خانه » همه » مذهبی » ماجرای زاذان عجمی و اذان

ماجرای زاذان عجمی و اذان

ماجرای زاذان عجمی و اذان

قرآن در میان مسلمانان، همچون قلب در پیکر انسان است و هرگاه که قرآن در میان آنان حاکم بوده هیچ‌گاه غبار ندامت بر پیشانی آنان ننشسته است. اهتمام به‌ قرآن در میان مسلمانان تا‌ آنجا پیش‌ رفته است که حتّی در ادبیات آنان، ضرب‌ المثل‌ های روزمره و اشعار و حکایات آنان، جایگاهی درخور یافته است.

dbea0e25 418f 4f35 ad49 e68bf9bf83cc - ماجرای زاذان عجمی و اذان

دعا به اسم اعظم و حفظ کل قران

ابو عمره که معروف به زاذان بوده عجمی و ایرانی بود . وی از یاران مخصوصامیر المومنین علی علیه السلام گردید .

سعد خفاف می گوید : شنیدم زاذان با این که عجمی است ، با صدای بیار خوب و غمگین قرآن می خواند به او گفتم : تو آیات قران را خیلی خوب می خوانی ، از چه کسی آموخته ای ؟

لبخندی زد  و گفت : روزی امام علی علیه السلام از کنار من عبور کرد و من شعر می خواندم و صوت عالی داشتم به گونه ای که آن حضرت از صدای من تعجب کرد و فرمود : ای زاذان چرا قران نمی خوانی ؟

عرض کردم قرائت قرآن را نمی دانم ، جز آن مقداری که در نماز ، بر من واجب است . آن حضرت به من نزدیک شد ، و در گوشم سخنی فرمود که نفهمیدم چه بود ، پس از فرمود : دهانت را باز کن ، دهانم را گشودم ، آب دهانش را به دهانم مالید ، سوگند به خدا ، قدمی از حضورش بر نداشتم که در همان دم ، دریافتم همه ی قرآن را به طور کامل حفظ هستم .

پس از این جریان، به هیچ کس، نیازی در یاد گرفتن قرآن، پیدا نکردم .

سعد می گوید : این قصه را برای امام باقر علیه السلام نقل کردم ، فرمود : زاذان راست می گوید : چرا که امیر المومنین علی علیه السلام برای زاذان، به اسم اعظم خدا، دعا کرد و چنین دعایی رد خور ندارد .

منبع: وبلاگ فرهنگ قرآن

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد