طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ماشيح يعني چه؟ براي اولين بار اين لفظ در زمان چه كسي اصطلاح شد؟ ما شيح در نزد يهود چه ويژگي‌هايي دارد؟

ماشيح يعني چه؟ براي اولين بار اين لفظ در زمان چه كسي اصطلاح شد؟ ما شيح در نزد يهود چه ويژگي‌هايي دارد؟

يهوديان، دوران طلايي خويش را كه در آن عظمت ملّي يهود به آخرين حدّ اعتلاي خود خواهد رسيد در اطراف شخصيتي برجسته مي‌بينند كه از جانب خداوند در آينده‌اي كه جز خدا نمي‌داند، مأموريت خواهد يافت تا اين دوران تازه و پر از شگفتي‌ها را با ظهور خود و تشكيل حكومتش آغاز كند. نام اين شخصيت الهي «ماشيح» يعني روغن مالي شده و مسح شده با روغن مقدس مي‌باشد. و اعتقاد عمومي يهود بر اين است كه ظهور ماشيح و فعاليت‌هاي او را در راه بهبود وضع جهاني و تأمين سعادت بشري، قسمتي از نقشه‌هاي خداوند در آغاز آفرينش جهان بوده لذا مي‌گويند. از آغاز خلقت عالم، ماشيح پادشاه به دنيا آمد زيرا لزوم وجود او حتي بيش از آنكه جهان آفريده شود به ذهن خداوند خطور كرد.[1]بنابراين، ماشيح در يهوديت همواره مطرح بوده اما اينكه اولين بار در زمان چه كسي اصطلاح شده است منبع قابل اعتمادي در اين باره ديده نشد هر چند در تلمود بيشتر اشاره شده و آياتي از تورات به آن تفسير گشته است و دانشمندان يهودي اتفاق نظر دارند كه ماشيح از عالم بالا و فرشته نيست بلكه يك انسان مادي است كه از طرف خداوند مأمور انجام وظيفه خاصي خواهد شد و اما در اين كه هويت شخصي ماشيح يا همان منجي آينده يهود چيست اختلاف هست:
برخي از صاحب نظران وي را داود پادشاه اسرائيل مي‌دانند {داود نبي كه در قرآن ذكر شده است} و گويند اين پادشاه همان ماشيح است كه امروزه اگر جزو مردگان هم باشد بعدها زنده خواهد شد! اما عده‌اي اين ديدگاه را مخالف با آيه آخر فصل 18 مزامير داود مي‌دانند چرا كه در آنجا مي‌خوانيم: نجات عظيمي به پادشاه خود داده و مسح كرده خويش را احسان و رحمت مي‌كند يعني داوود و ذريه او تا ابد.[2]در ا مزمار آمده كه ماشيح يعني مسح شده با روغن و در اين جا هر چند مسح كرده را داود گفته اما از جمله بعدي يعني و ذريه او مي‌خواهند استفاده كنند كه ماشيح اصلي از ذريه داود است نه خود داود.
در فرهنگ يهود ماشيح نام‌هاي ديگري نيز دارد كه بيشتر از تورات به مشايح تفسير كرده‌اند همانند:
1. شيلّو: بر گرفته از سفر پيدايش، فصل 49، آيه 10 كه مي‌گويد: تا كه شيلّو بيايد.
2. يينون: به معني دوام آوردن پيش آفتاب برگرفته از آيه 17 فصل 72 مزامير: اسم او پيش آفتاب دوام خواهد كرد.
3. منحم: تازه كننده جان برگرفته از آيه 16 فصل 1 مراثي ارميا در عهد عتيق.
4. مبروص: بلا كشيده: چون ماشيح سختي‌ها مي‌كشد و گرفتاري‌هاي يهود را به جان مي‌خرد: آيه 4، فصل 53 اشعيا، عهد عتيق.
5. صمح يا نهال: برگرفته و تفسير شده از آيه 12، فصل 6، زكرياي عهد عتيق.
6. بَر نَفلِه (Bar naphle)؛ يعني فرزند افتاده، افتاده: بر گرفته از آيه 11 فصل 9 عاموس عهد عتيق.[3]هر چند يهوديان اوليه براي ظهور ماشيح وقت تعيين مي‌كردند اما بعدها ديدند با درست از آب در نيامدن اين اوقات، مردم به دين بدبين و دلسرد مي‌شوند لذا گفتند: وقت ظهور را جز خدا نمي‌داند اما ممكن است با اصلاح جامعه از سوي مردم اين ظهور زودتر از موعد باشد و اين است تفسير آيه 60 فصل 22 اِشعياي عهد عتيق كه مي‌گويد:
من خداوند در وقت خودش آنرا {ظهور ماشيح} تسريع خواهم كرد.[4]در اعتقاد يهوديت ماشيح زماني ظهور خواهد كرد كه اوضاع جامعه پر از فساد گردد چنانچه از تلمود نقل شده: جوانان بر پيران احترام نخواهد گذاشت، مردم بي حيا مي‌شوند، محيط‌هاي علمي به اماكن فساد مبدل گشته و نيكان منفور شوند.[5]ماشيح و حكومتش در نزد يهود از ويژگيهاي برجسته و گاهي اغراق آميز برخوردار است كه به برخي اشاره مي‌شود:
1. نابودي شرك و امت‌هاي مشرك در دست ماشيح.
2. او كلمه خدا و حكمت‌هاي الهي را به همه خواهد گفت و همه گوش خواهند داد.
3. نيروي باروري طبيعت به نحو شگفت انگيزي و معجزه آسا فزوني خواهد يافت به طوري كه درختان دو ماهه ميوه مي‌دهد و غلاّت در 15 روز مي‌رسند؛ در سرزمين اسرائيل گرده‌هايي از عالي‌ترين آرد و پارچه‌هاي از نفيس‌ترين ابريشم از زمين خواهد روييد! دانه گندم از دو قلوه گاو بزرگ‌تر مي‌شود! زنان به جاي نه ماه در يك روز حامله شده و مي زايند و …!
4. خداوند در اورشليم نهري جاري مي‌كند كه هر بيماري با خوردنش شفا مي‌يابد!
5. صلح جهاني و جاويد در سراسر طبيعت حكم فرما مي‌شود.
6. خداوند با تمامي حيوانات و هم چنين بني اسرائيل عهد خواهد بست تا جنگ را كنار گذاشته  و با امنيت زندگي كنند!
7. آنهايي كه به يهوديان ظلم روا داشته‌اند در دوران ماشيح محاكمه و مجازات مي‌شوند![6]بنابراين ماشيح فقط براي نجات يهوديت خواهد آمد و همه امنيت‌ها و نعمت الهي فقط شامل يهود و سرزمين اورشليم و قوم اسرائيل خواهد شد و ديگران از امروز بايد بترسند و با يهوديان هيچگونه مخالفتي نداشته باشند. و همه انتظارهاي يهودي متوجه روزي است كه دنيا همه يهودي شوند و غير يهود وجود نداشته باشد.[7]درباره مدت حكومت ماشيح نيز اتفاق نظري وجود ندارد چنانچه دوران حكومتش را 40، 70، 100، 365، 400، 600، 1000، 2000 و 7000 سال و نيز برخي گفته‌اند سه نسل طول خواهد كشيد.[8]از بررسي دقيق عهد عتيق و آياتي كه براي ويژگي‌ها و ديگر شرائط ماشيح استفاده مي‌كنند چنين به نظر مي‌رسد كه برخي از اين بشارت‌ها متعلق به آمدن حضرت عيسي بن مريم است كه اگر ماشيح را مسح شده با روغن معني كنند بالطبع عيسي مسيح نيز همان مي‌شود و جامعه يهوديت مكلف به پيروي از آن حضرت بودند اما عمل نكردند. و از آنجا كه عهد عتيق به صراحت نگفته ماشيح چه كسي است و اينها همه تفسيرهايي است از عهد عتيق، پس نمي‌توان ادعاهاي يهوديت را مبني بر اينكه عيسي بن مريم مورد نظر اين آيات نبود، قبول كرد.
از سويي برخي از شرايط ظهور و حكومت ماشيح شباهت‌هايي با ظهور بقية الله الاعظم ارواحنا له الفداء دارد و بعيد نيست كه عده‌اي بشارت‌هاي پيامبران را بر ظهور منجي عالم بشريت حضرت مهدي ارواحنا له الفدا را تحريف كرده و به ماشيح تأويل نموده‌اند.
در نهايت هم بايد گفت برخي از ويژگي‌ها اغراق آميز و غير منطقي است به عنوان نمونه مي‌گويد: در زمان ماشيح مرگ و مير نخواهد شد در حاليكه اين از اوصاف آخرت است نه دنيا كه صفتش فناپذيري است.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خدا، جهان، انسان و ماشيح در آموزه‌هاي يهود، آبراهام كهن، ترجمه: امير فريدون گرگاني.
2. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
 
پي نوشت ها:
[1] . آبراهام كهن، گنجينه‌اي از تلمود، ص 351، ترجمه: امير فريدون گرگاني، تهران، اساطير، اول، 1382 ه‍ ش.
[2] . همان.
[3] . آبراهام كهن، گنجينه‌اي از تلمود، ص 356، ترجمه: امير فريدون  گرگاني، تهران، اساطير، اول، 1382 ه‍ ش.
[4] . همان، ص 357.
[5] . همان، ص 354.
[6] . آبراهام كهن،‌گنجينه‌اي از تورات، ص 357، ترجمه: امير فريدون گرگاني، تهران، اساطير، اول، 1382 ه‍ ش.  و جوليوس كرينستون،‌ انتظار مسيحا در آئين يهود، ص 65 و ص 97، ترجمه: حسين توفيقي، قم، اديان و مذاهب، 1377 ه‍ ش. و سليماني اردستاني، عبد الرحيم، يهوديت، ص 195، قم، آيات عشق، اول، 1382 ه‍‍ ش. و ر.ك: عهد عتيق، حزقيال، فص 47، آيه 9 ـ اشعيا، فصل 11، آيه 8 ـ 6، و فصل 5 آيه 6 و فصل 25 آيه 8 ـ هوشع فصل 2 آيه 30، سفر خروج، فصل 15، آيه 7.
[7] . آبراهام كهن، گنجينه‌اي از تلمود، ص 376، ترجمه: امير فريدون گرگاني، تهران، اساطير، اول، 1382 ه‍ ش.
[8] . همان، ص 362.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد