«مبادی» و «مبانی» از نظر لغت، معنای نزدیک بههم و نسبتاً مترادف دارند. «مبادی»، جمع «مبدأ» به معنای آغاز، محل آغاز، اصل، مقدمه، اساس و مدخل است.[1]
«مبنا»، از ریشهی “بنی”، به معنای پایه و هر چه که بر آن و با تکیه بر آن بر رویش چیزی میگذارند.[2]
بنابراین هر یک از این دو واژه را میتوان بهجای دیگری استفاده کرد، اما در مباحث علمی بویژه در علم منطق، مبادی کاربرد ویژه و خاص دارد؛ زیرا عالمان دانش منطق بر این باورند که علم به معنای مدون؛ یعنی مجموعه مسائل منسجم و مرتبط با هم، دارای سه جزء است، که عبارتاند از: «موضوع»، «مسائل» و «مبادی»؛ مبادی نیز دو قسم است: 1. مبادی تصوری، 2. مبادی تصدیقی.
مقصود از مبادى تصوری امورى است که تصور موضوع علم یا موضوع مسائل، به آن وابسته است؛ مانند: تعریف موضوع علم، تعریف اجزای موضوع و تعریف عوارض و حالات موضوع علم.
منظور از مبادى تصدیقی، مسائلى است که تصدیق به مسائل علم متوقف بر آنها است؛ مانند قضایای بدیهی که در اثبات مسائل علم به کار برده میشوند. به بیان دیگر، مراد از مبادی تصدیقی، تصدیقات بدیهى است که موجب کشف تصدیقات مجهول میشود.[3]
بنابر این، به نظر میرسد در مباحث علمی واژهی «مبانی» معنای عامتر و کاربرد بیشتر از واژهی «مبادی» دارد.
[1]. ر. ک: فرهنگ عمید، فرهنگ معین و لغتنامه دهخدا، واژهِی «مبدأ و مبادی».
[2]. ر. ک: «فرق بین مبانی و موازین اسلام»، 2605.
[3]. ر. ک: «فرق اصطلاح «تصور و تصدیق» با «مبادی تصوریه و تصدیقیه»»، 67863.