نظری را که به دکتر علی شریعتی نسبت داده اید در آثار ایشان پیدا نکردیم. ایشان در کتاب «پدر! مادر! ما متهمیم» به انتقاد از اعتقاد تقلیدی مردمان نسل قبل از خود می پردازد و می گوید: « پدر … مادر … و امامت را به من یاد دادی و گفتی امامت این است که پیغمبر بعد از خودش پسرعمویش را به جانشینی خویش نصب کرد. بعد هم پسران او خود به خود و بر اثر وراثت تا دوازده تن ـ به طور اتوماتیک و بر اساس خویشاوندی با پیغمبر ـ حاکم بر مردم شدند، بعد هم یک عده« شبه محقق های مصحلتی »گفتند این امامت ارثی ساخت ایرانی هاست که از روی نظامهای سلطنتی باستانی خودشان کپیه کردند.به هر حال می پرسم خوب برای حالا چه فایده؟ اکنون چکار کنم؟ این عقیده به چه درد من به چه درد ما و به چه درد بشریت امروز می خورد که … .»( پدر!مادر! ما متهمیم ، ص54 ) آنچه دکتر شریعتی در این عبارات آورده است نظر خود ایشان درباره امامت نیست بلکه او این اعتقاد را به عوام شیعه نسبت می دهد و آن را زیر سوال می برد.
با نگرش عمیق در نظرات دکتر شریعتی در باب امامت به نظرمی رسد که نظر ایشان در این باب امامت همان نظر مشهور علمای اسلام و از جمله نظر شهید مطهری است؛ گرچه ایشان به خاطر نداشتن تخصص در زمینه علم عقائد نتوانسته اند مساله امامت را درست تبیین کنند ؛ چرا که مساله امامت از مسائل دشوار و تخصصی است و به صرف مطالعه شخصی ـ آن هم نه مطالعه کتب کلامی بلکه مطالعه تاریخی ـ نمی توان حق مطلب را در مورد امامت ادا نمود . بنا بر این به نظر می رسد که ایشان هم امامت را منصبی الهی می دانند و قائلند که امام بر اساس معیارهای خاصی تعیین می شود و از جمله اینکه امام باید انسان مافوق( برترین انسان ) باشد- نه مافوق انسان( برتر از انسان ) – یعنی امام از نظر وجودی باید کاملترین انسانها باشد. ایشان در این باره می گوید: « امام، انسان مافوق و پیشواست. ابرمردی است که جامعه را سرپرستی، زعامت و رهبری می کند. دوام و قوام جامعه به وجود امام بستگی دارد .. .»(کتاب شیعه یک حزب تمام و کتاب امت و امامت)
باز گفته است: « امات، منصبی است الهی و نه شورایی و انتخابی … امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب … .»(شیعه یک حزب تمام، ص151و 167)
از این گونه کلمات جناب دکتر شریعتی استفاده می شود که ایشان امامت را امری موروثی نمی دانند بلکه امام را کسی می دانند که از طرف خدا نصب شود و کاملترین انسان باشد. حال اینکه این خصوصیات در علی(ع) و دو فرزند او و فرزندان امام حسین() یکی بعد از دیگری جمع شده است؛ امری است جدا از اصل بحث امامت و ملاکها و معیارهای اساسی آن. اگر این شرایط در کسانی غیر از این افراد موجود می شد یقینا آنها از طرف خدا به این مقام برگزیده می شدند ولی به دلایلی این ویژگی ها در این خاندان می باشد.لذا امامت ازپدر به فرزند ارث نمی رسید بلکه از انسان کاملی به انسان کامل دیگر به منتقل می شد.
علمای شیعه هیچ گاه نگفته اند که بعد از هر امامی حتما باید فرزند او امام شود بلکه علمای شیعه قبل از اینکه از فرد امام بحث کنند شرایط امام و خصوصیات او را با براهین عقلی و نقلی اثبات کرده اند وثابت نموده اند که امام باید 1. معصوم باشد 2. عالم به جمیع حقایق دین اسلام و قرآن کریم باشد. 3. از نظر فضائل اخلاقی و معنوی برترین مردم باشد. 4. سابقه شرک و کفر و عصیان نداشته باشد. آن گاه این ویژگیها را در میان اصحاب پیامبر(ص) جستجو کرده اند و دریافته اند که علی(ع) تنها کسی است که واجد این ویژگیهاست و برای اثبات این امر به آیات قرآن و روایات پیامبر(ص) و اعترافات اصحاب استناد نموده اند.
بعد از علی(ع) نیز این ویژگیها در امام حسن(ع) موجود بوده است و بعد از او در امام حسین(ع) و بعد از او در ائمه بعدی. لذا شیعه برای تعیین امام از معیار پیش گفته استفاده می کند و اعتنایی به مسأله وراثت ندارد. البته روایاتی هم از پیامبر(ص) نقل شده که خلفای پیامبر دوازده نفر و همگی از قریش خواهند بود. این روایت ، هم در کتب شیعه است ، هم در کتب اهل سنت؛ همین طور از شیعه و سنی نقل شده که پیامبر(ص) مهدی موعود را از فرزندان حضرت فاطمه(س) معرفی کرده است.
حاصل کلام اینکه علمای شیعه و از جمله شهید مطهری امامت را موروثی نمی دانند بلکه بر اساس معیارهای خاصی امام را منصوب از طرف خدا می دانند، دکتر شریعتی نیز در این مسأله با علمای اسلام هم نظر است. البته این برداشت ما از سخنان شریعتی است در گستره تحقیقی که انجام شد؛ اگر حضرت عالی مواردی را از دکتر شریعتی سراغ دارید که خلاف این نظر را بیان کرده باشد حتما ما را هم با ذکر منبع(نام کتاب و صفحه) مطلع فرمایید.
با نگرش عمیق در نظرات دکتر شریعتی در باب امامت به نظرمی رسد که نظر ایشان در این باب امامت همان نظر مشهور علمای اسلام و از جمله نظر شهید مطهری است؛ گرچه ایشان به خاطر نداشتن تخصص در زمینه علم عقائد نتوانسته اند مساله امامت را درست تبیین کنند ؛ چرا که مساله امامت از مسائل دشوار و تخصصی است و به صرف مطالعه شخصی ـ آن هم نه مطالعه کتب کلامی بلکه مطالعه تاریخی ـ نمی توان حق مطلب را در مورد امامت ادا نمود . بنا بر این به نظر می رسد که ایشان هم امامت را منصبی الهی می دانند و قائلند که امام بر اساس معیارهای خاصی تعیین می شود و از جمله اینکه امام باید انسان مافوق( برترین انسان ) باشد- نه مافوق انسان( برتر از انسان ) – یعنی امام از نظر وجودی باید کاملترین انسانها باشد. ایشان در این باره می گوید: « امام، انسان مافوق و پیشواست. ابرمردی است که جامعه را سرپرستی، زعامت و رهبری می کند. دوام و قوام جامعه به وجود امام بستگی دارد .. .»(کتاب شیعه یک حزب تمام و کتاب امت و امامت)
باز گفته است: « امات، منصبی است الهی و نه شورایی و انتخابی … امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب … .»(شیعه یک حزب تمام، ص151و 167)
از این گونه کلمات جناب دکتر شریعتی استفاده می شود که ایشان امامت را امری موروثی نمی دانند بلکه امام را کسی می دانند که از طرف خدا نصب شود و کاملترین انسان باشد. حال اینکه این خصوصیات در علی(ع) و دو فرزند او و فرزندان امام حسین() یکی بعد از دیگری جمع شده است؛ امری است جدا از اصل بحث امامت و ملاکها و معیارهای اساسی آن. اگر این شرایط در کسانی غیر از این افراد موجود می شد یقینا آنها از طرف خدا به این مقام برگزیده می شدند ولی به دلایلی این ویژگی ها در این خاندان می باشد.لذا امامت ازپدر به فرزند ارث نمی رسید بلکه از انسان کاملی به انسان کامل دیگر به منتقل می شد.
علمای شیعه هیچ گاه نگفته اند که بعد از هر امامی حتما باید فرزند او امام شود بلکه علمای شیعه قبل از اینکه از فرد امام بحث کنند شرایط امام و خصوصیات او را با براهین عقلی و نقلی اثبات کرده اند وثابت نموده اند که امام باید 1. معصوم باشد 2. عالم به جمیع حقایق دین اسلام و قرآن کریم باشد. 3. از نظر فضائل اخلاقی و معنوی برترین مردم باشد. 4. سابقه شرک و کفر و عصیان نداشته باشد. آن گاه این ویژگیها را در میان اصحاب پیامبر(ص) جستجو کرده اند و دریافته اند که علی(ع) تنها کسی است که واجد این ویژگیهاست و برای اثبات این امر به آیات قرآن و روایات پیامبر(ص) و اعترافات اصحاب استناد نموده اند.
بعد از علی(ع) نیز این ویژگیها در امام حسن(ع) موجود بوده است و بعد از او در امام حسین(ع) و بعد از او در ائمه بعدی. لذا شیعه برای تعیین امام از معیار پیش گفته استفاده می کند و اعتنایی به مسأله وراثت ندارد. البته روایاتی هم از پیامبر(ص) نقل شده که خلفای پیامبر دوازده نفر و همگی از قریش خواهند بود. این روایت ، هم در کتب شیعه است ، هم در کتب اهل سنت؛ همین طور از شیعه و سنی نقل شده که پیامبر(ص) مهدی موعود را از فرزندان حضرت فاطمه(س) معرفی کرده است.
حاصل کلام اینکه علمای شیعه و از جمله شهید مطهری امامت را موروثی نمی دانند بلکه بر اساس معیارهای خاصی امام را منصوب از طرف خدا می دانند، دکتر شریعتی نیز در این مسأله با علمای اسلام هم نظر است. البته این برداشت ما از سخنان شریعتی است در گستره تحقیقی که انجام شد؛ اگر حضرت عالی مواردی را از دکتر شریعتی سراغ دارید که خلاف این نظر را بیان کرده باشد حتما ما را هم با ذکر منبع(نام کتاب و صفحه) مطلع فرمایید.