خانه » همه » مذهبی » كدام يك از مذاهب اهل سنت نسبت به تشيع و مباني آن نزيك است؟

كدام يك از مذاهب اهل سنت نسبت به تشيع و مباني آن نزيك است؟

اسلام از روز نخست بر دو كلمه استوار بوده، از يك طرف مردم را به «كلمة توحيد » و «يكتا پرستي » دعوت مي نموده، و از طرف ديگر به تحكيم «توحيدكلمه » و «اتفاق و اتحاد » ميان مسلمانان همّت مي گمارد، از زندگي پيامبر به روشني استفاده مي شود كه حضرتش به هر دو كلمه عنايت خاصي داشت. او در اشاعة آئين يكتا پرستي مي كوشيد، در وحدت مسلمين و عقد اخوّت ميان آنان، كوشش همگون داشت و از هر نوع تفرقه و دو دستگي ابراز انزجار مي كرد.
لذا از اين نكته نبايد غفلت كرد آنچه در ميان مذاهب به عنوان مشتركات وجود  دارد بيش از موارد اختلاف است. آنچه در اين نوشته به عنوان نزديك ترين مذاهب اهل سنت به مباني شيعه مي آيد از اين جهت است كه كمترين اختلاف را داشته باشد، چنانچه گفته شد همة مذاهب اسلامي در  موارد بسياري به هم نزديك هستند.                                 
اهل سنت، از دو مذهب كلامي (اشاعره و ماتريديه) پيروي مي كنند در گذشته مذهب كلامي معتزله هم در ميان اهل سنّت پيرواني داشت كه بعدها منقرض شدند، اما امروزه اهل سنّت در قالب مكاتب كلامي اشاعره و ماتريديه از چهار مذهب فقهي ( مالكي، شافعي،  حنفي، حنبلي،) پيروي مي كنند كه هر كدام از اين مذاهب براي خود در ميان اهل سنّت پيرواني دارند.
از ميان اين مذاهب، از نظر كلامي معتزله از نظر تفكرات اعتقادي نسبت به ساير مذاهب كلامي به شيعه نزديكتر است.
مذهب معتزله بر پاية پنج اصل استوار است كه عبارتند از 1. توحيد2. عدل 3. وعدو وعيد.4. منزلتي ميان دو منزلت 5. امر به معروف و نهي از منكر[1]       
مذهب شيعه نيز بر پنج اصل استوار است كه در دو اصل «توحيد و عدل» با معتزله مشترك است از مراتب يا اقسام توحيد آنچه بيش از همه مورد تأكيد معتزله قرار گرفته توحيد صفاتي است. يعني صفات زايد برذات را از خداوند نفي كرده اند، در اين مسئله با اماميه هم عقيده هستند.[2]     
معتزله عدل الهي را بر پاية اصل حسن و قبح عقلي تفسير كرده اند و در اين جهت هم با اماميه هم عقيده اند.
ولي در بعضي از فروعات عدل الهي مانند بحث مربوط به اختيار انسان كه قائل به تعويض شده اند  عقيده ديگري دارند.[3]از اين روي از جهت دو اصل از اصول دين مذهب كلامي معتزله به شيعه نزديكتر است بر خلاف اشاعره و ماتريديه و اهل حديث.
اما  از جهت فقهي ـ هر چهار مذهب فقهي از مذهب كلامي اشاعره و ماتريديه پيروي مي كنند به همين خاطر شباهت قابل توجهي از نظر كلامي به شيعه ندارند. از جهت فقهي از ميان چهار مذهب ( حنفي، مالكي، شافعي، حنبلي ) مذهب شافعي تا حدودي به مذهب شيعه اماميه نزيكتر است كه به مواردي از اين اشتراكات اشاره مي شود:                           
1. دوستي اهل بيت پيامبر: امام شافعي در يكي از قصايد خود از اهلبيت پيامبر تجليل كرده و مي گويد:
يا اهلبيت رسول الله حبّكم        فرضٌ من الله في القرآن انزله
اي خاندان پيامبر دوستي شما              فريضه اي است كه خدا در قرآن فرستاده است
كفاكم في عظيم القدر انكم        من لم يصلّ عليكم  لا  صلاة  له[4]در بزرگي مقام شما همان بس          كه هر كس بر شما درود نفرستد، نمازش باطل است
شافعي را بخاطر همين شعر به تشيع متهم ساختند؛ زيرا  دنباله روهاي بني اميه و بني عباس هر كس را بر محمد و آل محمد درود بفرستد، يا يك شعر يا حديث دربارة فضائل آنان مي خواند به تشيع متهم مي كردند.[5]2. در اينكه چگونه خوابي ناقض وضو است، در ميان فقهاي شيعه و سني اختلاف نظر وجود دارد ولي فقه شافعي موافق با فقه شيعه است. مرحوم سيد مرتضي علم الهدي در الانتصار كه فتاواي ويژه شيعه را نقل مي كند در اين مورد چنين مي گويد:
از اموري كه گمان برده شده از ويژگيهاي فقه «اماميه» است، ناقض بودن «خواب» براي وضو است، ولي اين از اختصاصات شيعه اماميه نيست زيرا كه «مزني» شافعي نيز چنين نظريه اي دارد.[6]   
3. شيعه اماميه گفتن«الصلاة خير من النوم» را در اذان بدعت مي داند، شافعي هم در برخي فتاوايش هم عقيدة، شيعه است و گفتن اين جزء را در اذان بدعت مي داند. [7]    
4. فقهاي شيعه، بر اساس روايات معصوم، معتقدند كه «بسم الله … » جزء همه سوره هاي قرآن ـ  جزسورة برائت ـ است. و فقهاي «شافعيّه» بر خلاف ديگر مذاهب اهل سنت موافق با نظر شيعه هستند« و بسم الله …» را جزء تمام سوره هاي قرآن مي دانند. لذا خواندن آنرا در نماز جهريه با صداي بلند واجب مي دانند[8].
5. جمع بين دو نماز، اكثر فقهاي شافعي اول وقت نماز ظهر را« وقت فضيلت» و بقيه را وقت اختياري مي دانند و جمع بين دو نماز ظهر و عصر بدون عذر از نظر فقهاي شافعي مذهب جايز است[9] آ نچه گفته شد نمونه هايي از اين نزديكي مذهب شافعي به مذهب شيعه اماميه بود، با كاوشهاي زياد مي توان موارد بيشتري كه حكايت از اين قرابت بكند پيدا كرد، اما چون مجال پرداختن در اين مقاله كوتاه نيست تفصيل را با ذكر منابعي به عهدة خواننده مي گذاريم.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر
1. فقه تطبيقي: مهدي پيشوايي.
2. اهل سنّت واقعي: دكتر تيجاني.
3. شيعه در اسلام: علامه طباطبائي.
4. مذاهب كلامي: علي رباني گلپايگاني.

پي نوشت ها:
[1] . رباني گلپايگاني، علي، در آمدي بر علم كلام  ص 286  انتشارات دارالفكر چاپ اول .78
[2]  . در آمدي بر علم كلام ص 250 همان.
[3]  . در آمدي بر علم كلام ص 250 همان.
 3. سبحاني، جعفر، منطق شيعه ص 211 ، مكتب اسلام، چاپ  اول 1376 .     
[5]. تيجاني، دكتر محمد، اهل سنّت واقعي ص 249 ، انتشارات معارف اسلامي قم، چاپ دوم 74 .
5. سيد مرتضي، الانتصار، ص 140  بنقل از مهدي پيشوائي، فقه تطبيقي ص 19، امور حج و زيارت، چاپ سوم 76 .  
[7] . شوكاني ، نيل الاوطار، قاهره، ج 2 ص 38 به نقل از همان.
[8] . فخر رازي، تفسير مفاتيح الغيب، بيروت، طبع 3، دار احياء التراث العربي، ج 1 ص 205.     
[9] . ابن رشد، بداية المجتهد، بيروت، دار المعرفه، 1409 ج 1 ص 173. 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد