خانه » همه » مذهبی » لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)

لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)

لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)

در ميان لغزشگاه هاي اخلاقي، عرصه ها و مياديني وجود دارند که سياست مداران و زمامداران بيش از ديگران در معرض ابتلا به آن هستند، زيرا برخي از آفات اخلاقي بستر و شرايطي را مي طلبد که صاحبان جاه و مقام از آن بهره مندند و بدين جهت آن لغزش هاي ناپسند دامن گير آنان است.

8f81b0d4 5e20 4c6b b18d 1faee4926955 - لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)

sa4362 - لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)
لغزشگاه هاي اخلاقي از منظر امام علي(عليه السلام) با تأکيد بر نهج البلاغه(4)

 

نويسنده: مهدي مرداني (1)

 

4. لغزشگاه هاي سياسي
 

در ميان لغزشگاه هاي اخلاقي، عرصه ها و مياديني وجود دارند که سياست مداران و زمامداران بيش از ديگران در معرض ابتلا به آن هستند، زيرا برخي از آفات اخلاقي بستر و شرايطي را مي طلبد که صاحبان جاه و مقام از آن بهره مندند و بدين جهت آن لغزش هاي ناپسند دامن گير آنان است.

1-4. قدرت
 

قدرت و مکنت از خطيرترين و حساس ترين جايگاه هايي است که کمتر کسي وارد آن شده و آلوده نگرديده است. اين لغزشگاه هولناک، بستر ظهور ناهنجاري هاي بي شماري است که در کلمات اميرالمؤمنين نيز بسامد فراوان دارد.
1-1-4. استبداد و خودأرايي
يک از لغزش هايي که در دامان قدرت شکل مي گيرد، استبداد و خودرأيي است. اميرالمؤمنين در يکي از سخنان خود فرمود:
من ملک استاثر؛
هر که بر ملک دست يافت تنها خود را ديد و از ديگران رو بتافت(نهج البلاغه، حکمت 160).
از اين رو امام(عليه السلام) در فرمان خود به مالک اشتر، به وي گوشزد کرد که به خاطر موقعيت و مکنتي که به دست آوردي، در گفتار و کردارت استبداد به خرج مده و بر ديگران برتري مفروش که اين گونه رفتار، لغزش هاي بزرگي را به دنبال خواهد داشت:
و لا تقولن اني مومرآمر فاطاع فان ذلک ادغال في القلب و منهکه للدين و تقرب من الغير؛
و مگو مراگمارده اند و من مي فرمايم، و اطاعت امر را مي پايم. چه اين کار دل را سياه کند و دين را پژمرده و تباه و موجب زوال نعمت است و نزديکي بلا و آفت (همان، نامه 53).
ايشان همچنين در مسئله ي گزينش کارگزاران و کارمندان، به وي هشدار مي دهد که از خودرأيي و خودکامگي بپرهيزد، چرا که انتخاب نادرست نيروهاي حکومتي، زمينه ساز ستم و خيانت خواهد بود:
ثم انظر في امور عمالک فاستعملهم اختبارا و لا تولهم محاباه واثره فانهما جماع من شعب الجور و الخيانه؛
سپس در کار عاملان خود بينديش، و پس از آزمودن به کارشان بگمار، و به ميل خود و بي مشورت ديگران به کاري مخصوصشان مدار، که به هواي خود رفتن و براي ديگران ننگريستن، ستمگري بود و خيانت (همان، نامه 53).

2-1-4. کوتاهي در اداي حقوق
 

قصور و کوتاهي دراحقاق حقوق مردم و عدم پاي بندي نسبت به آن، يکي از آفاتي است که صاحبان جاه و منصب به آن مبتلا مي گردند. غرورِ قدرت، حجاب بزرگي است که صاحبان حکومت را از اداي اساسي ترين وظيفه ي خود، که همان اقامه ي عدل و احقاق حق است، باز مي دارد. از اين رو پيشواي عدالت خواهان علي(عليه السلام) در فرمان مالک اشتر، تذکر مي دهد که اگر از روي خطا و اشتباه به کسي آسيب رساندي، نخوتِ مقام و موقعيت تو را از اداي حقوق اوليايش باز ندارد:
فلا تقوين سلطانک بسفک دم حرام فان ذلک مما يضعفه ويوهنه بل يزيله و ينقله و لا عذرلک عنه الله و لاعندي في قتل العمد لان فيه قودالبدن و ان ابتليت بخطا و افرط عليک سوطک او سيفک اويدک بالعقوبه فان في الوکزه فما فوقها مقتله فلا تطمحن بک نخوه سلطانک عن ان تودي الي اولياء المقتول حقهم؛
و به کشتن به ناحق تو را نزد و خدا عذري به کار نيايد چه در آن قصاص بايد، و اگر دچار خطا گشتي و تازيانه يا شمشير يا دستت از فرمان برون شد و به ناخواه کسي را کشتي چه در مشت زدن و بالاتر، بيم کشتن است. مبادا نخوت دولت تو را وادارد که خود را برتر داني و خونبهاي کشته را به خاندانش نرساني (همان).

2-4. رقابت سياسي
 

ميدان رقابت و هم چشمي سياسي از جمله لغزشگاه هايي است که آدمي را بر انجام رفتارهاي ناپسند و ضد اخلاقي بر مي انگيزاند. انسان در چنين جايگاهي به هر عملي دست زده و از هر وسيله اي استفاده مي کند تا به اهداف و خواسته هاي خود نائل شود حتي اگر به بهاي پايمال شدن برخي ارزشها باشد.
يکي از لغزش هايي که از اين ميدان سر بر مي آورد، پيمان شکني و خيانت است. نمونه ي بارز آن در سيره ي معاويه تجلي يافته است. معاويه که درصحنه ي سياست، با اميرالمؤمنين به رقابت برخاسته بود، براي به دست آوردن قدرت از هيچ کوششي دريغ نورزيد و از هر حيله و خدعه اي، حتي پيمان شکني و خيانت، نيزبهره برد.
در مقابل، اميرالمؤمنين به قوانين و اصول اخلاقي پاي بند بود و حتي حاضر نبود در برابر نيرنگ هاي معاويه نيزازمرزهاي اخلاق و انسانيت تجاوز کند، به همين دليل در پاسخ به کساني که معاويه را زيرک مي دانستند، از اين حقيقت پرده برداشته و فرمود:
والله ما معاويه بادهي مني و لکنه يغدر و بفجر ولو لا کراهيه الغدر لکنت من ادهي الناس و لکن کل غدره فجره وکل فجره کفره؛
به خدا سوگند، معاويه زيرکتر از من نيست، ليکن شيوه ي او پيمان شکني و گنهکاري است. اگر پيمان شکني ناخوشايند نمي نمود، زيرکتر از من کس نبود، اما هر پيمان شکني به گناه برانگيزاند، و هر چه به گناه برانگيزاند دل را تاريک گرداند (همان، خطبه 200).
اميرمؤمنان علي(عليه السلام) آنچنان پاي بند عهد و پيمان بود و از خيانت و پيمان شکني پرهيز داشت که حتي آن را بر دشمنان خويش نيز روا نمي دانست. در فرمانش به مالک اشتر مي فرمايد:
وان عقدت بينک و بين عدوک عقده او البسته منک ذمه فحط عهدک بالوفاء وارع ذمتک بالامانه و اجعل نفسک جنه دون ما اعطيت… فلا تعدرن بذمتک و لا تخيسن بعهدک و لا تختلن عدوک فانه لا يجتري علي الله الا جاهل شقي؛
و اگر با دشمنت پيماني نهادي و در ذمه خود او را امان دادي به عهد خويش وفا کن و آنچه را بر ذمه داري ادا. و خود را چون سپري برابر پيمانت برپا … پس در آنچه به عهده گرفته اي خيانت مکن و پيماني را که بسته اي مشکن و دشمنت را که در پيمان توست مفريب که جز نادان بدبخت بر خدا دليري نکند (همان، نامه 53).

3-4. چاپلوسي
 

چاپلوسي و تملق يکي از صفات ناپسند اخلاقي است، که افزون بر خواري و ذلتي که براي متملق به ارمغان مي آورد، موجب لغزش و انحطاط اخلاقي طرف مقابل نيز مي شود.
اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در فرمان به مالک اشتر، او را از کساني که بيهوده به تعريف و تمجيد او مي پردازند برحذر داشته و هشدار مي دهد، اگر به اين رفتار آنان راضي شده و با آن انس بگيرد، از کبر و خودپسندي که از لغزش هاي بزرگ اخلاقي است در امان نخواهد بود:
والصق باهل الورع و الصدق ثم رضهم علي الا يطروک و لايبجحوک بباطل لم تفعله فان کثره الاطراء تحدث الزهو و تدني من العزه؛
و به پارسايان و راستگويان بپيوند، و آنان را چنان بپرور که تو را فراوان نستايند، و با ستودن کار بيهوده اي که نکرده اي خاطرت را شاد ننمايند، که ستودن فراوان خود پسندي آرد، و به سرکشي وادارد (همان).
امام(عليه السلام)، در فرازي ديگر، علاقه به ستايش و تمجيد را از فرصت هايي شمرده اند که شيطان با اطمينان از آن استفاده مي کند. گويي که در چنين جايگاهي فرزند آدمي را سلطه ي شيطان گريزي نيست:
واياک و الاعجاب بنفسک و الثقه بما يعجبک منها وحب الاطراء فان ذلک من اوثق فرص الشيطان في نفسه ليمحق ما يکون من احسان المحسنين؛
و بپرهيز از خود پسنديدن، و به خودپسندي مطمئن بودن، و ستايش را دوست داشتن که اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان است تا بتازد. و کرده ي نيکوکاران را نابود سازد.(همان)

1-4.
حکومت نااهلان
 

بي گمان هيچ عاملي همچون روي کارآمدن افراد فاقد اهليت و صلاحيت، در انحطاط و انحراف اخلاقي يک جامعه تأثيرگذار نيست. از اين رو يکي از لغزشگاه هايي که آبستن بسياري از لغزش هها و ناهنجاري هاي اخلاقي است، حکومت نااهلان و ناصالحان است.
اميرمؤمنان علي(عليه السلام)، درخطبه ي شقشقيه، با اشاره به اوصاف و خصائص خليفه ي دوم و تأثير آن در جامعه، به آسيب شناسي رفتار مردم پرداخته و فرمود:
فصيرها في حوزه خشناء يغلظ کلمها و يخشن مسها و يکثر العثار فيها و الاعتذار منها… فمني الناس لعمرالله بخبط وشماس وتلون و اعتراض؛
سپس آن را به راهي درآورد و ناهموار، پر آسيب و جان آزار، که رونده در آن هر دم به سر در آيد، و پي در پي پوزش خواهد، و از ورطه به درنيايد… به خدا که مردم چونان گرفتار شدند که کسي بر اسب سرکش نشيند، و آن چارپا به پهناي راه رود و راه راست را نبيند (همان، خطبه 3).
امام، همچنين در نامه اي به شيعيان خود، نسبت به عواقب سلطه ي گروه معاويه هشدار داده و مي فرمايد:
وهولاء الذين لو ولوا عليکم لاظهروا فيکم الغضب و الفخر والتسلط بالجبروت و التطاول بالغصب و الفساد في الارض و لاتبعوا الهوي، و ما حکموا بالرشاء؛
اينان کساني اند که اگر بر شما حکومت يابند، به خود باليدن و چيرگي با قهر و زور و ربودن اموال و فساد در زمين را در ميان شما آشکار مي گردانند و همواره از هواي نفس پيروي مي کنند و براساس رشوه حکم مي رانند (دينوري، 1410: ج1، ص 178).

2-4. ميدان جنگ
 

عرصه ي پيکار و نبرد، همان گونه که براي مردان دلير و رشيد، ميدان تجلي فضيلت ها و ارزش هايي چون شجاعت، ايثار و از خودگذشتگي است، اما براي نامردان مردنما و منافقان بزدل نيز عرصه ي ظهور لغزشها و ضد ارزش هايي چون خيانت، جنايت و فرار است. عمروعاص، نمونه ي بارز گروه دوم است که اميرالمؤمنين رفتار او را در صحنه ي جنگ توصيف کرده است:
فاذا کان عند الحرب فاي زاجر و آمر هو ما لم تاخذ السيوف مآخذها فاذا کان ذلک کان ذلک کان اکبر مکيدته ان يمنح القرم سبته؛
چون سخن جنگ در ميان باشد، دليراست و بر امر و نهي چيره، و چون تيغ از نيام برآيد و وقت کارزار درآيد، بزرگترين نيرنگ او اين است که عورت خويش گشايد (نهج البلاغه، خ84).
فرار از ميدان جنگ، از ديگر لغزش هايي است که در صحنه نبرد از انسان هاي سست ايمان سر مي زند. اميرمؤمنان علي(عليه السلام)، ضمن بيان آداب نظامي به سربازان، اين رفتار سخيف و ناپسند را مورد نکوهش قرار داده و فرمود:
فعاودوا الکر و استحيوا من الفرفانه عار في الاعقاب و نار يوم الحساب؛
پس پياپي بستيزيد و شرم کنيد از آنکه بگريزيد، که گريز براي بازماندگان مايه ننگ است و ملامت، و آتشي است براي روز قيامت (همان، خ66).

نتيجه گيري
 

انسان اخلاق مدار براي نيل به کمالات معنوي، افزون بر تلاش براي کسب فضائل اخلاقي، بايد براي نجات و رهايي از رذايل اخلاقي نيز جهاد کند. براي اين منظور شناخت دام گاه هاي شيطاني و لغزشگاه هاي اخلاقي اهميت بسياري دارد. اين لغزشگاه ها که به تناسب موقعيت و شرايط آدمي متفاوت اند، گاه در موقعيت هاي فردي و گاه در شرايط اجتماعي، اقتصادي و يا سياسي شکل مي گيرند. اميرمؤمنان علي(عليه السلام) به عنوان بزرگترين معلم و مربي بشريت که پيوسته دغدغه هدايت انسان ها را بر دوش مي کشد، در سخنان و کلمات خود بر اين موضوع تأکيد ورزيده و با توجه به موقعيت هاي پيش گفته، عناصر فراواني را به عنوان لغزشگاه هاي اخلاقي معرفي کرده است.
منابع:
آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ غرر الحکم و دررالکلم، قم: انتشارات دفتر تبليغات، 1366ش.
ابن ابي الحديد، عبدالحميدبن هبه الله، 655-586ق؛ شرح نهج البلاغه، قم: کتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، 1337ق.
ابن بابويه، محمد بن علي،- ق381؛ الخصال، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1403ق.
ابن بابويه، محمدبن علي؛ من لا يحضره الفقيه، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1413ق.
ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بيروت: دار الصادر، 1414ق.
دينوري، ابن قتيبه؛ الامامه و السياسه، تحقيق: علي شيري، بيروت: دارالاضواء، 1410ق.
شعيري، تاج الدين محمد بن محمد؛ جامع الاخبار، قم: انتشارات رضي، 1363ش.
شهيدي، سيدجعفر، ترجمه نهج البلاغه، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1378ش.
فراهيدي، خليل بن احمد؛ کتاب العين، قم: انتشارات دارالهجره، 1410ق.
کليني، محمد بن يعقوب؛ الکافي، تهران: دارالکتب الاسلاميه، 1365ش.
نراقي، مهدي؛ جامع السعادات، تصحيح: سيدمحمد کلانتر، بيروت: موسسه الاعلمي، [بي تا].

پي نوشت ها :
 

1. مدرس مرکز تخصصي نهج البلاغه، قم.
 

منبع: فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه(النهج) 30

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد