در اسلام دو نوع قانون وجود دارد.
1- قانون ثابت و به اصطلاح ابدی که به هیچ وجه دگرگونی در آنها راه ندارد.
2- اصول و مقررات متغیر و متحول که با تغییر شرائط و مقتضیات، تغییر و تبدیل پیدا میکند.
اکنون که آیات قرآن بروشنی توحید تشریعی را ثابت میکنند، تکلیف سلطه تشریعی درباره این بخش از مقررات چیست؟ در این بخش از مقررات که شکل و لباس آنها به مرور زمان و دگرگونی اوضاع، عوض میگردد، یک رشته اصول ثابتی وجود دارد که هیچ گاه نمیتوان از آنها تخلف نمود. دگرگونی، پیوسته در شکل و لباس قانون است نه در خود آن. مثلاً مناسبات حکومت اسلامی با اجانب میتواند به شکلهای مختلفی باشد. گاهی شرائط ایجاب میکند که حکومت وقت از در دوستی وارد شود و مناسبات دوستانه برقرار کند و روابط سیاسی و فرهنگی و تجاری خود را توسعه دهد. و گاهی شرائط ایجاب میکند که روابط خود را قطع کند و یا لااقل روابط بازرگانی و فرهنگی را تا مدتی تحریم و یا محدود سازد. ولی این دگرگونی در شکل اجرای قانون و نحوه پیاده کردن آن است نه اصل آن، و گرنه اصل قانون، هیچگاه تغییر و تبدیل پیدا نمیکند. بر حاکم اسلامی لازم است که همواره مصالح اسلامی و برتری مسلمانان را حفظ و صیانت کند و اجازه ندهد که کشور اسلامی تحت سیطره کافران و استعمارگران درآید، که در قرآن میفرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکافرینَ عَلَی الْمُؤْمنینَ سَبیلاُ» نساء/141 چیزی که هست، حفنظ کیان اسلام گاهی در زمینه قطع روابط است، و گاهی در زمینه برقراری روابط همچنین در مسئلة تقویت بنیة دفاعی اسلامی، یک اصل کلی داریم که قرآن آن را بیان کرده است: «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِن قُوَّهٍ؛ انفال/60 برای دفاع از خود، تا آنجا که میتوانید قوه و نیرو تهیه کنید». این قانون که بیانگر لزوم برتری ارتش اسلام بر دیگر ارتشهای جهان است، هیچگاه دگرگون نمیگردد. تنها نحوه پیاده کردن آن در ادوار مختلف تغییرپذیر است. در گذشته نیرومندی ارتش اسلام، از طریق تحصیل تیروکمان و شمشیر و سنان بود. اکنون این قانون به صورت دیگر پیاده میشود و باید ارتش اسلام با آخرین سلاحهای مدرن در نیروهای زمینی و هوائی و دریائی مجهز گردد. نتیجه اینکه، هیچگاه تشریع الهی در دست بندگان خدا نیست. حتی در این بخش از مقررات ، اساس قانون و روح آن بیان شده و شکل و لباس آن در اختیار حاکم اسلامی است قوانین ثابت: (شامل احکام اولی وثانوی) به قوانینی گفته میشود که قید زمان ومکان ندارد وتا ابد ثابت وغیرقابل تغییراست وهیچ کس حق تصرّف درآنها را ندارد. این بخش ازقوانین به دو قسمت تقسیم می گردد: قسمت اوّل مستقیماً از سوی باری تعالی وضع میشود وقسمت دیگر قوانینی است که بلا واسطه از سوی خدا تشریع و تعیین نگردیده, بلکه خدای متعال, حق وضع و تشریع آنها را به پیامبرگرامی اسلام(ص) و سایر معصومان سلام الله علیهم اجمعین اعطا کرده است و در واقع کیفیت تشریع را به آنها الهام کرده است. قوانین متغیّر: به احکام و قوانینی گفته می شود که تابع زمان و مکان است. این قوانین در چارچوب قوانین ثابت و با رعایت اصول و مبانی ارزشهای اسلامی و با توجه به ضرورتها و نیازمندیهای جامعه اسلامی از سوی ولی امر وضع می گردد. به این قوانین اصطلاحاً (احکام حکومتی) یا (احکام ولایتی) و یا (احکام سلطانّیه) می گویند.
1- قانون ثابت و به اصطلاح ابدی که به هیچ وجه دگرگونی در آنها راه ندارد.
2- اصول و مقررات متغیر و متحول که با تغییر شرائط و مقتضیات، تغییر و تبدیل پیدا میکند.
اکنون که آیات قرآن بروشنی توحید تشریعی را ثابت میکنند، تکلیف سلطه تشریعی درباره این بخش از مقررات چیست؟ در این بخش از مقررات که شکل و لباس آنها به مرور زمان و دگرگونی اوضاع، عوض میگردد، یک رشته اصول ثابتی وجود دارد که هیچ گاه نمیتوان از آنها تخلف نمود. دگرگونی، پیوسته در شکل و لباس قانون است نه در خود آن. مثلاً مناسبات حکومت اسلامی با اجانب میتواند به شکلهای مختلفی باشد. گاهی شرائط ایجاب میکند که حکومت وقت از در دوستی وارد شود و مناسبات دوستانه برقرار کند و روابط سیاسی و فرهنگی و تجاری خود را توسعه دهد. و گاهی شرائط ایجاب میکند که روابط خود را قطع کند و یا لااقل روابط بازرگانی و فرهنگی را تا مدتی تحریم و یا محدود سازد. ولی این دگرگونی در شکل اجرای قانون و نحوه پیاده کردن آن است نه اصل آن، و گرنه اصل قانون، هیچگاه تغییر و تبدیل پیدا نمیکند. بر حاکم اسلامی لازم است که همواره مصالح اسلامی و برتری مسلمانان را حفظ و صیانت کند و اجازه ندهد که کشور اسلامی تحت سیطره کافران و استعمارگران درآید، که در قرآن میفرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکافرینَ عَلَی الْمُؤْمنینَ سَبیلاُ» نساء/141 چیزی که هست، حفنظ کیان اسلام گاهی در زمینه قطع روابط است، و گاهی در زمینه برقراری روابط همچنین در مسئلة تقویت بنیة دفاعی اسلامی، یک اصل کلی داریم که قرآن آن را بیان کرده است: «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِن قُوَّهٍ؛ انفال/60 برای دفاع از خود، تا آنجا که میتوانید قوه و نیرو تهیه کنید». این قانون که بیانگر لزوم برتری ارتش اسلام بر دیگر ارتشهای جهان است، هیچگاه دگرگون نمیگردد. تنها نحوه پیاده کردن آن در ادوار مختلف تغییرپذیر است. در گذشته نیرومندی ارتش اسلام، از طریق تحصیل تیروکمان و شمشیر و سنان بود. اکنون این قانون به صورت دیگر پیاده میشود و باید ارتش اسلام با آخرین سلاحهای مدرن در نیروهای زمینی و هوائی و دریائی مجهز گردد. نتیجه اینکه، هیچگاه تشریع الهی در دست بندگان خدا نیست. حتی در این بخش از مقررات ، اساس قانون و روح آن بیان شده و شکل و لباس آن در اختیار حاکم اسلامی است قوانین ثابت: (شامل احکام اولی وثانوی) به قوانینی گفته میشود که قید زمان ومکان ندارد وتا ابد ثابت وغیرقابل تغییراست وهیچ کس حق تصرّف درآنها را ندارد. این بخش ازقوانین به دو قسمت تقسیم می گردد: قسمت اوّل مستقیماً از سوی باری تعالی وضع میشود وقسمت دیگر قوانینی است که بلا واسطه از سوی خدا تشریع و تعیین نگردیده, بلکه خدای متعال, حق وضع و تشریع آنها را به پیامبرگرامی اسلام(ص) و سایر معصومان سلام الله علیهم اجمعین اعطا کرده است و در واقع کیفیت تشریع را به آنها الهام کرده است. قوانین متغیّر: به احکام و قوانینی گفته می شود که تابع زمان و مکان است. این قوانین در چارچوب قوانین ثابت و با رعایت اصول و مبانی ارزشهای اسلامی و با توجه به ضرورتها و نیازمندیهای جامعه اسلامی از سوی ولی امر وضع می گردد. به این قوانین اصطلاحاً (احکام حکومتی) یا (احکام ولایتی) و یا (احکام سلطانّیه) می گویند.