نور چيزي است كه به ديدن كمك مي كند و با آن اشياء آشكار مي شود. در قرآن كريم به دو معنا آمده است: 1. نور ظاهري: مثل آية 5، سورة يونس كه مي فرمايد: «هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً ؛ اوست كسي كه خورشيد را روشنايي بخشيد و ماه را تابان كرد.»
2. معنوي؛ چنان كه خداوند مي فرمايد: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛[1] خداوند سرور كساني است كه ايمان آورده اند، آنان را از تاريكي به سوي روشنايي بيرون مي برد.» و در بيشتر آيات، نور، به معناي معنوي آن به كار رفته است. قرآن كريم، در آيات متعدد خداوند متعال را نور معرفي كرده و مي فرمايد: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض؛[2] خدا نور آسمان ها و زمين است.»
در جايي ديگر مي فرمايد: «… قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ؛[3] از طرف خدا نور و كتاب آشكاري به سوي شما آمد.»
برخي از مفسران كلمة «نور» را به معناي هدايت كننده و بعضي «روشن كننده» و گروهي نيز آن را به معناي «زينت بخش» تفسير كرده اند.
علامه طباطبايي مي گويد: «چون معناي «نور» ظاهر بالذات و مظهر لغير است و چون وجود و هستي هر چيزي باعث ظهور آن چيز براي ديگران است، پس مصداق تام نور، همان وجود است و از سوي ديگر چون موجودات امكاني، وجودشان به ايجاد خداي متعال است پس خداوند متعال كامل ترين مصداق نور است.»[4]پس هر چند كه وجود و هستي هر چيزي و علم و خدا از جهت مصداق با نور يكي هستند، ولي از جهت مفهوم با هم افتراق دارند. بنابراين، هر چند تمام اين تفسيرها و معاني براي كلمة نور صحيح است، ولي مفهوم كلمة نور باز هم از اين گسترده تر است؛ چون در قرآن كريم و روايات اسلامي، قرآن مجيد،[5] ايمان،[6] هدايت الهي و روشن بيني،[7] آيين اسلام،[8] پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ،[9] امامان و پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ [10] علم و دانش، چنان كه در روايات آمده: «العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء»؛ علم نور است و خدا در دل و قلب هر كس بخواهد مي اندازد.»[11] به عنوان نور معرفي شده اند كلمة مبين نيز وصف نور مي باشد، يعني نوري كه روشن و روشن كننده مي باشد.[12]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرحوم طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1379 ق، ج 4، ص 141.
2. شيخ طوسي، ابي جعفر محمد بن الحسن التبيان في تفسير القرآن، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، 1409 ق، ج 7، ص 435.
3. سيد هاشم الحسيني بحراني،البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1415 ق، ج 4، ص 133.
پي نوشت ها:
[1] . بقره/ 257.
[2] . نور/ 35.
[3] . انعام/ 15.
[4] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1397 ق، ج 15، ص 131.
[5] . اعراف/ 157.
[6] . بقره/ 257.
[7] . انعام/ 122.
[8] . توبه/ 32.
[9] . احزاب/ 46.
[10] . زيارت جامعه: خلقكم الله انوار… .
[11] . مصباح الشريعه، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1400 ق، ص 16.
[12] . مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم، 1371 ش، ج 14، ص 470.