طلسمات

خانه » همه » مذهبی » قمر در عقرب

قمر در عقرب

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - قمر در عقرب

1. عقرب یکی از برجها(صورتهای فلکی) دوازده گانه منطقة البروج است. و منطقة البروج نواری (کمربندی)دایره شکل در آسمان است که در راستای خط استوار قرار گرفته و محل حرکت نزولی و صعودی ماه و خورشید است. خورشید در کوتاهترین روز زمستان ، نزدیکترین مدار نسبت به افق جنوب را طی می کند لذا در این روز ، اشیاء روی زمین ، بلندترین سایه را دارند. همچنین در بلندترین روز تابستان ، خورشید دورترین مدار نسبت به افق جنوب را می پیماید.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - قمر در عقرب

1. عقرب یکی از برجها(صورتهای فلکی) دوازده گانه منطقة البروج است. و منطقة البروج نواری (کمربندی)دایره شکل در آسمان است که در راستای خط استوار قرار گرفته و محل حرکت نزولی و صعودی ماه و خورشید است. خورشید در کوتاهترین روز زمستان ، نزدیکترین مدار نسبت به افق جنوب را طی می کند لذا در این روز ، اشیاء روی زمین ، بلندترین سایه را دارند. همچنین در بلندترین روز تابستان ، خورشید دورترین مدار نسبت به افق جنوب را می پیماید. در بقیه روزهای سال ، مدار خورشید بین این دو مدار قرار دارد. بنا بر این ، حرکت ظاهری خورشید در فصول مختلف ، روی یک نوار فرضی بر طاق آسمان است. این نوار فرضی را منطقة البروج می نامند. در طول این نوار فرضی ، دوازده صورت فلکی قرار گرفته است که هر کدام آنها را یک برج می نامند. خورشید در هر ماه شمسی در مقابل یکی از این برجها قرار می گیرد ؛ لذا هر ماه شمسی با یکی از این برجها نامگذاری می شود. اسامی این برجها به ترتیب چنین است: حمل‚ ثور‚ جوزا‚ سرطان‚ اسد‚ سنبله‚ میزان‚ عقرب‚قوس‚ جدی‚ دلو‚ حوت. در حقیقت منطقة البروج نمود ظاهری دو حرکت زمین است . حرکت انتقالی زمین به دور خورشید و حرکت زاویه ای زمین. که اوّلی پدید آورنده سال و دومی پدید آورنده فصول است.(توضیح مفصّل مطلب را در کتب نجومی و کتب هیئت ملاحظه فرمایید.)
بنا بر آنچه گفته شد پدید قمر در عقرب زمانی رخ می دهد که از نگاه اهل زمین کره ماه بر روی صورت فلکی عقرب قرار می گیرد. تقویمهای ویژه ای وجود دارند که مواقع قمر درعقرب را مشخص نموده اند. دیگر سیارات قابل رویت با چشم غیر مصلّح نیز بر روی این صور فلکی قرار می گیرند ؛ که در این حالت از تعابیری چون زحل در عقرب ، مشتری در عقرب و … استفاده می شود.
2. آیا علم نجوم(علم احکام نجوم) صحّت دارد؟
از روایات اهل بیت(ع) چنین استفاده می شود که علم احکام نجوم علمی الهی است که توسط فرشتگان و انبیاء(ع) به بشر تعلیم داده شده است ؛ ولی کسانی که به آن احاطه داشته باشند اندکند. در برخی روایات تصریح شده که علم نجوم را جز دو خاندان به درستی نمی دانند ، خاندانی در هند و خاندانی در عرب. و گویا مراد از خاندان عرب ، اهل بیت (ع) هستند. در روایات زیادی از ترتیب اثر دادن به گفته های منجّمین نهی شده است ؛ ولی نه از آن جهت که این علم نادرست است بلکه از آن جهت که اوّلاً اکثر مدّعیان علم نجوم به خاطر پیچیدگی فراوان آن ، در محاسبات خود دچار اشتباه می شوند. و ثانیاً در گذشته به دعای حضرت داود (ع) خورشید مدّتی از حرکت باز ایستاده لذا حساب نجوم به هم ریخته است. در جریان ردّ الشمس نیز حساب نجوم درهم شده است ؛ لذا محاسبات منجمین فعلی همه بر ظنّ و گمان است و تنها کسی قادر به محاسبه درست است که مقدار استادن و بازگشت خورشید عالم است. ثالثاً زیان این علم برای مردم بیش از سود آن است.
« قیس بن سعد، گفت: بسیار می شد که با أمیر المؤمنین علیه السّلام در هر سفرى که می رفت همراه بودم، چون به جانب مردم نهروان تاخت و به مدائن رسیدیم و من آن روز همدوش او بودم، مردمى از دهقانان به پیشواز او آمدند، و چند استر پیشکش آوردند و آنها را پذیرفت، و یکى از دهقانان مدائن بنام «سرسفیل» که پارسیان رأى او را در گذشته حجّت دانستند و در مورد آینده به او مراجعه می کردند وجود داشت. چون امیر المؤمنین علیه السّلام را دید گفت: از مقصد خود برگرد، فرمود: اى دهقان براى چه؟ گفت: یا أمیر المؤمنین ستاره ها که بر آمدند نظر بد به هم دارند سعدها نحس شدند و نحسها سعد شدند، و در چنین روزى باید نهان شد و بر جاى نشست، این روز تو کشنده است، و در آن ستاره جنگجو قِران کردند، بهرام در برج میزان شرف یافته و از برج تو آتش فروزد و براى تو جاى نبرد نیست. أمیر المؤمنین علیه السّلام لبخندى زد و فرمود: اى دهقانِ خبرگزار و بیم ده از مقدّرات ، دیشب در آخر برج میزان چه فرود آمد، و کدام ستاره در سرطان ورود کرد؟ گفت: من آن را بررسى کنم، و از آستین خود اسطرلابى و تقویمى برآورد. امام علیه السّلام به او فرمود: تو ستاره ها را سیّاره می گردانى؟ گفت: نه، فرمود: تو بر ثوابت حکمفرمائى؟ گفت: نه، فرمود: به من خبر ده از طول برج اسد و در وی اش از مطالع و مراجع ؛ زهره چه نسبتى دارد با توابع و جوامع؟ گفت: من نمی دانم فرمود: چیست میان سرارى و درارى ، و میان ساعات تا معجرات ، و چه اندازه است پرتو مبدرات؟ و چه اندازه حاصل مى شود سپیده دم در بامدادان؟ گفت:نمیدانم. فرمود: اى دهقان می دانى که امروز پادشاهى چین ، از خاندانى به خاندانى منتقل شد و برج ماجین وارو شد، و خانه هائى در زنج سوخت، و چاه سراندیب جوشید، و دژ اندلس ویران شد، و مورچه شیح به هیجان آمد، و مراق هندى گریزان شد، و پیشواى یهود در ایله مفقود گردید ، و سردار روم در رومیه نابود شد، و راعب عموریه کور شد و کنگره هاى قسطنطنیه فرو ریخت، تو این حوادث را می دانى ؛ و چه چیز آنها را پدید آورده شرقى یا غربى فلک؟ گفت من اینها را نمی دانم، فرمود:به کدام اختر بالاى قطب قضاوت می کنى، و به کدام نحس شود آنچه نحس شده؟ گفت:من آن را نمی دانم. فرمود: می دانى امروز 72 عالم خوش شدند که در هر عالمى هفتاد عالم است برخى در خشکى و برخى در دریا، و بعضى در کوهها، و بعضى در بیشه ها، و بعضى در آبادیها، و چه خوش کرد آنها را؟ گفت: من آن را ندانم، فرمود: اى دهقان به گمانم با قِران مشترى و زحل قضاوت کردى که در آغاز شب برایت روشن شدند و درخشانى مریخ و شرقى بودنش در سحر بر تو پدید شد، و سیر کرد و جرمش بجرم تربیع ماه پیوست، و این دلیل است که امروز یک ملیون آدمى زادند و مانند آنها بمیرند، و با دستش اشاره کرد به جاسوس معاویه که در لشکر او بود، و فرمود این هم می میرد، زیرا از همانها است و چون آن را فرمود: آن مرد گمان کرد که فرمود: او را بگیرید، و دلش گرفت و نفسش در سینه اش بند آمد و همان وقت مرد. امام فرمود: اى دهقان به تو ننمایم نمونه هاى تقدیر را در صورتى کامل؟ گفت: چرا یا امیر المؤمنین، فرمود: اى دهقان، همانا ما پدیدار قطبیم، و آنچه دیشب پنداشتى که از برج من آتش فروزد بایدت که به سود من قضاوت کنى، زیرا روشنى و تابشش نزد من است و شعله اش از من می رود، اى دهقان این قضیه ای است دشوار، آن را حساب کن و از آن نتیجه بگیر اگر دانائى به اکوار و ادوار، فرمود:اگر این را بدانى می دانم که بندهاى نى این نیزار را شماره توانى کرد.امیر المؤمنین علیه السّلام گذشت و خوارج نهروان را شکست داد و کشت و با غنیمت و پیروزى برگشت، و دهقان گفت: این دانشى نیست که در دست مردم زمان ما است، این دانش مایه اش از آسمانست. »( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج 2، ص: 196 و 197)
از این روایت بر می آید که علم نجوم واقعیّت دارد ولی پیچیدگی آن فراتر از آن است که افراد عادی بتوانند به طور کامل از آن مطّلع گرددند. لذا خطا در وادی به مراتب بیشتر از صواب است.
زندیقی به امام صادق (ع) گفت: در علم نجوم چه فرمائى؟ فرمود: آن دانشى است کم سود و پر زیان زیرا جلو مقدّر را نگیرد و از ناگوارى پرهیز ندهد، اگر منجم به بلائى خبر دهد از قضایش رهائى نبخشد، اگر به خیرى گزارش دهد، نتواند در آن شتاب ورزد، و اگر بدو بدى رسد، دفعش نتواند، منجم با علم خدا در مبارزه است که پندارد قضاى خدا را از خلقش می گرداند.»( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ؛ج 2 ؛ص191)
« به على بن ابى طالب علیه السّلام گفته شد: آیا براى علم نجوم پایه اى هست؟ فرمود: آرى، پیغمبرى بود که قومش به وى گفتند ما به تو ایمان نیاریم تا آغاز آفرینش هر کس و مدت عمر آنها را به ما بیاموزى، و خدا عز و جلّ به ابرى فرمود تا بدانها بارید، و در گرد کوه آبى زلال جمع شد و خدا به خورشید و ماه و اختران فرمود تا بر آن آب روان شدند.(تصویر آسمان آب افتاد) سپس خدای عزّوجلّ به آن پیغمبر وحى کرد که با قومش بر کوه بالا روند بالا رفتند و بر سر آن آب ایستادند تا آغاز آفرینش و مدت عمرها را از مجارى خورشید و ماه و اختران و ساعات شب و روز شناختند و هر کدامشان می دانست کى می میرد و کى بیمار مى شود، و چه فرزندى برایش زاده مى شود و چه زاده نمی شود، و روزگارانى بدین وضع بودند تا به حضرت داود کافر شدند و با آنها جنگید، و در هر روز نبرد کسانى که عمرشان بسر نرسیده بود به میدان مى آمدند و آنان که عمرشان بسر رسیده بود در خانه جا می گذاشتند، و از یاران داود کشته می شد و از آنها کشته نمی شد. داود علیه السّلام گفت: پروردگارا من به فرمان تو با آنها پیکار می کنم، و آنها به نافرمانى تو پیکار کنند، از یارانم کشته مى شود و از آنها کسى کشته نمی شود، خداى عزوجل جریان را به او وحى کرد و فرمود: هر که مرگش رسیده به میدان نمى آورند تا کشته شود، داود علیه السّلام گفت: خدایا به چه وسیله بدانها آموختى؟ فرمود: از مجارى خورشید و ماه و اختران و ساعات شب و روز . گفت: داود به درگاه خدا دعا کرد تا خورشید را بر آنها بازداشت و روزشان بلند شد، و شب و روزشان در هم آمیخت و اندازه فزونى را ندانستند، و حسابشان در هم شد، على علیه السّلام فرمود: از این رو است که مطالعه در نجوم بد است. »( آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار؛ ج 2 ؛ص199)
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب « آسمان و جهان ؛ ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الانوار ؛ ج 2 ؛ص 185 به بعد»
3. آیا سعد و نحس ایّام و ساعات صحّت دارد؟
از مطالب بالا روشن می شود که این مطلب نیز به خودی خود صحیح است ؛ ولی راه فهمیدن آن علم نجوم یا علم غیب است ؛ علم غیب که به اذن خدا مختصّ انسانهای خاصّی است ؛ احکام علم نجوم نیز چنان که دانسته شده قطعی نیست. لذا در حال حاضر جز آنچه معصومین (ع) گفته اند بقیّه سخنان در این باب گمانه زنیهایی بیش نیستند.
با نظر به روایات معصومین (ع) در این باب ، به نظر می رسد که حضرات معصومین (ع) آنچه را که در این باب قطعی و به حال مردمان مفید بوده را بیان نموده اند.
روایات این باب بسیار فراوان است لذا ذکر آن در این نامه نمی گنجد. برای مطالعه روایت این باب مراجعه فرمایید به کتاب« « آسمان و جهان ؛ ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الانوار ؛ ج 2، ص: 285 تا آخر کتاب و ج3 از صفحه اوّل تا 97 و بحار الانوار ج 56»
4. آیا پدیده قمر در عقرب بر حوادث زندگی مؤثّر است؟
در رویات زیادی آمده است که هر که در هنگام قمر در عقرب ازدواج کند یا سفر رود روی خوشی را نبیند.
امام صادق علیه السّلام فرموند: «هر که قمر در عقرب سفر کند یا زن بگیرد خیر نبیند». و امام کاظم علیه السّلام فرمودند: «هر که در محاق ماه زن گیرد دل نهد به افتادن بچه و سقط جنین»(آسمان و جهان-ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، ج 2، ص: 173)
ظاهراً مراد از قمر در عقرب بودن قمر در صورت فلکی عقرب است نه بودن آن در برج عقرب ؛ چون اوّلی یک روز است ولی دومی یک ماه. همچنین مراد از محاق ، آخر هر ماه قمری است که ماه دیده نمی شود.
روایات قمر در عقرب را در ضمن منابع قبلی می توانید ملاحظه فرمایید.
5. آیا لازم است که در زندگی روزمرّه به احکام نجوم اعتنا شود؟
آنچه قطعاً از معصومین (ع) رسیده مناسب است که رعایت شود. لکن تا آن اندازه که زندگی را مختلّ نکند ؛ چون دین برای این نیست که انسان خود را به سختی بیندازد. لذا در اموری که در طول زندگی کم رخ می دهند مثل ازدواج و سفرهای طولانی ، بهتر است که با افراد عالم ، متّقی و وارد در این گونه امور مشورت شود. چون به صرف دیدن یک روایت نمی توان به آن عمل نمود.چرا که روایات صحیح و سقیم و خاصّ و عامّ و مطلق و مقیّد دارند لذا کسی که در این گونه امور اظهار نظر می کند باید عالم به احادیث باشد.
البته راههایی برای بر حذر بودن از نحوست ایّام نیز وجود دارد. راه حلّی که اهل بیت (ع) برای این امر ارائه نموده اند صدقه دادن است. روایات فراوانی از حضرات معصومین (ع) وارد شده که نحوست ایّام با صدقه دادن برطرف می شود. « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع ):مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْم . ـــ هر کس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع می کند. »( بحار الأنوار ؛ج 56 ؛ص31 )
« حضرت صادق فرمود: بین من و مردى منجم زمینى مشترک بود براى تقسیم او پیوسته تأخیر می انداخت تا ساعتى را انتخاب کند که به نظر خودش برایش سعید باشد و براى من نحس. بالاخره تقسیم کردیم به من قسمت خوب افتاد ؛ منجّم از ناراحتى دست بر پشت دست دیگر زده گفت مثل امروز ندیده بودم. گفتم مگر از علم خود استفاده نکردى؟ گفت من با اطلاع از علم نجوم براى شما ساعت نحس انتخاب کردم و خودم در ساعت سعد خارج شدم باز قسمت بهتر به شما افتاد. گفتم میل دارى حدیثى که پدرم از پدر خود برایم نقل کرده برایت بگویم. پدرم گفت: پیامبر اکرم(ص) فرموند: هر کس مایل است نحوست آن روزش برطرف شود اول صبح صدقه بدهد خداوند با این صدقه نحوست آن روز را برطرف می کند و هر که مى خواهد نحوست شبش برطرف گردد شب را با صدقه شروع کند. گفتم من وقتى خارج شدم صدقه دادم . این صدقه نفعش براى من از علم نجوم تو بهتر بود.»(زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، ص: 41)
« عبد الملک بن اعین نقل کرده که به حضرت صادق علیه السّلام گفتم:من به این دانش (نجوم) مبتلا شده ام، کارى را قصد مى کنم و وقتى به طالع مى نگرم و آن را بد مى بینم مى نشینم و دنبال آن امر نمى روم و وقتى طالع را خوب دیدم دنبال مقصود روانه مى شوم. حضرت صادق (ع) به من فرموند: انجام مى دهى؟ عرض کردم: بلى، فرمود: کتابهایت را بسوزان.»(درر الأخبار با ترجمه؛ص419 )
«از ابن عمیر روایت شده که من به نجوم نگاه مى کردم و حکم آنها را مى شناختم و طالع را مى دانستم از این لحاظ چیزى نظیر ترس و غیره در دلم راه مى یافت در این موضوع به حضرت على بن موسى بن جعفر علیه السّلام شکایت کردم. حضرت فرمود: اگر به خاطرت چیزى رسید به اوّلین مسکینى که برخورد کردى صدقه بده و سپس دنبال کارت برو ، که خداى عزّ و جلّ [شرّ را] از تو دفع مى فرماید.» (درر الأخبار با ترجمه ؛ص419 )
« حلبى از حضرت ابا عبد اللَّه الصادق علیه السّلام پرسید که: آیا سفر در ایّامى که کراهت دارند مانند چهارشنبه و غیره مکروه است؟ حضرت فرمود: سفرت را با صدقه شروع کن و در آغاز سفر آیة الکرسى بخوان .»( درر الأخبار با ترجمه ص421)
« از عبد اللَّه بن سلیمان از حضرت امام باقر یا حضرت امام صادق روایت شده که حضرت فرمود: پدرم وقتى در روز چهارشنبه، یا روزى که مردم آن را بد مى دانستند مثل اواخر ماه یا غیره به سفر مى رفت، صدقه اى مى داد و بعد بیرون مى رفت.»( درر الأخبار با ترجمه ، ص421 )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد