قرآن كريم كتاب هدايت ، تعليم و تربيت انسان ها به سوي كمال و نزديك شدن به خداوند متعال است: « ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ؛[1] آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزكاران است .» خداوند در جايي ديگر قرآن را مايه درمان، شفا و رحمت مي داند و مي فرمايد: « وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلا خَسَارًا؛[2] و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىكنيم؛ و ستمگران را جز خسران [و زيان] نمىافزايد.»
حضرت علي -عليه السّلام- مي فرمايد: «از اين كتاب بزرگ الهي و آسماني براي بيماري هاي خود شفا بخواهيد و براي حل مشكلات تان از آن ياري بطلبيد، چون در اين كتاب درمان بزرگترين دردها است… »[3].
بنابراين، قرآن كريم درياي بي كران معارف بلند الهي است و هر كس به اندازه اي كه شنا و غواصي كند، مي تواند به همان اندازه از هدايت و معارف قرآن كريم بهره مند باشد.
برخي افراد ممكن است از سطح آگاهي و همت كمتري برخوردار باشند كه به طور طبيعي از قرآن كريم به همان اندازه همت و توانايي خويش بهره مي برند، بعضي نيز از همت و آگاهي بالايي برخوردارند؛چنين افرادي مزرعه وجود خويش و ديگران را با استفاده از معارف مختلف و بلند قرآن كريم آبياري كرده و به گلستان و بوستان تبديل مي نمايند.
هر انساني در هر سطح و مقامي كه باشد مي تواند با تلاوت، انس با قرآن، تفكر، تدبر و عمل به دستورهاي آن از هدايت و راهنمايي نسبي قرآن بهره مند شود.
براي ورود و شناخت معارف هدايت گر قرآن كريم، آشنايي با روايات و سخنان معصومان ـ عليهم السّلام ـ و تفسير آيات و سوره ها بوسيله آن بزرگواران لازم و ضروري است. چون خود قرآن كريم مي فرمايد: « بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[4]؛[از آنها بپرسيد كه] از دلايل روشن و كتب [پيامبران پيشين آگاهند!] و ما اين ذكر [= قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند!.»
براي شناخت قرآن و بهره مندي از هدايت آن بايد با زبان عربي و تاريخ اسلام و با تفسير قرآن با قرآن (يعني تطبيق و ارائه آيات بر ديگر آيات)نيز آشنا شد.
همچنين تدبر در آيات[5]، رعايت تقواي الهي[6] و… در بهره گيري از هدايت و راهنمايي قرآن كريم موثر است.[7]البته بايد توجه داشت كه آيات قرآن نيز به دو گونه است:
1. محكمات: آياتي هستند كه براي همه قابل فهم است و نيازي به تاويل ندارند.
2. متشابهات: آياتي هستند كه معناي آن ها براي همه كس قابل فهم نيست، بلكه بايد با توجه به روايات و آيات ديگر قرآن كريم بوسيله دانشمندان و مفسران و قرآن شناسان به معناي آن ها پي برد. قرآن كريم مي فرمايد: « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُو الألْبَابِ ؛[8] او كسى است كه اين كتاب [آسمانى] را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات (محكم) [= صريح و روشن] است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ [و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.] و قسمتى از آن، (متشابه) است [= آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود؛ ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مىگردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزى كنند [و مردم را گمراه سازند]؛ و تفسير [نادرستى] براى آن مىطلبند؛ در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. [آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى] مىگويند: (ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.) و جز صاحبان عقل، متذكر نمىشوند [و اين حقيقت را درك نمىكنند]».
پس وجود متشابهات اين ضرورت را مي رساند كه براي شناخت قرآن و بهره مندي از هدايت و رحمت قرآن بايد به روايات اسلامي، ساير آيات قرآن كريم و تفاسير و آثار دانشمندان علوم و معارف قرآن مراجعه كرد.
در پايان مناسب است به فرمايش آيت الله جوادي آملي توجه كنيم كه مي فرمايند: « سخن گفتن قرآن كريم به زبان فطرت انسان ها و عمومي بودن فهم آن بدين معني نيست كه بهره همگان از اين كتاب الهي يكسان است، معارف قرآني مراتب فراواني دارد و هر مرتبه آن بهره گروهي خاصي است»[9]از امام صادق -عليه السّلام- نقل شده است كه فرمودند: « قرآن بر چهار گونه است:
عبارات ؛
اشارات؛
لطائف؛
حقايق.
سپس فرمود :
عبارات آن براي عموم مردم؛ اشارات آن براي خواص؛ لطائف آن براي اولياء و حقايق آن براي انبياء ـ عليهم السّلام ـ مي باشد».[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمد حسين طباطبايي؛ قرآن در اسلام، قم، انتشارات اسلامي.
2. محمد هادي معرفت؛ علوم قرآني، قم، موسسه انتشاراتي التمهيد.
3. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ترجمه، حميد رضا شيخي، قم، موسسه دارالحديث، چاپ دوم، 1379ش، ج10.
پي نوشت ها:
[1] .بقره / 2 .
[2] . اسراء / 82 .
[3] . ر. ك به: نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، تهران، نسخه خطي، خطبه 175، ص567.
[4] . نحل/ 44.
[5] . محمد/ 24.
[6] .بقره/ 282.
[7] . ر. ك: مطهري، مرتضي، آشنايي با قرآن، قم، انتشارات صدرا، ص20.
[8] ، آل عمران/ 7.
[9] . جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، چاپ سوم، 1381، ج1، ص36-37.
[10]. همان.