قیام حسینی، در بیانات امام خمینی (2)
انقلاب ایران، ثمره مجالس عزاداریها
ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه میدارد ملتها را.
در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفتهها هست و جنبشهای این طوری هست. اگر بُعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا میکنند و عزاداری میکنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس برپا باشد. و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد. آن که ایستاده پای منبر چند شعر میگوید و چند شعر میخواند با آن که در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسئله تأثیر دارند؛ تأثیر طبیعی دارند. گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه میکنند، من حیث لا یشعر.
تقریباً ما به این مرتبه رسیدهایم که ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچجا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست داده بود و همه چیز ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که این انفجار در برکت همین مجالسی [بود] که همه کشور را، همه مردم را دور هم جمع میکرد و همه به یک نقطهنظر میکردند. این مسئله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بیشتر از آن قدری که من میدانم، برای مردم تشریح کنند تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم. ما یک ملتی هستیم که با همین گریهها، یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم. (1)
تأثیر روضهخوانیها در حفظ کشور
نمیدانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر، این محراب، به این کشور کرده. اینها چناچه ملی هستند ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه اگر ملی هستند، اگر کشورشان را میگویند میخواهیم، اگر ملت را میگویند که ما میخواهیم، اینها باید دامن بزنند به این روضه خوانیها، برای اینکه این روضه خوانیها این ملت شما را حفظ کرده، این روضه خوانیها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده. بله، چنانچه یک مردمی هستند که روی همان نقشهای که طرح شده است، که باید قدرت اسلام گرفته بشود و قدرت روحانی گرفته بشود و قدرت خطیب گرفته بشود تا راه باز بشود برای آنهایی که باید استفاده کنند و استفاده کردند، آنها یک مردم دیگری هستند که با آنها نمیتوانیم حرف بزنیم. (2)
رمز بقای مکتب تشیّع
باید همه دستجمعی با هم باشیم، و این راه را برویم. و مطمئن باشید که پیروز خواهید شد. حق پیروز است. حق پیروز است. منتها ما رمز پیروزی را باید پیدا بکنیم که رمز پیروزی ما چه بوده است. و رمز بقای شیعه در این طول زمان از زمان امیرالمؤمنین، سلام الله علیه، تا حالا در زمانهایی که شیعه جمعیتش کم بوده است، ناچیز بوده است. حالا الحمدلله زیاد است. اما آن وقت کم بوده. نه اینکه زیاد در مقابل دیگران. باید ببینیم رمز بقای این مذهب و بقای ممالک اسلامی، ممالک شیعی چه بوده است. ما باید آن رمز را حفظ بکنیم. یکی از رمزهای بزرگی که بالاترین رمز است، قضیه سیدالشهداست. سیدالشهدا- سلام الله علیه- مذهب را بیمه کرد. با عمل خودش اسلام را بیمه کرد. نگه داشت … .
اگر ما بخواهیم مملکتمان یک مملکت مستقلی باشد، یک مملکت آزادی باشد، باید این رمز را حفظ بکنیم. این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است و با دستور ائمه (علیهم السلام) این مجالس بوده است، خیال نکنند بعضی از این جوانهای ما که این مجالس، مجالسی بوده است که گریه در آن بوده است؛ حالا ما باید گریه دیگر نکنیم. این یک اشتباه است که میکنند. حضرت باقر سلام الله علیه، شما بهتر میدانید حضرت باقر، سلام الله علیه وقتی که میخواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهراً که در منی اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزهای است؟ حضرت باقر احتیاج به گریه داشت؟ حضرت باقر میخواست چه کند گریه را؟ آن وقت هم در منی چرا؟ ایام حج و منی. این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم میآیند میگویند چه خبر است، چیست؟ میگویند [جریان] اینطور بوده. این توجه میدهد نفوس مردم را به این مکتب. و ظالم را منهدم میکند و مظلوم را قوی میکند.
ما جوانها دادیم. کربلا جوانها داده. ما این را باید حفظش کنیم. این نمیشود این طور باشد. شما خیال بکنید که گریه است، خیر گریه نیست. یک مسئله سیاسی، روانی، اجتماعی است. اگر قضیه گریه است تباکیش (3) دیگر چیست؟ تباکی میخواهد؟ تباکی هم یک چیزی شد؟ اصلاً حضرت سیدالشهدا چه احتیاج به گریه دارد؟ ائمه این قدر اصرار کردند، به اینکه مجمع داشته باشید. گریه بکنید. [ندبه] بکنید. برای اینکه این حفظ میکند کیان مذهب ما را. این دستجاتی که در ایام عاشورا راه میافتند خیال نکند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمایی. راهپیمایی است خودش. اما راهپیمایی با یک محتوای سیاسی. همانطوری که سابق بود بلکه بالاتر. همان سینهزنی، همان نوحهخوانی، همانها رمز پیروزی ماست. در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد. همه روضه بخوانند. و همه گریه بکنند. از این هماهنگتر چی؟ شما در کجا سراغ دارید که ملتی این طور هماهنگ بشود؟ کی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیدالشهدا هماهنگ کرده است. در تمام کشورهای اسلامی، ملتهای اسلامی در روز عاشورا و تاسوعا و مثلاً بیست و هشتم و … این دستجات با آن عظمت البته جهات غیرشرعیاش باید حساب بشود، باید جهات شرعی محفوظ بماند این دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا [راه میافتند] کی میتواند یک چنین اجتماعی درست کند؟ در کجای عالم شما سراغ دارید که این مردم این طور هماهنگ باشند. بری هندوستان همین بساط. بری پاکستان همین بساط. بری اندونزی همین بساط. بری عراق همین بساط. بری افغانستان. هر جای بری همین بساط. کی اینها را هماهنگ کرده؟ این هماهنگی را از دست ندهید. (4)
راههای حفظ مکتب
هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها! نمیدانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته، این گریهها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود علم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران میکنند، دیگران فریاد میزنند وقتی یکی از آنها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگها میدهند؛ فریادها میکنند. این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا. و اینها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل.
همین گریهها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سراییها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سیدالشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمیبرد، سیدالشهدا همه جا هست: کل ارض کربلاء (5).
همه جا محضر سیدالشهدا است، همه منبرها محضر سیدالشهدا است، همه محرابها از سیدالشهدا است. اگر سیدالشهدا نبود، یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را منسی کرده بودند. اگر نسیان نشده بود، یک رژیم طاغوتی در خارج منعکس شده بود. معاویه و یزید یک رژیم اسلامی را رژیم طاغوتی داشتند معرفی میکردند. اگر سیدالشهداء نبود، این رژیم طاغوتی را اینها تقویت میکردند؛ به جاهلیت برمیگرداندند. اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم، مسلم طاغوتی بودیم! نه مسلم امام حسینی. امام حسین نجات داد اسلام را. ما برای یک آدمی که نجات داده اسلام را و رفته کشته شده هی سکوت کنیم؟ ما هر روز باید گریه کنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب، برای حفظ این نهضتها؛ این نهضتها مرهون امام حسین- سلام الله علیه- هست. نمیفهمند اینها! بچهاند اینها، سوء نیت ندارند. بله خوب، ممکن است بعضی از آنها هم سوء نیت داشته [باشند] بعضیها هم روی نقشه کار بکنند همانطوری که زمان رضاخان. منتها او یک قدری روی نفهمی کرد، بعدها روی فهمیدگی. جلوی منبرها را همه را گرفت نگذاشت کسی منبر برود. محرابها را هم همه را یک جور دیگر کرد و گرفت. یک مجلس روضهای نداشتیم. در همه قم آن قدری که آن وقتها بود میگفتند یک مجلس آقای صدوقی (6) بود که قبل از اذان، شاید یا قبل از آفتاب، تمام میشد، شب بود، این یک مطلبی بود. نه این است که من باب اتفاق رضاخان آمد منبرها را نگذاشت و محرابها را جلویش را گرفت و روحانیون را متحدالشکل کرد، نخیر، مسئله نقشه بود، نقشه اینکه این قوه را بکوبند، این قوه محراب و منبر که از آن میآید یکدفعه یک ملت را هول بدهد به یک طرف، و یک همچو سلطنت را از بین ببرد، این را از بین ببرند؛ این قدرت را از دست ما بگیرند. (7)
نقش روضه در احیای مکتب عاشورا
آنهایی که با روضه مخالفاند همانهایی بودند که با روحانیت مخالف بودند. و همانهایی بودند که با دانشگاه مخالفاند. و همانها هستند که با کارگر مخالفاند. و همانهایی هستند که با کشاورز مخالفاند. و همانها هستند که میخواهند ما را بدوشند، و ما را ذلیل نگه دارند. این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصه کربلا هست، این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا. و بزرگترین امر روانی است در دنیا. تمام قلوب با هم متحد میشوند. اگر خوب راهش ببریم، ما برای این هماهنگی پیروز هستیم. و قدر این را باید بدانیم. و جوانهای ما توجه به این مسائل داشته باشند. جوانهای ما ملتفت این معنا باشند، که دستهایی الآن در کار است که میخواهند یکی یکی اشخاص مؤثر را از بین ببرند. یکی یکی مجالس را از بین ببرند. مساجد را، محتوایش را از بین ببرند … همین مساجد و همین روضهها و همین روضههای هفتگی، همینها توجه مردم را و همان هماهنگی را ایجاد میکند. اگر دولتهای دیگر بخواهند هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند میسور نیست برایشان. با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسور نیست.
ما را سیدالشهدا این طور هماهنگ کرده. ما برای سیدالشهدایی که این طور هماهنگ کرده اظهار تأسف نکنیم، ما گریه نکنیم؟ همین گریهها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که میخواهند این حربه را از دست شما بگیرند گول اینها را نخورند جوانهای ما. همینها هست که ما را حفظ کرده. همینها هست که مملکت ما را حفظ کرده.
تکلیف آقایان (روحانیون) است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دستههای شکوهمند بیرون بیاورند. دستههای سینهزن شکوهمند. البته از چیزهایی که برخلاف [است] مثلاً چه هست، از آنها پرهیز کنند. اما دستهها بیرون بیایند، سینه بزنند. هر کاری که میکردند بکنند. اجتماعاتشان را حفظ بکنند. این اجتماعات است که ما را نگه داشته. این هماهنگیها هست که ما را نگه داشت. گولشان میزنند این جوانهای عزیز صافدل را. میآیند توی گوشش میخوانند، خوب دیگر گریه میخواهیم چه کنیم؟ گریه میخواهیم چه کنیم یعنی چه؟ ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه بکنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، همین نفع دنیاییاش را شما حساب کنید، آخرتیاش جای خودش، همین نفع دنیاییاش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل میکند. ما این سنگر را نباید از دست بدهیم و کسانی که کوشش دارند که این سنگر را از ما بگیرند، آنهایی که از ما هستند و مردم صالحی هستند بازی خوردهاند، پشت اینها یک دست مرموز فاسد مفسدی هست که میخواهد ملت ما را به تباهی بکشد و ما باید بیدار باشیم. ملت ما باید بیدار باشند. (8)
زنده نگهداشتن محرم و ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام)
باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصاً در این ماه محرم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ماه محرم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) که با ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و روضه خوانی. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلی که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود؛ خیر.
ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛
زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند. باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بیاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق میخواندند و مرثیه را همان طور که سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.
این خون سیدالشهداست که خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دستهجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند. در این امر، سستی نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود. (9)
محتوای منبر و جلسات عزاداری
این طایفه باید در منابر، در مساجد و هر جایی که مقتضی است، با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را میگویند، مسائل اخلاقی و مسائل اعتقادی و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامی آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همانطوری که در سابق عمل میشد، روضه خوانی بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف برای ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش میخواستند بکنند، همه جهات مادی برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فدای اسلام کردند و با ستمکاران سازش نکردند. (10)
پینوشتها:
1. همان، ج16، ص 347-348.
2. همان، ج8، ص 528.
3. تظاهر به گریه کردن حالت گریه.
4. صحیفه امام، ج11، ص 97-98.
5. هر زمینی کربلاست.
6. آقای محمد صدوقی.
7. صحیفه امام، ج8، ص 527-528.
8. همان، ج11، ص 99-100.
9. همان، ج15، ص 330-331.
10. همان، ج15، ص 332-333.
منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: سیره علوی و مکتب حسینی، انتشارات تسنیم، چاپ دوم