ماموریت حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از واقعه کربلا
3 وظیفه مهم عقیله بنیهاشم
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نامگذاری دخترش را به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) واگذار کرد اما آن حضرت فرمود که در نامگذاری از پروردگار پیشی نمیگیرد. در این هنگام جبرئیل فرود آمد، سلام خداوند را به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ابلاغ کرد و گفت: نام این نوزاد را «زینب» بگذارید!
پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى، مصادف است با سالروز ولادت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، تربیت و پرورش این مروارید گرانبها و بىمانند در کنار پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و در خانه رسالت بوده است. زینب کبرى (سلام الله علیها) دُرّ زهراى مرضیه(سلام الله علیها) از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤمنین(علیه السلام) غذا و خوراک خورده و رشد کرده است؛ نموّی قدسى و پاکیزه داشته و پنج تن اهل کساء نسبت به تربیت، پرورش، تعلیم او کوشش کردهاند، مربى و مؤدب و معلم این بانوی بزرگوار بودهاند.
زمانی که زینب (سلام الله علیها) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آورد و گفت: این نوزاد را نامگذارى کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) جلو نمىافتم. در این ایام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسافرت بود.
پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین امام على(علیه السلام) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمىگیرم، در این هنگام جبرئیل(علیه السلام) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را «زینب» بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او برگزیده است.
گریه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بر مصائب زینب کبری(سلام الله علیها)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) براى دیدار نوه گرامیاش به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمد و به دختر خود فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «دخترم! فاطمه جان، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم».
فاطمه (سلام الله علیها) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونههاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (سلام الله علیها) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیداً ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم، چرا گریه مىکنى؟!
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: گریهام برای این است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم شد که او با چه مشکلات دردناکى رو به رو مىشود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مىکند.
در آن دقایقى که آرام اشک مىریخت و نوه عزیزش را مىبوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهدهدار مىشد خیره خیره مىنگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: اى پاره تن من و روشنى چشمانم؛ فاطمه جان! هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مىدهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.
گریه جبرئیل بر مصایب حضرت زینب(سلام الله علیها)
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)، حسین (علیه السلام) که در آن هنگام کودکی سه – چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: «خداوند به من خواهرى عطا کرده است». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با شنیدن این سخن، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (علیه السلام) پرسید: «براى چه اندوهگین و گریان شدى؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اى نور چشمم، راز آن به زودى برایت آشکار میشود.
تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، در حالى که گریه مىکرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(علیه السلام) شود و از این مصایب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد مىشد را براى زهرا(سلام الله علیها) بیان کرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند کیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (علیه السلام) گریه مى کند.
بشارت تولد حضرت زینب(سلام الله علیها) و گریه امام على (علیه السلام)
هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و خرم میشد، جز علىبن ابىطالب (علیه السلام) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او شد.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) متوجه حجره صدیقه طاهره(سلام الله علیها) شد، در آن وقت حسین (علیه السلام) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیدههاى مبارکش جارى شد. چون امام حسین (علیه السلام) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر شد. چرا که آمد پدر را بشارت دهد اما بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر شد، دل مبارکش به درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى شد و عرض کرد: بابا فدایت شوم، من شما را بشارت آوردم شما گریه مىکنید، سبب چیست و این گریه بر کیست؟
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: نور دیده! زود باشد که سرّ این گریه آشکار و اثرش نمودار شود. (که اشاره به واقعه کربلا مىکند.)
حضرت زینب(سلام الله علیها) عالمه و محدثه بود
امام سجاد(علیه السلام) خطاب به عقیله بنى هاشم، زینب کبرى(سلام الله علیها) مىفرمایند: «یا عمة انت بحمد الله عالمة غیر معلمة، و فهمة غیر مفهمة».
عمه جان! تو عالمهاى هستى بدون اینکه معلم داشته باشى، و فهمیدهاى هستى بى آنکه کسى مطالب را به تو فهمانده باشد. از سخنان فاضل دربندى، متوفای سال 1286 هجرى میگوید که آن خاتون دو سرا، حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها) علم منایا و بلایا (مرگها و پیشامدهاى سخت را مىدانسته است).
دخت گرامی امیرالمؤمنین علیه السلام، زینب(سلام الله علیها) محدثه نیز بوده؛ یعنى همه چیز از جانب خداى تبارک و تعالى به او الهام و در دلش آشکار مىشده است. علم و دانش او از علوم لدنی بوده است.
شجاعت امام حسین (علیه السلام) در خواهرش زینب (سلام الله علیها) وجود داشت؛ زینب (سلام الله علیها) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، کمى از حسین (علیه السلام) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبدأ تعالى راستى محیرالعقول است.
شیخ شوشترى مىگوید: اگر حسین (علیه السلام) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب(سلام الله علیها) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومى مجلس یزید پلید.
اما تفاوتهایى که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (علیه السلام) با لباسى که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، با عزت و شهامت، وارد نبرد مشرکین شد تا شهید شد.
سه وظیفه مهم حضرت زینب(سلام الله علیها)
پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) زینب (سلام الله علیها) مىدید بزرگترین وظیفه و مسئولیتش سه چیز است:
نخست؛ از حجت خدا و امام وقت، حضرت سجاد (علیه السلام) حمایت کند و وى را از گزند دشمن حفظ نماید.
دوم؛ پیام شهیدان را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال کند؛ که این مسئله از همه مهمتر بود.
سوم؛ طبق وصیت برادرش از خانوادههاى شهیدان و از کودکانى که پدران آنها به شهادت رسیدهاند، سرپرستى کرده و روحیه آنها را در سطحى عالى نگاه دارد.
منبع: سایت سبطینه