خانه » همه » مذهبی » قَرینه

قَرینه

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

قَرینه

قرینه یعنی علامت و نشانه‌ای كه عارض چیزی شده، و معنای آن را عوض كند. مثال: شیری را در حال تیراندازی مشاهده كردم. كلمه «در حال تیراندازی» قرینه است، كه از لفظ شیر انسان شجاع اراده شده است نه حیوان درنده. قرینه

14163 - قَرینه
14163 - قَرینه

 

نویسنده: عیسی ولائی

 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

قرینه یعنی علامت و نشانه‌ای كه عارض چیزی شده، و معنای آن را عوض كند. مثال: شیری را در حال تیراندازی مشاهده كردم. كلمه «در حال تیراندازی» قرینه است، كه از لفظ شیر انسان شجاع اراده شده است نه حیوان درنده. قرینه اقسامی دارد: قرینه‌ی حالیه- مقالیه- عرفیه- عقلیه و…

قرینه‌ی حالیّه

اوضاع و احوال مقرون به كلام را قرینه‌ی حالیه نامند. ماده‌ی 56 قانون مدنی می‌گوید: «وقف واقع می‌شود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی كه صراحةً دلالت بر معنی آن كند، و قبول طبقه‌ی اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی كه محصور باشند. مثل وقف بر اولاد، و اگر موقوف علیهم غیرمحصور یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاكم شرط است.» با توجه به اینكه این قانون قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده مشخص است كه مراد از این «حاكم» «حاكم شرع» نیست.

قرینه‌ی عُرْفیه

هرگاه قرینه‌ی غیرلفظی به صورت دلالت عرف و عادت باشد آن را قرینه‌ی عرفی نامند. مثلاً پیراهن و كفش زنانه در منزل شوهر، ملك خانم خواهد بود و این قرینه‌ی عرفی است.

قَرینه‌ی عَقْلیه

هرگاه قرینه‌ی غیرلفظی به صورت دلالت عقل باشد به آن قرینه‌ی عقلی گویند. مثلاً می‌گوید: خدا را دیدم كه چنین فرموده است. چون دیدن خدا با چشمِ سر محال است پس این قرینه‌ی عقلیه می‌گوید منظور از دیدن خدا، دیدن در كلام الهی است.

قرینه‌ی غیرلفظی

هرگاه قرینه از جنس لفظ نباشد به آن قرینه‌ی غیرلفظی گویند. مثال: ماده‌ی 667 قانون مدنی می‌گوید: «وكیل باید در تصرّفات و اقدامات خود مصلحت موّكل را مراعات نماید و از آنچه كه موكّل بالصّراحه به او اختیار داده یا برحسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست تجاوز نكند.» منظور از «قرائن» در این ماده‌ قرینه‌ی غیرلفظی است، چون در مقابل «مصرّح» قرار گرفته است، مثل قرینه‌ی حالیه.

قرینه‌ی لَفْظیه

اگر قرینه از جنس لفظ باشد آن را قرینه‌ی لفظیه یا قرینه‌ی مقالیه گویند. مثال: شیری را در حال خندیدن و صحبت دیدم. «خندیدن و صحبت كردن» قرینه‌ی لفظی است كه مراد از شیر انسان شجاع است. ماده‌ی 30 قانون مدنی می‌گوید: «هر مالكی نسبت به مایملك خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد…» مالك در محاورات عرفی ظهور در مالكیت مال غیرمنقول دارد، اما با قید «مایملك» این ظهور از بین رفته، و مالك را اعم از منقول و غیرمنقول گردانید.

قرینه‌ی مُتَصِّله

قرینه‌ای كه در یك كلام به كار رفته و آن كلام را از معنای ظاهری‌اش منصرف كند، به آن قرینه‌ی متّصله گویند. مثلاً گفته: همه‌ی فقرا «به استثنای مردم‌آزار» آنها را احترام كن. در این مثال كلمه‌ی «به استثنای مردم آزار» قرینه‌ای است كه به كلام چسبیده و جمله‌ی «همه‌ی فقرا» را محدود به غیر مردم آزار كرده است.

قرینه‌ی مُنْفَصله

هرگاه كلامی بیان شود، سپس در كلام دیگر قید و قرینه‌ای به كار رود كه مفهوم آن كلام را تبیین كند، به آن قرینه‌ی منفصله گویند. مثلاً بگوید: تمام فقرا را احترام كن، روز بعد بگوید: فقرای فاسق را احترام نكن. جمله‌ی دوم قرینه‌ی منفصله است، برای جمله‌ اول و دایره جمله‌ی اول را محدود به غیر فساق می‌كند: یعنی تمام فقرای غیرفاسق را احترام كن.
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد