قرآن شريف ميفرمايد: گفته شد كه اي زمين آبت را فرو بر، و اي آسمان (بارانت را) فرو بند، و آب فروكش كرد و كار به سرانجام رسيد و (كشتي) بر (كوه) جودي قرار گرفت، و گفته شد كه لعنت بر ستم پيشگان (مشرك)[1]درباره «جودي» در اين آيه، اقوال مختلفي وجود دارد از جمله: الف: يا مطلق كوه سخت است كه در اين صورت با روايات و تورات كه به كوه آرارات اشاره دارند، هم خواني دارد و هماهنگ است.[2]ب: اسم كوهي خاص است كه در مورد محل آن در مناطق زير اختلاف است:
1. كوه جودي در موصل عراق است. 2. كوه جودي در حدود شام است 3. كوه جودي در ميان موصل و الجزيره است. 4. كوه جودي در عربستان است 5. كوه جودي در سلسله جبال آرارات در تركيه است كه در صورت قائل شدن به قول دوم باز با معناي پنجم هماهنگ است و بين روايات و تورات كه به كوه آرارات اشاره دارند با معناي پنجم كه محل كوه جودي را سلسله جبال آرارات در تركيه ميدانند، قابل جمع است.[3]علامه طباطبائي در تفسير «جودي» ميفرمايند: «الجوديّ مطلق الجبل و الارض الصلبه»،[4] يعني جودي همان مطلق كوه سخت است و در ادامه براي تاييد قول خود ميفرمايند: «چند تن از دانشمندان آمريكا، به راهنمايي عدهاي از ارتشيان تركيه، در قسمتي از قلههاي كوه آرارات، واقع در قسمت شرقي در تركيه ارتفاع 1400 پايي به چوبهايي دست يافتند كه طبق محاسبات و قرائن قطعات متلاشي شدهي يك كشتي قديمي است كه در اين محل وجود داشته است. قدمت پارهاي از اين قطعهها به 2500 سال قبل از ميلاد ميرسد.
قرائن حاكي است كه اين قطعهها از يك كشتي است كه حجم آن معادل دو ثلث كشتي (كوئن مارس) انگليسي است كه طول آن 1019 پا و عرض آن 118 پا بود. چوبهاي پيدا شده را به سانفرانسيسكو حمل كردند تا دربارهي آنها تحقيق كنند كه آيا با اعتقادات در باب نحل راجع به كشتي نوح ـ عليه السلام ـ قابل انطباق هست؟[5]بنابر اين نظر كوه «جودي» ميتواند همان كوه آرارات باشد و بين روايات و تورات كه به كوه آرارات اشاره كردهاند با معناي مطلق «جودي» كه به معناي مطلق كوه سخت را گويند قابل جمع باشد و هيچ تنافي با اين دو معنا وجود نداشته باشد. پس جودي يعني كوه و آن كوه آرارات است.
5. تاريخ طوفان و عمر انسان:
آن چه در اين راستا قابل بيان است اين است كه حضرت نوح نخستين پيامبر اولو العزم است كه خداوند او را با كتاب و شريعت جداگانهاي به سوي مردم آن روزگار مبعوث نمود. تاريخ ولادت حضرت نوح را 1642 سال بعد از هبوط آدم ـ عليه السلام ـ نوشتهاند. 950 سال به پيامبري مبعوث بوده است.[6] مدت عمر ايشان را بيش از هزار سال نوشتهاند خود حضرت آدم نيز عمر طولاني داشته و 930 سال عمر كرده است و … تا به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه وآله ـ كه ولادت وي را 6163 سال بعد از هبوط آدم ـ عليه السلام ـ نوشتهاند و تا به امروز كه 1425ه.ق و 2004 ميلادي است حدود 7600 سال ه.ق از خلقت حضرت آدم ـ عليه السلام ـ تا به امروز ميگذرد. در مورد خلقت بشر قبل از آدم ـ عليه السلام ـ نيز اختلاف است به هر تقدير تاريخ دقيقي از تاريخ خلقت بشر و جانوران و نظام هستي در دست نيست و باستان شناسان تاريخ بسيار طولاني تر از اينها را نيز گفتهاند.[7]در مورد آغاز طوفان نوح نيز اختلاف نظر وجود دارد. ابن اثير معتقد است زمان طوفان، در سال ششصدم از عمر نوح بوده است. نويري در اين زمينه ميگويد: «روز اول ماه رجب به هنگام ظهر، از تنور بانگ برآمد كه اي نوح! برخيز و از هر حيواني، يك جفت نر و ماده بر كشتي سوار كن». در جاي ديگر مينويسد: گفته شده سوار شدن نوح و همراهانش به كشتي، دهم ماه رجب و 2250 سال پس از هبوط آدم بود.[8]آن چه به طور خلاصه قابل بيان است اين است كه بارش و جوشش زمان نوح ـ عليه السلام ـ گسترهاش طولاني بوده و سراسر گيتي را فرا گرفته و اين خود معجزهي الهي بوده است. كشتي با مراقبت خداوند ساخته شد كه خود آيت و معجزهي الهي است، گسترهي كشتي هم تا حدودي گسترده بوده است و تا به هفت طبقه نيز نقل كردهاند. در مورد گونههاي حيوانات و جانوران هم كه بحث جفت مطرح است، غير از جانوران آبزي كه در طوفان در امان بودهاند. جانوران خشكي زي اگر نجات همه گونههاي آن مورد نظر بوده باشد، هيچ بعدي به نظر نميرسد. چون كشتي ميخواسته 3500 جفت از گونههاي جانوران را در خود جاي دهد و در اين مورد نميتوان گفت خداوند طرح و نقشهي درست و دقيقي از كشتي ارائه نكرده بود و در نهايت كشتي جوابگوي جمعيت و گونههاي جانوران نبوده است. چون وقتي همه چيز آيت و معجزهي الهي است، ديگر چنين تصوري درست نيست. خودكشتي هم آيت و معجزه الهي و آيت بودن آن به اين نيست، چوبها و ميخهاي آن نپوسد و يا تا به الان در دسترس باشد. در مورد كوه جودي و كوه آرارات نيز گفته شد كه طبق نظر معروف و مشهور، هر دو يكياند. در مورد تاريخ خلقت بشريت و يا تاريخ آغاز طوفان هم اختلاف نظر وجود دارد و تاريخ دقيق نميتوان ارائه كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قصص الانبياء، قطب الدين راوندي، قم، موسسه الهادي، اول، 1418ه ق.
2. النورالمبين في قصص الانبياء و المرسلين، نعمت الله جزايري، بي جا، بي نا، بي تا.
پي نوشت ها:
[1] . هود/44.
[2]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1353ه ش، ج9، ص111.
[3] . همان.
[4] . طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي، قم، انتشارات اسلامي، 1363ه ش، ج 10، ص 230.
[5] . همان، ص400.
[6] . عنكبوت/14.
[7] . اميري پور، احمد، راهنماي تاريخ انبياء صص 10، 62.
[8] . نويري، شهادب الدين احمد، نهايهالارب، مترجم محمود مهدوي دامغاني، تهران، امير كبير، چاپ اول، 1364ه ش، ج 3، ص 48.