خانه » همه » مذهبی » كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)

كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)

كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)

كتاب دانيال نبى در نسخه عبرى دوازده باب و در نسخه يونانى سبعينيه و لاتين ولگات چهارده باب دارد. باب سيزدهم اين دو نسخه، قصه اى را بيان مى كند كه به قصه سوسنه معروف است و در نسخه عبرى موجود نيست. اين قصه در برخى از نسخه هاى يونانى در ابتداى كتاب دانيال آمده است.

83034092 6615 4941 83c2 1aa014b56219 - كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)

0013098 - كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)
كتب اپوكريفايى عهد قديم (2)

 

نويسنده:عبدالرحيم سليمانى اردستانى

 

9. قصه سوسنه
 

كتاب دانيال نبى در نسخه عبرى دوازده باب و در نسخه يونانى سبعينيه و لاتين ولگات چهارده باب دارد. باب سيزدهم اين دو نسخه، قصه اى را بيان مى كند كه به قصه سوسنه معروف است و در نسخه عبرى موجود نيست. اين قصه در برخى از نسخه هاى يونانى در ابتداى كتاب دانيال آمده است.
سوسنه نام زنى يهودى و زيباروى است كه همسر فردى ثروتمند مى شود. دو قاضى مسن يهودى با او برخورد مى كنند و به او طمع مى ورزند و چون اطاعت نمى كند تهمت زنا مى زنند. دادگاه يهود، بدون شنيدن دفاع، او را به مرگ محكوم مى كند. وقتى او را براى اعدام مى برند، به پيشگاه خدا ناله مى زند و خدا دانيال جوان را به يارى اش مى فرستد. دانيال به دادگاه اعتراض مى كند و مى گويد چرا بدون تحقيق فردى را به اعدام محكوم كرده اند. پس جداگانه از آن دو قاضى بازجويى مى كند و چون گفته هايشان متناقض است، كذبشان ثابت مى شود و به اعدام محكوم مى شوند.
اين قصه احتمالا در اصل به زبان عبرى نوشته شده است و بعد در نسخه هاى ديگر آورده شده است.
دو فرقه كاتوليك و ارتدوكس براى اين بخش اعتبار قانونى (ثانوى) قائلند، با اين تفاوت كه در كتاب مقدس كاتوليك ها اين بخش باب سيزدهم كتاب دانيال است، اما در كتاب مقدس ارتدوكس ها مستقل و جاى آن قبل از كتاب دانيال است.

10. قصه بعل و اژدها
 

باب چهاردهم كتاب دانيال، كه در نسخه هاى سبعينيه و لاتينى، برخلاف نسخه عبرى، موجود است، به نقل دو داستان اختصاص دارد. در داستان نخست، پادشاه بابل مجسمه بعل را مى پرستد و به او خوراك هايى هديه مى كند. پادشاه از دانيال مى پرسد كه چرا بعل را نمى پرستد. او پاسخ مى دهد كه من خداى زنده را مى پرستم. پادشاه مى گويد بعل زنده است، چون غذاهاى اهدايى را مى خورد. دانيال براى پادشاه ثابت مى كند كه كاهنان از راه مخفى مى روند و غذاها را مى خورند. پس پادشاه آن بت را از بين مى برد و كاهنان را به قتل مى رساند.
داستان ديگر داستان اژدهايى است كه مردم بابل او را مى پرستند. پادشاه بابل به دانيال مى گويد كه اين ديگر خداى زنده است، پس چرا او را نمى پرستى؟ دانيال جواب مى دهد كه من تنها خداى خود را مى پرستم; و در ادامه مى گويد اين مار خدا نيست و اگر او را در اختيار من قرار دهى او را از بين مى برم. پادشاه چنين مى كند و دانيال مار را با معجونى از بين مى برد. اهالى بابل شورش مى كنند و از پادشاه مى خواهند كه دانيال را به آن ها تسليم كند. پادشاه به ناچار چنين مى كند. دانيال را به مدت هفت روز در لانه شيرهاى گرسنه قرار مى دهند، ولى شيرها با او كارى ندارند. خداوند حبقوق نبى را، كه در يهوديه بود، مأمور مى كند كه براى دانيال غذا ببرد. فرشتگان حبقوق را بدين منظور به بابل مى آورند. در روز هفتم، پادشاه، كه دانيال را صحيح و سالم مى يابد، او را آزاد مى كند و دشمنانش را به لانه شيرها مى افكند.
اين دو داستان در اصل به زبان عبرى نوشته شده و به يونانى ترجمه شده اند.
اين بخش جزء كتاب مقدس دو فرقه كاتوليك و ارتدوكس است و از اعتبار قانونى (ثانوى) برخوردار است، اما كاتوليك ها آن را باب 14 كتاب دانيال و ارتدوكس ها باب 13 اين كتاب مى دانند.

11. كتاب اول مكابيان
 

«مكابى» در زبان عبرى به معناى «چكش» در ابتداى كتاب اشاره اى گذرا به روى كارآمدن و كشور گشايى و مرگ اسكندر مقدونى و تقسيم كشور پهناور او بين جانشينانش مى شود. ميراث اسكندر بين جانشينان او و فرزندانشان دست به دست مى گردد تا اين كه نوبت به يكى از آن ها به نام آنتيوخوس اپيفانوس مى رسد. او پس از غلبه بر مصر به سرزمين يهودا حمله مى كند و آن را تحت سلطه خويش در مى آورد. در اين زمان يهوديت از دو جهت تهديد مى شد: يكى فرهنگ هلنيستى (يونانى گرايى)، كه در بسيارى از مردم آن سرزمين نفوذ كرده بود، و ديگرى پادشاه آنتيوخوس، كه به محو يهوديت و مظاهر آن كمر بسته بود. آنتيوخوس مردم را وامى داشت كه از آيين اجدادى خويش دست بردارند و براى بت ها قربانى كنند. بسيارى از يهوديان به خواسته پادشاه جبار گردن نهادند و دست از شريعت اجدادى خويش برداشتند. كسانى كه از فرمان پادشاه سرپيچى مى كردند، به اشد مجازات محكوم مى شدند. بدين سان روزگار به سختى بر يهوديان مى گذشت.
در اين زمان كاهنى به نام «متتيا» همراه با پسرانش قيام مى كند و به كوهستان ها پناه مى برد. به تدريج گروه هايى از مردم به آنان مى پيوندند و سپاهى تشكيل مى دهند و با پادشاه به نبرد برمى خيزند و به پيروزى هايى دست مى يابند. پس از متتيا، پسرش يهوداى مكابى جانشين وى مى شود و با اقتدار كامل به جنگ دشمنان مى رود و به پيروزى هاى بزرگى دست مى يابد. پس از جنگ هاى زياد با آنتيوخوس و ديگر دشمنان يهود، كشور را آزاد مى كند و سرانجام در يكى از جنگ ها كشته مى شود.
پس از يهودا، برادرش «يوناتان» به جانشينى او برگزيده شد. در اين زمان نفاق و خيانت در گوشه و كنار كشور نمايان شد و قحطى و بدبختى شديد كشور را فرا گرفت. در زمان يوناتان جنگ با دشمنان ادامه مى يابد تا اين كه او در يكى از جنگ ها اسير مى شود. پس از يوناتان، برادرش شمعون جانشين وى مى شود و به نبرد با دشمنان ادامه مى دهد. در زمان او كشور به طور كامل از شر بيگانگان رهايى مى يابد و حكومتش به قدرت زيادى دست مى يابد. سرانجام آن گاه كه شمعون براى ديدار از يكى از شهرهاى يهودا بيرون مى رود، يكى از يهوديان به او خيانت كرده، او را به جشنى دعوت مى كند و در حالى كه شمعون و پسرانش از فرط نوشيدن شراب مستند، دشمنان حمله مى كنند و او و همراهانش را به قتل مى رساند. كتاب اول مكابيان با قتل شمعون به پايان مى رسد.
اهميت كتاب اول مكابيان در اين است كه بهترين منبع تاريخى براى اين دوره است.

12. كتاب دوم مكابيان
 

كتاب دوم مكابيان كتاب مستقل ديگرى است كه به بررسى حوادث عصر مكابيان اختصاص دارد. اين كتاب از جهات مختلفى با كتاب اول مكابيان متفاوت است. مقطع زمانى، كه اين نوشته در برگيرنده آن است، بسيار كوتاه است و از سال 176 تا 161 قم، يعنى حدود پانزده سال، را در برمى گيرد.
تفاوت ديگر اين كتاب با اول مكابيان در هدف نويسنده است. نويسنده كتاب اول مكابيان مى خواست از انقلاب مكابى دفاع كند و نظام آنان را مشروع جلوه دهد; ولى هدف نويسنده اين كتاب دفاع از حريم معبد و شريعت است و مبارزه با هجوم فرهنگ هلنيستى را در سرلوحه كار خويش قرار داده است; همين امر حال و هواى اين دو كتاب را متفاوت كرده است.
اين كتاب را مى توان به سه بخش تقسيم كرد. نويسنده در دو باب اول دو نامه اى را كه يهوديان اورشليم و يهوديه به يهوديان مصر نوشته اند، مى آورد. در اين دو نامه، با اشاره به حوادثى كه براى معبد پيش آمده و وظايفى كه يهوديان در قبال آن دارند، از يهوديان مصر مى خواهند كه در جشن بزرگداشت مراسم افتتاح معبد شركت جويند. نويسنده، در پايان باب دوم، براى كتاب خود مقدمه اى مى آورد و در آن به كتاب ياسون قيروانى اشاره مى كند و هدف خود از خلاصه كردن آن كتاب و شيوه كار خود را بيان مى كند.
نويسنده از باب سوم تا هشتم، به تفصيل به هجوم فرهنگ هلنيستى و گرايش يهوديان به آن و بى اعتنايى آن ها به آيين و شريعت اجدادى خود مى پردازد. هجوم سلوكيان و سلطه آنان بر يهوديه و اهتمام آنان به از بين بردن شريعت يهود و مظاهر اين دين، و فشار طاقت فرسا و شكنجه و آزار و قتل يهوديان براى دست برداشتن از دين اجدادى و روى آوردن به بت پرستى، مطالبى است كه به صورت گسترده در اين بخش بيان شده است.
بخش سوم شامل باب هشتم تا پايان كتاب (باب پانزدهم) است كه به مبارزه و فعاليت هاى يهوداى مكابى مى پردازد و ماجرا را تا آن جا پى مى گيرد كه شهر اورشليم به طور كامل به دست عبرانيان مى افتد.

13. كتاب سوم مكابيان
 

اين كتاب و نيز كتاب چهارم مكابيان، نسبت به دو كتاب قبل از اهميت كمترى برخوردارند. اين اثر گزارشى است از نجات معجزه آساى يهوديان مصر از دست بطلميوس چهارم (حكـ . 221 ـ 205 قم); وى يهوديان را بدين خاطر كه يهوديان فلسطين مانع از ورود او به معبد شده بودند، تهديد كرده بود.
اين كتاب، علاوه بر نسخه عبرى عهد قديم، در نسخه لاتينى ولگات نيز موجود نيست و از همين رو كاتوليك ها براى آن اعتبار قانونى قائل نيستند، اما فرقه ارتدوكس آن را داراى اعتبار قانونى مى داند.

14. كتاب چهارم مكابيان
 

اين كتاب يك اثر فلسفى يهودى است كه تحت تأثير رواقيان و ادبيات يونان نوشته شده است.
از آن جا كه اين كتاب در نسخه لاتينى ولگات موجود نيست، فرقه كاتوليك براى آن اعتبار قانونى قائل نيست، اما فرقه ارتدوكس آن را معتبر مى داند.

15. كتاب اول عزرا (اسدراس)
 

در مجموع در سه نسخه معروف عبرى، سبعينيه و ولگات، چهار كتاب به نام عزرا (يا اسدراس) آمده است. در نسخه عبرى كتابى به نام عزرا وجود دارد كه همه آن را قانونى مى دانند. اين كتاب در نسخه سبعينيه، همراه با كتاب نحميا، عنوان كتاب دوم عزرا را گرفته است; عنوان كتاب دوم عزرا را گرفته است.
عمده مطالب اين كتاب در كتاب هاى قانونى عهد قديم موجود است، و در واقع اين كتاب تكرار كتاب تواريخ ايام از اول باب 35 تا آيه 23 باب 36 و كل كتاب عزرا و كتاب نحميا از آيه 31 باب هفتم تا آيه 12 باب هشتم است، و اين كتاب، تنها قصه هاى «داريوش» و «سه جوان» را نسبت به نسخه عبرى و كتاب هاى قانونى اضافه دارد; از اين رو ارزش تاريخى مستقلى ندارد.
نويسنده يا مترجم اين كتاب معلوم نيست، اما احتمالا در مصر و در ميان يهوديان يونانى زبان نوشته شده است. اين كتاب نُه باب دارد و هدف نويسنده آن چندان روشن نيست. شايد بتوان تأكيد بر معبد و شعائر و مراسم آن را از لابه لاى آن به دست آورد.

16. كتاب دوم عزرا
 

برخلاف كتاب اول عزرا، نسخه يونانى و نيز اصل عبرى يا آرامى اين كتاب در دسترس نيست. بنابراين، ترجمه سبعينيه حاوى آن نيست و تنها پاره هايى از ترجمه يونانى آن در دسترس است; اما نسخه لاتين و ترجمه هاى ديگرى از آن موجود است. اين كتاب جزء كتاب هاى اپوكريفايى است. در نسخه ولگات، ترجمه لاتينى اين كتاب به عنوان ضميمه و پس از عهد جديد آمده است.
اين كتاب را به سه بخش مى توان تقسيم كرد: در دو فصل اول كتاب، خدا از قوم شكايت و عزرا را مكلف به تقويت ايمان مردم مى كند و آمدن ملكوت خدا گوشزد شده است. اين دو فصل از افزوده هاى مسيحيان به اين كتاب است.
1) گفت و گويى بين عزرا و يك فرشته درباره عدالت خدا و بذر گناهى كه در آدم نهاده شده است (3:1 ـ 5:20);
2) گفت و گويى درباره خلقت، عصر مسيحايى و داورى پس از آن (6:35 – 10:59);
3) گفت و گويى درباره سرّ اين كه خدا بنى اسرائيل را برگزيده است ولى بعداً آن ها را عذاب مى كند(5:21 – 6:34);
4) مكاشفه اى كه در آن عزرا با كوه صهيون (اورشليم) به صورت زنى مواجه مى شود كه در مرگ فرزندش عزادارى مى كند (9:26 ـ 10:59);
5) مكاشفه اى تمثيلى از يك عقاب با بال ها و سرهاى زياد كه نشان دهنده امپراتورى روم است (باب هاى 11 و 12);
6) مكاشفه اى كه در آن مسيح به صورت انسانى تصوير شده كه از دريا برمى خيزد و صعود مى كند (باب 13);
7) در مكاشفه آخر، كتاب مقدس به عزرا الهام مى شود و او آن را مى نويسد.
از آن جا كه اين بخش تنها مشتمل بر مكاشفات منسوب به عزراست، برخى آن را كتاب عـزرا مى نامند.
اين بخش در اصل به زبان عبرى يا آرامى نوشته شده و بعد به يونانى ترجمه شده است. با توجه به اين كه اين كتاب در ترجمه سبعينيه موجود نيست احتمال اول بعيد به نظر مى رسد.

17. دعاى مَنَسّى
 

در عهد قديم، در كتاب دوم پادشاهان، باب 21، سرگذشت پادشاهى يهودى به نام منسّى آمده كه فسق و فجور بسيار مى كرده است. همين سرگذشت را كتاب دوم تواريخ ايام روايت كرده است; اما در پايان كتاب اخير آمده است كه چون او به هشدارهاى خدا گوش فرا نداد، به دست آشوريان به اسارت برده شد. منسّى در اسارت توبه مى كند و از خدا بخشايش مى طلبد. پس خدا او را نجات مى دهد و به وطنش بازمى گرداند. در كتاب دوم تواريخ ايام (33:18) آمده است: «و بقيه وقايع منسّى و دعايى كه نزد خداى خود كرد… اينك در تواريخ پادشاهان اسرائيل مكتوب است». درباره دعايى كه اين متن به آن اشاره مى كند چيزى معلوم نيست; اما در بين بخش هاى اپوكريفايى عهد قديم، بخشى به نام دعاى منسّى، مشتمل بر 15 آيه وجود دارد. اين دعا را مى توان به سه بخش تقسيم كرد: وى در آيات يك تا هفت به خدا توجه دارد و او را تمجيد و ستايش مى كند; در آيه 8 تا 10 به خطاهاى خود اعتراف مى كند; و در آيات بعدى از خدا غفران و بخشايش مى طلبد.
اين دعا تنها در برخى از نسخه هاى يونانى وجود دارد و در متن عبرى و نسخه سبعينيه موجود نيست و حتى براى جروم، مترجم معروفى كه كتاب مقدس را در قرن چهارم م به لاتينى ترجمه كرده، ناشناخته بوده است. بنابراين اين دعا در نسخه اصلى ولگات موجود نبوده، ولى بعدها در برخى از نسخه ها به عنوان ضميمه عهد جديد، و در برخى از نسخه هاى قديمى، پس از كتاب اول تواريخ ايام آمده است.
نويسنده اين دعا شناخته شده نيست، ولى دانشمندان اين احتمال را كه آن را فردى يهودى از زبان منسّى نوشته باشد ترجيح مى دهند. براى اين دعا اعتبار قانونى ثانوى قائلند.

18. مزمور 151 از مزامير داود
 

كتاب مزامير داود در نسخه عبرى مشتمل بر 150 مزمور است، ولى در برخى از نسخه ها پنج يا شش مزمور ديگر نيز هست كه در بخش كتاب هاى مجعول العنوان آمده است. فرقه ارتدوكس براى مزمور شماره 151 اعتبار قانونى قائل است و بنابراين كتاب مزامير نزد آن هايك مزمور بيشتر دارد.
جدول زير نظر گروه هاى چهارگانه معتقد به عهد قديم را درباره كتاب هاى موسوم به اپوكريفايى نشان مى دهد.
شمارهنام كتابپروتستانكاتوليكارتدوكسيهود
1 طوبيتاپوكريفاقانونى ثانوىقانونى ثانوىغير قانونى
2 يهوديت
3 اضافات استر
4 حكمت سليمان
5 حكمت يشوع بن سيراخ
6 باروك
7 رساله ارميا
8 غزل سه جوان
9 قصه سوسنه
10 قصه بعل و اژدها
11 اول مكابيان
12 دوم مكابيان
13 سوم مكابياناپوكريفا
14 چهارم مكابيان
15 اول عزرا
16 دوم عزرا
17 دعاى منسّى
18 مزمور 151از مزامير داوداختلافى
بخشى از فرقه ارتدوكس آن را قانونى ثانوى مى داند

ب) كتاب هاى مجعول العنوان
 

غير از كتاب هاى قانونى و اپوكريفايى عهد قديم، مجموعه ديگرى از نوشته ها موجودند كه با عهدقديم مرتبطند.
با اين حال نام گذارى اين مجموعه به «مجعول العنوان» دقيق نيست; چون اولا همه كتاب هاى اين مجموعه اين گونه نيستند و ثانياً خارج از اين مجموعه هم كتاب هايى با اين خصوصيت وجود دارند.
جمع آورى اين مجموعه به زمان هاى اخير تعلق دارد. اين مجموعه به زبان آلمانى در كتابى تحت عنوان Die Apokryphen und Pseudepigraphen des Alten Testaments ، در دو مجلد، (Tubingen, 1900) به سر ويراستارى Emil Kautzsch به چاپ رسيده است. در زبان انگليسى در كتابى تحت عنوان The Apocrypha and Pseudepigrapha of the Old Testamentدر دو جلد (Oxford , 1913) به ويراستارى آر. اچ چارلز جمع آورى شده است. هم چنين تعدادى ديگر از اين نوشته ها در مجموعه اى به زبان عربى تحت عنوان مخطوطات قمران ـ البحر الميت، التوراة ـ كتابات ما بين العهدين، جلدهاى دوم و سوم گردآورى شده است.
درباره تعداد كتاب هايى كه تحت عنوان «سوداِپيگرافا» قرارمى گيرند اختلاف است. اين اختلاف از اختلاف در تعداد كتاب هاى اپوكريفايى به اين جا سرايت كرده است.
ادامه دارد …

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد