قبل از ورود در اصل بحث توجه به نكته اي از باب مقدمه ضروري است. و آن اينكه مسأله علم ديني و علم سكولار «و به تعبيري علم غير ديني» از مسايل نوظهوري است كه در عين كوتاهي عمري كه داشته است جاي خود را در محافل علمي باز كرده است. «در جهان مسيحيت در دو دهه اخير اين مسأله (علم ديني) به قوت مورد بحث قرار گرفته است و حتي در آن خصوص كنفرانس هايي برگزار شده است. كه آخرين آنها كنفرانس «علم در يك زمينة خدا باورانه» (Science in Theistic context) بود كه در تابستان 1377 ش، 1998 م، در كانادا برگزار شد. بايد يادآور شد كه امروز اصطلاح Theistic Science در محافل فرهنگ غربي اصطلاح جا افتاده اي است».[1]اما اين مسأله در جهان اسلام از سابقه و قدمت بيشتري برخوردار بوده است و از مباحث مربوط به آن به «علم اسلامي» يا «اسلامي كردن علوم» ياد مي شده است و هم اكنون نيز بحث علم ديني از مباحث قابل توجه در محافل و مجامع علمي اسلامي بشمار مي آيد.
ابوالاعلي مودودي، دهه 1930 در خصوص اسلامي كردن دانش ها معتقد است: « … بنابراين موقع آن است كه مسلمانان از نظام قديمي و كهنه آموزش و نيز از نظام جديد جهت گيري سكولار رهايي يا بند و يك نظام جداگانه آموزشي براي خودشان بنا كنند كه سرشت آن تا آنجا كه ممكن است جديد باشد و بهترين استفاده را از علم و فنون جديد بكند ولي جهت گيري اسلامي آن دقيق نشده باشد اين طرح را آنهايي مي توانند اجرا و پياده كنند كه نه تنها وقوف كامل به اسلام دارند بلكه مجهز به ايمان و اعتقاد راسخ نيز هستند»[2] با اين مقدمه و بيان پيشينه اجمالي از مسأله سراغ تعريف علم ديني و علم سكولار مي رويم.
علم ديني و علم سكولار (غير ديني)
براي اين دو اصطلاح تعاريف مختلفي ارايه شده است و قبل از بيان آنها و گزينش تعريف مناسب توجه به اين نكته لازم است كه از آنجا كه علم سكولار (غير ديني) در مقابل علم ديني قرار دارد، هر تعريفي كه از علم ديني ارايه مي شود به نوعي علم سكولار نيز شناخته مي گردد چون نقطه مقابل آن علم سكولار است. بر اين اساس با شناخت نسبت به مفهوم علم ديني، ماهيت علم سكولار (غير ديني) كه در نقطه مقابل آن است روشن مي گردد. از اين روي فقط به بيان تعاريف ارايه شده در خصوص علم ديني مي پردازيم.
1. برخي علم ديني را علمي دانسته اند كه زمينة آن در اسلام وجود داشته باشد.[3]2. برخي ديگر علم ديني را بهره برداري از علوم در جهت اهداف اسلامي دانسته اند.[4]3. برخي نيز برآنند كه علوم ديني، علومي هستند كه در فضاي جامعه اسلامي ظهور كرده باشند.
استاد مصباح يزدي، در اين رابطه معتقدند: اسلامي كردن برخي از علوم، ممكن است جهات مختلفي داشته باشد و هميشه به يك دليل نباشد. گاهي به اين دليل است كه يك يا چند علم در سرزمين اسلامي پديد آمده و رشد كرده است و از آن جهت به آن اسلامي مي گوييم.[5]4. وجه ديگري نيز براي علم ديني بيان كرده اند و آن اينكه، علم ديني، يعني علم مستند به وحي الهي، چنانكه باز ايشان مي نويسند:
گاهي نيز مي گوييم اسلامي و منظورمان اين است كه برخي از نظريات علمي را علاوه بر راه حس يا راه عقل از راه وحي هم مي توان كشف كرد « … در اينجا اسلامي بودن به اين معناست كه اين مطلب از طريقي كه به پيامبر اسلام فرستاده شده، براي ما يقين علمي حاصل كرده است».[6]5. علومي كه هدف آن تبيين كتاب و سنت است مثل فقه، اصول، تفسير قرآن، فلسفه، كلام و مقدمات آنها.
6. بعضي گفتهاند مهم نيست منشأ يك علم كجا باشد، اگر مسائل آن علم در چهارچوب جهان بيني اسلامي تفسير شود، مي توان آن را علم اسلامي تلقي كرد.
7. برخي علمي را اسلامي دانسته اند كه در خداشناسي و رفع نيازهاي مشروع فردي و اجتماعي جامعه اسلامي مؤثر باشد[7] استاد مطهري مي فرمايد: «خاتميت و خالقيت اسلام اقتضاء ميكند كه هر علم مفيد و ناقصي را كه براي جامعه اسلامي نافع و ضروري است، علم ديني بخوانيم.»[8]از تعاريف ذكر شده غير از تعريف دوم و ششم و هفتم، مابقي، به نوعي تعريف به مصداق هستند يعني مصاديقي از علم ديني را بازگو كرده اند. تعاريف دوم و ششم هم به تعريف اخير بر مي گردد.
به نظر مي رسد بالحاظ دو امر مي توان هر علمي را علم ديني دانست يكي اينكه از جانب شارع مقدس مورد ردع و عتاب نباشد يعني ممنوعيت شرعي نداشته باشد و ديگري آنكه براي جامعه ديني نافع باشد.
بنابراين مي توان گفت: علم ديني، علمي است که مورد نهي و ردع شارع نبوده و از طرفي براي جامعه اسلامي نافع باشد.
ويژگي هاي علم ديني و علم سكولار: براي تبيين بيشتر تمايز بين اين دو علم، توجه به ويژگي هاي آنها خالي از فايده نيست.
1. روش مطالعه در علم سكولار تجربه، فرضيه و نيز مشاهده است. بنابراين قلمرو اين علم تا جايي است كه بتواند پديده اي را مورد آزمايش و تجربه حسي قرار دهد و در خارج از اين قلمرو حق دخالت ندارد، اما روش مطالعه در علم ديني علاوه بر اينكه بر شيوه هاي تجربه و حسي (در مواردي كه قابل تجربه حسي مي باشند) شيوه هاي ديگري كه فراتر از شيوه هاي تجربي و حسي هست از قبيل عقل و وحي که معتبر ميباشند پس علم ديني به جهت برخورداري از دو ابزار مهم در تحصيل علم مي تواند قلمرو مطالعه اش را تا امور ماواري طبيعي توسعه داده و به قضاوت بنشيند.
2. علم سكولار مبتني بر جهان بيني علمي (تجربي)، و علم ديني مبتني بر جهان بيني ديني است. اگر مطالعه طبيعت جامعه و انسان در چارچوب جهان بيني ديني (اسلامي) انجام گيرد علم مبتني بر اين جهان بيني، علم ديني خواهد بود و اگر فارغ از جهان بيني ديني و صرفاً به منظور كشف علمي (تجربي و حسي) پديدارها باشد، علم بوجود آمده را سكولار مي نامند[9] يعني هيچ انتسابي با جهان بيني ديني ندارد.
3. علم سكولار چون بر تجربه و حس تكيه دارد هميشه در معرض دگرگوني و تحول است از اين روي صحت هيچ داده اي از آن را نمي توان به طور قطع اثبات كرد اما ويژگي علم ديني آن است كه با توجه به اينكه از منبع وحي سرچشمه مي گيرد و مستند به وحي الهي است دگرگون پذير نيست پس هم از قطعيت و صحت قطعي برخوردار است و هم چالش تغيير و تحول را ندارد.
نتيجه آنكه: با توجه به ويژگي هاي ياد شده مي توان گفت علم ديني چون از ويژگي هايي برخوردار است كه مي تواند در سعادت آدمي و كارآمدي نسبت به شئونات فردي و اجتماعي افراد الگوي واقعي ارايه دهد و علاوه بر ترغيب انسان به مطالعه در طبيعت و دست يابي به علم تجربي و حسي (كه مقدمه رسيدن به خداشناسي و خداپرستي واقعي است) براي تثبيت اعتقاد به حاكميت يك مشيت حكيمانه در جهان و خداشناسي و عبوديت، ثمر بخش است، پس علم نافع و مفيدي است كه در متون ديني هم تحصيل آن لازم شمرده شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ گلشني، مهدي، علم و دين و معنويت در قرن بيست و يكم، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1379.
2ـ جمعي از نويسندگان، جستارهايي در كلام جديد، تهران، انتشارات سمت با همكاري دانشگاه قم، 1381.
3ـ خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه، 1379، گفتار چهاردهم.
پي نوشت ها:
[1] . گلشني، مهدي، از علم سكولار تا علم ديني، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چاپ دوم، 1380، ص147.
[2] . همان، ص146.
[3] . ر.ك: احمدي، احمد، مقاله اسلامي كردن علوم و نقش حوزه و دانشگاه، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 35، ويژه نامه 27 آذر 1379، ص8ـ10.
[4] . ر.ك: پناهي، محمدحسين، مقاله اسلامي كردن يا بومي كردن علوم اجتماعي، همان، ص52ـ53.
[5] . ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، مقاله علوم و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه، مجموعه مقالات 27 آذر 1378، ص 115ـ117 (رابطه دلالت و انتظارات).
[6] . همان.
[7] . سه مورد اخير از كتاب «از علم سكولار تا علم ديني»، (همان) نقل شده است.
[8] . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات حكمت، 1356، ص146ـ147.
[9] . از علم سكولار تا علم ديني، همان، ص7ـ8.