما تضمنه من السنة و آی الفرقان» است که به اختصار، آنرا «تفسیر قرطبی» نیز مینامند.
قرطبی در مورد گردآوری دانشهای گوناگون در این تفسیر میگوید: «تفسیرى مینویسم که شامل تفسیر، تأویل، لغت، اعراب، قرائات، شأن نزول، احادیث ذیل آیات، فقه و احکام، ردّ منحرفین و شامل اقوال سلف و خلف باشد».[6]
در ادامه؛ تصمیم خود بر نقل حداقلی داستانها را نیز بیان میکند: «از بسیارى از قصهها و اخبار مورّخان صرفنظر میکنم مگر آنجا که براى تفسیر آیه نیاز به آنها باشد و در عوض آیات الاحکام را گستردهتر بحث میکنم».[7]
او در قسمت دیگری میگوید که بنا دارد کلمات و روایات را با ذکر گوینده آن بگوید و اینگونه مخاطب را در فهم بهتر کلام کمک کند.[8]
قرطبی در ابتدای تفسیرش مقدمهای بسیار طولانی دارد و در آن مسائل مهم و کلیدی در فهم قرآن را بیان میکند. از جمله این موضوعات: «ذکر فضائل قرآن و فضیلت افرادی که آنرا تلاوت کنند، آنرا طلب کنند و بدان عمل کنند»؛ «محرمات و مکروهات تلاوت قرآن و اختلافات در این مسئله»؛ «معنای تفسیر به رأی در قرآن و مجازاتهای آن» و … است.
قرطبی همچنین به سبک تفاسیر جامع دیگر عمل کرده است؛ بدین صورت که نخست آیه را میآورد و به دنبال آن به ذکر مسائل مربوط به آن میپردازد و در ضمن آن، به تفسیر آیه پرداخته و نکات و جاهای مشکل را تشریح مینماید. گاهى سبب نزول آیه را هم متذکر میشود و به ذکر قرائتهاى مختلف و لغت و اعراب میپردازد و گاهى هم در صورت لزوم، آراء مفسران و علماى گذشته و معاصر خود را نقل میکند.[9]
از جمله کسانى که قرطبى از آنان بسیار سخن نقل کرده، ابن عطیه اندلسى است. قرطبى گاهى عین مطالب را از تفسیر او با ذکر نام، و در مواردى بدون ذکر نام، نقل میکند و گاهى به رد سخن او میپردازد. وى همچنین از «تفسیر طبرى»، «احکام القرآن کیا هرّاسى»، «احکام القرآن ابن عربى»، «اعراب القرآن» و «معانى القرآن» هر دو از ابو جعفر نحّاس نحوى، صحاح ششگانه حدیث، «التفصیل الجامع لعلوم التنزیل» نوشته احمد بن عمار مهدوى، «الکشّاف عن حقائق التنزیل» زمخشرى و کتابهاى دیگر بهره برده است.[10]
بسیاری از نکات مذکور در تفسیر او، مورد استناد کتابهای مختلف تفسیری[11] و غیر تفسیری[12] قرار گرفته است.
قرطبى در فقه، پیرو مالک بن انس بود[3] و در تفسیر آیات فقهى، ضمن نقل آراى فقیهان مذاهب دیگر، به بیان دیدگاههاى فقهى مالک بن انس و اثبات آنها پرداخته است. با این حال، در مواردى که دلیل مالک را استوار ندانسته و به دلایلى محکمتر دست یافته، اقوال دیگران را بر فتواى مالک مقدّم داشته است.
قرطبی در کلام نیز، مکتب اشعری را اختیار کرده بود و از آن دفاع میکرد. به همین جهت، بر بسیاری از فرقههای دیگر از جمله معتزله، شیعه و … هجوم برده و آنها را نقد کرده است.[4]
آثار قرطبی در موضوعات مختلف بوده که مهمترین و مشهورترین آنها کتاب «الجامع لأحکام القرآن» است که در تفسیر قرآن نگاشته شده است.
برخی آثار دیگر قرطبی عبارتند از: «التذکرة فی احوال الموتى و امور الآخرة»، «الأسنى فی شرح الأسماء الحسنى»، «التذکار فی أفضل الأذکار»، «شرح التقصی فی الحدیث النبوی»، و «الاعلام بما فی دین النصارى من المفاسد و الأوهام و إظهار محاسن دین الإسلام».[5]
کتابشناسی «الجامع لأحکام القرآن»
نام کامل این کتاب «الجامع لأحکام القرآن، و المبین لما تضمنه من السنة و آی الفرقان» است که به اختصار، آنرا «تفسیر قرطبی» نیز مینامند.
قرطبی در مورد گردآوری دانشهای گوناگون در این تفسیر میگوید: «تفسیرى مینویسم که شامل تفسیر، تأویل، لغت، اعراب، قرائات، شأن نزول، احادیث ذیل آیات، فقه و احکام، ردّ منحرفین و شامل اقوال سلف و خلف باشد».[6]
در ادامه؛ تصمیم خود بر نقل حداقلی داستانها را نیز بیان میکند: «از بسیارى از قصهها و اخبار مورّخان صرفنظر میکنم مگر آنجا که براى تفسیر آیه نیاز به آنها باشد و در عوض آیات الاحکام را گستردهتر بحث میکنم».[7]
او در قسمت دیگری میگوید که بنا دارد کلمات و روایات را با ذکر گوینده آن بگوید و اینگونه مخاطب را در فهم بهتر کلام کمک کند.[8]
قرطبی در ابتدای تفسیرش مقدمهای بسیار طولانی دارد و در آن مسائل مهم و کلیدی در فهم قرآن را بیان میکند. از جمله این موضوعات: «ذکر فضائل قرآن و فضیلت افرادی که آنرا تلاوت کنند، آنرا طلب کنند و بدان عمل کنند»؛ «محرمات و مکروهات تلاوت قرآن و اختلافات در این مسئله»؛ «معنای تفسیر به رأی در قرآن و مجازاتهای آن» و … است.
قرطبی همچنین به سبک تفاسیر جامع دیگر عمل کرده است؛ بدین صورت که نخست آیه را میآورد و به دنبال آن به ذکر مسائل مربوط به آن میپردازد و در ضمن آن، به تفسیر آیه پرداخته و نکات و جاهای مشکل را تشریح مینماید. گاهى سبب نزول آیه را هم متذکر میشود و به ذکر قرائتهاى مختلف و لغت و اعراب میپردازد و گاهى هم در صورت لزوم، آراء مفسران و علماى گذشته و معاصر خود را نقل میکند.[9]
از جمله کسانى که قرطبى از آنان بسیار سخن نقل کرده، ابن عطیه اندلسى است. قرطبى گاهى عین مطالب را از تفسیر او با ذکر نام، و در مواردى بدون ذکر نام، نقل میکند و گاهى به رد سخن او میپردازد. وى همچنین از «تفسیر طبرى»، «احکام القرآن کیا هرّاسى»، «احکام القرآن ابن عربى»، «اعراب القرآن» و «معانى القرآن» هر دو از ابو جعفر نحّاس نحوى، صحاح ششگانه حدیث، «التفصیل الجامع لعلوم التنزیل» نوشته احمد بن عمار مهدوى، «الکشّاف عن حقائق التنزیل» زمخشرى و کتابهاى دیگر بهره برده است.[10]
بسیاری از نکات مذکور در تفسیر او، مورد استناد کتابهای مختلف تفسیری[11] و غیر تفسیری[12] قرار گرفته است.
[1]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 5، ص 322، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبیبکر، طبقات المفسرین العشرین، ص 79، قاهره، مکتبة وهبة، چاپ اول، 1396ق.
[3]. ذهبى، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 436، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا.
[4]. ایازى، سید محمد على، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 411، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1373ش.
[5]. همان، ص 409.
[6]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 3، قاهره، دار الکتب المصریة، چاپ دوم، 1384ق.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. معرفت، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 403، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه، چاپ اول، 1418ق.
[10]. المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 411.
[11]. به عنوان نمونه، ر.ک: ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 1، ص 17، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
[12]. به عنوان نمونه، ر.ک: مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 11، ص 6، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.